تاریخ سند: 7 شهریور 1342
محترماً به استحضار میرساند طبق گزارش تلگرافی روز جاری
متن سند:
تاریخ:7 /6 /1342
محترماً به استحضار میرساند طبق گزارش تلگرافی روز جاری سازمان اطلاعات و امنیت1 استان لرستان آیتاله سید علی بهبهانی ساکن خوزستان عصر روز چهارشنبه 6 /6 /1342 از بروجرد به خرمآباد وارد و در منزل حاجی شباک اقامت و اعلامیههائی نیز که علیه مقامات مسئول کشور بوده با خود همراه داشته و به برخی از مراجعین داده است.
چون اقدامات مشارالیه که قصد داشته چند روزی در خرمآباد توقف نماید مخالف نظم و امنیت منطقه بوده لذا ساواک محل تقاضا نموده دستگیر و به تهران اعزام شود که دستور داده شد به همین ترتیب عمل نمایند.
بفرموده به دفتر ویژه و نخستوزیری ارسال گردیده. 7 /6 /1342
در پرونده نامبرده بایگانی شود. 11 /6
مذهبی
توضیحات سند:
1. سازمان اطلاعات و امنیت کشور، در سال 1336 ﻫ ش بر اساس قانون مصوب مجلس ! تأسیس شد و منظور این بود که جاى حکومت نظامى را بگیرد و مقاومتهاى در برابر رژیم را در نطفه خفه سازد و مردم هم از حکومت نظامى اظهار عدم رضایت ننمایند. اعمال ساواک تنها در ارتباط با امنیت نبود بلکه به مرور، در تمام شئون کشور مداخله داشت و در واقع قدرتى مافوق دولت بود. بیست سال عمر ساواک را مىتوان به چهار دوره تقسیم کرد:
دوره اول ساواک: سالهاى 1336 تا 1340، این سازمان چهره خود را در ایران آشکار مىسازد، فرماندار نظامى تهران تیمور بختیار که جنایاتش زبانزد خاص و عام است در رأس آن قرار مىگیرد و آن را سازمان مىدهد. عملیات ساواک در داخل و خارج کشور نیازمند تشکیلات وسیع بود که در نظر گرفته شد و ریاست آن عنوان معاون نخستوزیر را پیدا کرد. البته کمیسیون امنیت اجتماعى هم با شکل قبلى و به اضافه نمایندهاى از ساواک به کار خود ادامه داد. ساواک به اقتضاى ارتباط دولت ایران با آمریکا تحت تعلیم سیا قرار گرفت. بختیار سرانجام در سال 40 به علت تغییر جو سیاسى و هم به علت رقابتى که در کسب قدرت با شاه پیدا کرد و موافقتى که با اقدامات رفرمى امنیتى موفقیت خود را در دستگاه حاکم حفظ مىکرد، از ریاست سازمان امنیت کنار رفت.
دوره دوم ساواک: این دوره مقارن با سالهاى انقلاب سفید است و رژیم در اجراى نظریات جدید آمریکا از خشونت مستقیم ساواک کاسته، برخوردهاى خیابانى طبعاً افزایش یافته است. ریاست این دوره ساواک با پاکروان است که در مقایسه با تیمور بختیار و نصیرى ملایم بود.
دوره سوم ساواک: دوره سوم ساواک که حدود سیزده سال دوام یافت، مقارن با نخستوزیرى هویداست. ساواک نقش درجه اولى را در این دوره ایفا مىنمود و در مقابل جان مردم احساس مسئولیت نمىکرد. تیمهاى تعقیب و مراقبت ترتیب داد و هر کس را به هر اتهامى دستگیر مىکرد و براى به دست آوردن اطلاعات به شکنجهگاهها روانه مىساخت و در عین حال با اعزام مأموران به کشورهاى مختلف شناساییهاى همه جانبهاى را از افراد ایرانى در خارج به عمل مىآورد. حقایق مربوط به قساوتهاى ساواک در این دوره معروفیت جهانى یافت. دبیرکل سازمان عفو بینالملل در سال 1975 (1354) اعلام کرد: کارنامه هیچ کشورى در جهان سیاهتر از کارنامه ایران درباره حقوق بشر نیست. انتشار گزارشهاى سازمان عفو بینالمللى و کمیسیون جهانى حقوقدانان در سطح جهانى ضربه محکمى به رژیم وارد ساخت. بر طبق همین گزارشها، ساواک هر کسى را که مىخواست بازداشت مىکرد. هیچ ضابطه و قانونى او را محدود نمىساخت. ساواک براى نگهدارى اشخاص دستگیر شده خود را محدود نمىدانست و هیچ حقى براى بازداشت شده قایل نبود. قدرت ساواک مطلق و کاملاً استبدادى بود و آزادانه به اعمالى که عنوان جرم داشت مبادرت مىکرد. شکنجه ساواک به همه اقشار مربوط مىشد، مخصوصا روحانیونى که بر زعامت امام خمینى اصرار مىورزیدند. آیتالله سعیدى و بعد آیتالله غفارى در دى ماه 53 به همین مناسبت با شکنجه به شهادت رسیدند. حوزه قدرت ساواک تمام کشور بود و همین ترتیب شکنجه در همه جا رواج داشت. وظیفه اصلى ساواک شناسائى و از بین بردن همه کسانى بود که به نحوى با دیکتاتورى شاه مخالفت مىورزیدند و در اجراى این وظیفه تنها یک پلیس مخفى نبود بخشى از سیاست ساواک در تهدید متمرکز مىشد تا مردم بدانند چنین سازمانى بالاى سرشان هست. از سال 1352 تهران مقر اداره مرکزى سیا در خاورمیانه بوده است. شاید به همین مناسبت ریچارد هلمز، رئیس پیشین سیا در سالهاى 52 ـ 55 به مقام سفارت آمریکا در تهران رسید تا دو شغل را در یک منطقه اداره کند هارلدایرنبرگر در نوشته خود «ساواک یا دوست شکنجهگر غرب»، همکارى وسیع ساواک را با پلیس مخفى کشورهاى دیگر توضیح و اسنادى ارائه مىدهد که اسامى خارجیهایى که علیه رژیم ایران مىنوشتند یا به نحوى تظاهر و عمل مىکردند به ساواک مىرساندند.
ساواک در دوره چهارم: این دوره مربوط به یکى دو سال آخر رژیم است. وقتى که فضاى باز سیاسى اعلام گردید و عمال رژیم مدعى بودند به شکنجه پایان دادهاند، شاه، ناصر مقدم را به جاى نصیرى در رأس آن گماشت، با وجود این که سازمانهاى بینالمللى، این انکار شکنجه را با گزارشهاى خود تکذیب نمودند، آنچه در مورد ساواک گفته شد هرگز نمىتواند معرف سازمانى باشد که در سالهاى طولانى قدرتى فوق دولت بود و همه اصول دینى، اخلاقى و قانونى را زیر پا گذاشت و محیط وحشت و بىاعتمادى را در ابعاد وسیعى گسترش مىداد. بررسى وضع ساواک در تاریخ معاصر، محتاج تحقیقى مستقل است که به همراه اسناد فراوان آن باید انجام و از آن جهت مطالعه آن ضرورت دارد که نسل حاضر و نسلهاى آینده همواره آگاه و بیدار بمانند و ارزش آزادى و استقلال را به واقع بشناسند و از یاد نبرند.
ر. ک: تاریخ سیاسى معاصر ایران، سید جلاالدین مدنى، ص 149 تا 163.
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی میرسید علی موسوی بهبهانی به روایت اسناد ساواک صفحه 43