بازجوئی از علی اکبر فرزند رمضانعلی شهرت حیدری
متن سند:
س ـ هویت شما محرز است، مشخصات ظاهری دکتر را ذیلاً مرقوم دارید.
ج ـ دکتر مردی در حدود 40 سال دارد و موی سرش خرمائی رنگ میباشد و جلوی سرش مو
ندارد و قد متوسط و چشم هم تقریبا قهوه کت و شلوار هم می پوشد و پیراهن یخه [یقه] دار
حیدری
س ـ مشروح فعالیتهای مشترک خود را با وی مرقوم دارید.
ج ـ من دکتر را یک فرد روضه
خوان گوش کن می شناختم و
ایشان زمانی که در مسجد
معزالدّوله با من آشنا شد و همیشه
پای روضه شیخ مهدی معزالدّوله
می آمد و همیشه از آخوندنهای
دیگر تکذیب میکرد و میگفت باید
انسان محبت و ولایت آل محمّد
[ص] داشته باشد در مسجد شیخ
مهدی هیچ وقت و هیچ کس از
افراد صحبت های سیاسی
نمی کردند و من هم که از سیاست
چیزی بلد نبودم و بعد از 12 سال
دیگر که آمد یکروز در میدان خیلی
از وضع زندگانی خودش تعریف
میکرد و میگفت من هر موقع که یاد
مسجد معزالدّوله میآمدم یادی از شما هم میکردم و میگفتم یکی از دوستان من حیدری بوده است
و ایکاش یکمرتبه ایشان را زیارت کنم منهم روی سابقه قبلی که با ایشان داشتم و فردی مهمان
دوست و در منزل باز هستم با تعارفهای زیادی که ردّ و بدل شد آمد آنشب را منزل من و گفت
میدانی تقریبا نزدیک به 12 سال است که تهران نیامدم و به اصفهان و اطراف اصفهان رفته ام و در
آنجا دواجات ایرانی میفروشم وضع زندگانی من خیلی خوب است و در آنجا گاهی
خانواده هائی که نذر و نیاز دارند روضه نذر میکنند برای آنها روضه خوانی میکنم وضع
مالی من خیلی خوب است و گاهی هم تسبیح شاه مقصود و انگشتر داشت میگفت از این
عطیقه جات [عتیقه جات ]هم میخرم و میفروشم و صبح زود از منزل من خارج شد و از آنموقع به
بعد چند باری آمد بیشتر راجع به وضع زندگانی خودش با من صحبت میکرد و من از وضع
زندگانی رضایت بخش خودم و کسب و کاسبی خودم برای او تعریف کردم و دکتر دائم میگفت
الحمدا...
که وضعم خیلی خوب است که احتیاج به هیچ کس ندارم و هیچ گونه فعالیتی که بر ضدّ
امنیت مملکت باشد و صحبت سیاسی با ایشان نکردم و نمیکرد حیدری
س ـ اظهارات خود را چگونه گواهی می نمائید.
ج ـ با امضاء گواهی مینمایم حیدری
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام سید علی اندرزگو به روایت اسناد ساواک صفحه 274

