مستدعی است به عرض خاک پای ملوکانه برسد.
متن سند:
مستدعی است به عرض خاک پای ملوکانه برسد.
1. در غیاب اعلیحضرت همایون شاهنشاهی، جدیت شده است کمیتههای پارلمانی سازمان کوک و فراکسیونهای پارلمانی، منظمتر تشکیل شود. هدف اصلی، مراقبت در آرامش و سکون و جلوگیری از هرگونه اختلافی بوده است که ایجاد تشنج و ناراحتی از مجلس نماید.
2 . نمایندگان اغلب سرگرم امور انتخابی هیئت رئیسه بودهاند.
3 . آقای سردار فاخر1 رئیس مجلس آراء کمتری داشته و 13 نفر رأی سفید دادند، که از حزب مردم و اقلیت مجلس تصور میشوند.
4 . موضوع نفت که بدواً در کمیسیونهای اقتصاد دارایی و غیره مطرح بود، چون طرح آن در چند کمیسیون موجب [ناخوانا] جریان کار و بعلاوه نظر به گذاشتن یک سال از عمر کمیسیونها و تجدید انتخاب کمیسیونها پس از یک سال رسیدگی [ناخوانا] کار ناقص و طولانی میگردید، کمیسیون خاصی انتخاب گردید.
5 . نظر رئیس مجلس و اکثر نمایندگان این است که تصویب نهایی امتیازات نفت با مجلس شورای ملی باشد، زیرا رعایت کامل قانون اساسی شده و بعلاوه برای دولت ایجاد محظوری نخواهد شد و چنانچه دولت دچار پیشنهادات نامناسب واقع شود و از طرف دولتهائی یا مؤسساتی که مقتضی نباشد، پیشنهاداتی بشود، دولت بخواهد بیطرفی اختیار نماید و تعیین تکلیف به عهده مجلس خواهد بود و در عین حال مجلس هم از آنچه مصلحت باشد و اعلیحضرت همایونی نظر معنوی داشته باشند، تخلف نخواهد کرد.
6 . موضوع احزاب هنوز صورت اصلی و عمیقی به خود نگرفته است. آقای علم حزب مردم را تشکیل دادهاند، معدودی از نمایندگان هم چه به طور علنی و چه غیرعلنی وارد شدهاند. آقای علم نسبت به پیشرفت حزب خود و رغبت مردم مبالغه دارند؛ اگر حقیقتاً عده زیادی به این حزب رجوع کرده باشند، باید خیلی احتیاط کنند که از مردمی که از احزاب غیرقانونی و مشکوک رانده و یا وامانده شدهاند، به این حزب پناه نبرده بعداً موجبات زحمت فراهم نکنند. در انتخاب اعضای [ناخوانا] هم باید خیلی دقت نمایند.
6 . حزب اکثریت به رئیس دولت ابلاغ نمود که سردار فاخر، عماد تربتی، دکتر هدایتی2 از بین اکثریت نمایندگان و مردم موجه و محترم بایستی حسبالامر این حزب را تشکیل دهند. چند جلسه نامبردگان با حضور وزیر کشور و چند نفر از استادان دانشگاه، دکتر صورتگر3، دکتر [ناخوانا] و غیره به طور غیرعلنی تشکیل شده، اساس مذاکرات مبنی بر این بوده است که از دو نظر فعلاً باید به مطالعات و بررسیهای دقیق این موضوع برگزار شود. اولاً در غیاب اعلیحضرت همایونی چنانچه حزب دیگری تشکیل شود، موجب اختلاف و نفاق و دودستگی خواهد بود و اشخاص نمیتوانند کنترل اخلاقی و اجتماعی خود را حفظ نمایند و چون از مجلس شروع میشود، ناچار اقلیت و اکثریت شروع به مبارزه خواهند نمود و اختلافات در مجلس، به جراید و محیط خارج سرایت خواهد نمود و شایسته نیست در غیاب اعلیحضرت همایونی ایجاد تشنج شود. ثانیاً در غیاب اعلیحضرت همایونی مطالعات کاملی از حیث اسامی افراد و مردم و نام حزب و غیره به عمل خواهد آمد و پس از مراجعت به عرض خاک پای مبارک خواهد رسید، تا هر نظری باشد بفرمایند و امتثال شود. در جریان این حزب هم مانند جریان مجلس، هدف اصلی نگهداری آرامش و سکون بوده است.
7 . جریان انتخابات مجلس سنا در طهران با آرامش کامل در جریان است. در خراسان و آذربایجان هنوز شروع نشده است. در صورتی که تیمسار مطبوعی4 از آذربایجان و شاه بختی5 از خراسان انتخاب شوند اصلح به نظر میرسد.
توضیحات سند:
_______
1. رضا حکمت معروف به سردار فاخر، فرزند حسامالدین مشارالدوله شیرازى در سال 1272 ش در تهران متولد شد. پس از طى دوران کودکى، تحصیلات ابتدایى را در مدرسهی علمیه که به ریاست مخبرالسلطنه هدایت و نظامت ناظمالعلوم، اداره مىشد، طى کرد و صرف و نحو عربى و ادبیات فارسى را آموخت. سپس در سال 1322 به اتفاق پدرش به شیراز رفت و دستیار او شد. پس از درگذشت پدرش، به کار ملکدارى در املاک وسیعى که او به جاى گذاشته بود، پرداخت. وی با دختر میرزا سیدعلىخان مهندسالدوله ازدواج کرد و پس از تشکیل کمیته دموکرات در شیراز به آن کمیته پیوست و از مؤسسین حزب دموکرات در شیراز بود.
فاخر حکمت مدتى بعد والى فارس شد و در دورههاى چهارم و پنجم از آباده به نمایندگى مجلس شوراى ملى رسید. در مجلس مؤسسان اول نیز به نمایندگى آباده شرکت جست و پس از پایان دورهی پنجم مجلس، چندى به اروپا سفر کرد. در دورهی هفتم از شیراز و دورهی هشتم از آباده به نمایندگى برگزیده شد که در این دوره بین او و تیمورتاش، وزیر مقتدر دربار اختلاف افتاد. از این رو تیمورتاش از انتخاب او در دورهی نهم جلوگیرى کرد و سردار فاخر بار دیگر قریب به یک سال عازم اروپا شد. یادشده در تابستان سال 1313 به حکومت گرگان رسید و در سال 1315 فرمان حکومت یزد را دریافت کرد. وى پس از دو سال اقامت در یزد در سال 1319 به استاندارى کرمان و در سال 1322 به ریاست کل آمار و ثبت احوال منصوب و پس از چند ماه به وکالت دورهی چهاردهم مجلس از شیراز انتخاب شد. در بهار سال 1325 سردار فاخر از طرف قوامالسلطنه به استاندارى کرمان و بلوچستان برگزیده و در انتخابات دورهی پانزدهم کرمان که زیرنظر او انجام شد در انتخاب دکتر مظفر بقائى از کرمان کمک موثرى کرد و خود نیز از شیراز انتخاب شد و قبل از انتخاب، به عضویت کمیتهی مرکزى حزب دموکرات ایران درآمد. پس از انتخاب وکلاى حزبى در کمیتهی مرکزى، با تمایل قوامالسطنه براى ریاست مجلس، نامزد شد و با اکثریت قابل ملاحظهاى به ریاست مجلس رسید. سردار فاخر بار دیگر در انتخابات دورهی هجدهم از شیراز به نمایندگى مجلس برگزیده و در فروردین 1333 با اکثریت آرا به ریاست انتخاب شد. پس از پایان دورهی مجلس نوزدهم سردار فاخر در دورهی 10 ماههی فترت بین مجلس نوزدهم و مجلس بیستم، ریاست ادارى مجلس را به عهده داشت. در دورهی بیستم هم از شیراز انتخاب شد و در اوایل اسفندماه به ریاست مجلس رسید، ولى عمر دوره بیستم دیرى نپایید و در 19 اردیبهشت 1340 منحل شد. در دورهی فترت بین مجلس بیستم و مجلس بیست و یکم سردار فاخر باز هم ریاست ادارى مجلس را داشت. او در دورهی ریاست مجلس، مکرر به عضویت شوراى سلطنتى انتخاب شد. پس از انتخابات دورهی بیست و یکم که در شهریور ماه 1342 انجام شد سردار فاخر به کلى از سیاست و امور پارلمانى کنارهگیرى کرد و سرانجام در سال 1356 درگذشت.
2. هادی هدایتی، فرزند ابوالحسن در سال 1302 ش در شهررى متولد شد. تحصیلات مقدماتی را در تهران گذراند و دورهی متوسطه را در مدرسهی دارالفنون به پایان برد، سپس برای ادامهی تحصیل به اروپا رفت و در کشور فرانسه، دکترای حقوق گرفت. در زمان حضور در آنجا، به عضویت کنفدراسیون دانشجویان درآمد و به طرفداری از حزب توده پرداخت.
وی پس از بازگشت به ایران، به استخدام وزارت فرهنگ درآمد و در دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد. در 17 اسفند 1342 به عنوان وزیر مشاور به کابینهی تازه تأسیس حسنعلی منصور پیوست و پس از حدود یک سال، در 18 آذر 1343 وزیر آموزش و پرورش شد که این سمت را در کابینهی هویدا نیز ادامه داد.
هادی هدایتی از اعضای شبکهای بود که به عنوان «تودهایهای انگلیسی» مشهور بودند. اعضای این شبکه، از مأمورین سرویس جاسوسی انگلیس محسوب میشدند که تحت هدایت اسدالله علم انجام وظیفه میکردند. حسین فردوست در معرفی او میگوید: « هادی هدایتی تودهای انگلیسی، از تملق بیحد و زیادهروی در چاپلوسی به محمدرضا [موفق شد] خود را در پست وزارت نگه دارد.»
وی همچنین در شبکهی مطبوعاتی و روشنفکری موسوم به «بدامن» نیز عضویت داشت و زمانی که سردبیری روزنامهی فرمان را به عهده گرفت، در راستای اهداف بیگانگان به فعالیت پرداخت. هادی هدایتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خارج از کشور گریخت.
3. میرزا لطفعلىخان صورتگر فرزند میرزا آقاخان شیرازى در سال 1279ﻫ ش در شیراز به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتى را در شیراز بود و سپس برای ادامهی تحصیل راهی انگلستان شد؛ ولی ابتدا به هندوستان رفت تا از آنجا رهسپار لندن شود، اما پس از اقامت دوساله در هند و ادامهی تحصیل به شیراز برگشت و علوم ادبى و نقدالشعر را در نزد نصیرالدین فرصتالدوله آموخت، سپس در ادارهی دارایى شیراز مشغول کار شد، اما پس از مدتى به وزارت معارف منتقل و آموزگار شد.
در همین سالها مجلهی ادبى سپیده دم را منتشر ساخت. در 1305 ش به تهران آمد و همراه چند محصل دیگر عازم لندن شد و در رشتهی ادبیات و زبان انگلیسى لیسانس گرفت و در همین سفر با یک دختر انگلیسى ازدواج کرد. لطفعلیخان در 1312ش به تهران بازگشت و در دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران مشغول تدریس شد، در 1316 ش دوباره به لندن رفت و پس از دریافت درجهی دکتری در ادبیات و زبان انگلیسى به کشور بازگشت و علاوه بر ریاست دارالانشاء بانک ملى ایران و تدریس در دانشگاه تهران، ریاست دانشکدهی ادبیات دانشگاه پهلوى (دانشگاه شیراز فعلى) را به عهده گرفت.
میرزالطفعلىخان شاعر بود و در شعر «صورتگر» تخلص میکرد و به آن مشهور بود. وى در بعدازظهر روز سوم مهر 1349 در تهران بر اثر سکتهی قلبى درگذشت. از صورتگر علاوه بر مجموعه اشعار، تعدادى مقاله و چند کتاب باقى است که مىتوان از بین آنها به: «لحن سنجى» تاریخ ادبیات انگلیسى، اصول اقتصاد و تجارت و ترجمهی مقالههاى (بیکن) انگلیسى اشاره کرد.
منابع: رکن زاده آدمیت، محمد حسین، دانشمندان و سخن سرایان فارس، ج 3، تهران، اسلامیه ـ خیام، 1339 . یادى از صورتگر، هنر و مردم، شماره 85، 1348ش، ص 6 ـ 12.
4. ایرج مطبوعی، فرزند حسن آقا خان در سال 1278 ش در تهران به دنیا آمد. در زمان کودتاى 1299 سروان پیادهنظام بود و جزء واحدهاى تحت فرمان رضا خان در کودتا شرکت جست و به خاطر همین خوشخدمتیها جزء یاران رضا شاه محسوب شد و به دریافت مدال «سوم حوت» (اسفند 1299 ﻫ ش) موسوم به نشان کودتا نایل شد. سمتهاى نظامى که در طول خدمت احراز کرده بود به شرح زیر است:
آجودان هنگ، آجودان تیپ، فرمانده گردان مهندسى، رئیس ستاد لشگر شرق، فرمانده قواى اعزامى به بجنورد و ترکمنصحرا، آجودان مخصوص رضا شاه و در سال 1305 فرمانده فوج پیاده شاپور شد و در همین سال است که به نایب سرهنگى ارتقا یافت و در اول فروردین 1311 که عدهاى از صاحب منصبان ارتقا درجه یافتند به درجه سرتیپى رسید و سپس به فرماندهى لشگر شرق منصوب شد. در سال 1314 به همراهى پاکروان استاندار وقت و به دستور رضا خان کشتار فجیع مسجد گوهرشاد را به راه انداخت. مطبوعى درخصوص این ماجرا گفته است: «در خصوص مسجد گوهرشاد باید عرض کنم بهلول نامى از راه طبس و گناباد به مشهد آمده بود. وى در محوطه آستان قدس رضوى مردم را از به کار بردن کلاه پهلوى منع مىکرد. فتحاللّه پاکروان که استاندار خراسان بود به سرهنگ بیات که رئیس شهربانى بود دستور داد او را توقیف نمایند. رئیس شهربانى براى دستگیرى بهلول به محوطه آستان قدس رضوى مىرود، لیکن اسدى نایبالتولیه آستان قدس از سرهنگ مىخواهد که وى در این مورد دخالت نکند و خود وى دستور بازداشت بهلول را صادر مىنماید. وى را در یکى از حجرههاى آستان زندانى مىنماید. عصر همان روز بر اثر فشار مردم وى از محبس خلاص مىشود... من در منزلم بودم که به من اطلاع دادند که استاندار و رئیس شهربانى به دیدن من آمدهاند. آنها از من به عنوان فرمانده لشگر نظر خواستند و از من خواستند که به محل آستان قدس سرباز بفرستم تا شورش مردم را بخوابانند... در جواب تلگراف من از دفتر مخصوص شاه جواب آمد. این جواب با نهایت تغیّر و فحاشى بود... به من دستور داده شده بود که فورا عدهاى نظامى در اختیار استاندار قرار بدهم من در حدود 250 سرباز در اختیار استاندار گذاشتم... در این جریان حدود 25 نفر کشته شدند و... 40 نفر مجروح مىشوند.» بعد از این واقعه سرتیپ مطبوعى ضمن انجام مشاغل نظامى نیابت تولیت آستان قدس رضوى را هم انجام مىداد. وى سپس به فرماندهى لشگر شماره 4 شمال غرب منصوب شد و در 20 /6 /1322 بازنشسته شد. در تاریخ 1 /1 /1326 مجددا به خدمت فرا خوانده شد و به فرماندهى واحدهاى مرزى منصوب شد و از 20 /6 /1326 به ریاست اداره سررشتهدارى ارتش منصوب شد. در تاریخ 1 /7 /1327 به وزارت جنگ انتصاب یافت و در 1 /11 /1327 مجددا بازنشسته شد. وى که به پاس جنایتش در 1 /1 /1316 به درجه سرلشگرى رسیده بود، پس از بازنشستگى در سال 1327 مدتى شغلى نداشت تا اینکه به دستور محمدرضا پهلوى و در دوران حکومت او به سناتورى مجلس منصوب شد و 6 دوره سناتور آن مجلس شد و در دوران نخستوزیرى هویدا، آموزگار، شریف امامى، ازهارى و بختیار نقشهایى را ایفا مىکرد. بعد از پیروزى انقلاب اسلامى دستگیر و بازداشت شد و در تاریخ 27 /6 /1356 در شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامى مرکز محاکمه و در دوم مهر ماه 1358 در تهران تیرباران شد.
ر. ک: زندگى پرماجراى رضا شاه، اسکندر دلدم، جلد دوم، صفحه 643 . ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، فردوست، صص 69 و 70 . اسناد ساواک . پرونده انفرادى
5. محمدرضا شاهبختی، در سال 1265 ش در اشتهارد کرج متولد شد. در دورهی جوانی به قزاقها پیوست. در کودتای 1299 جزو اردوی رضاخان میرپنج به شمار میرفت و در روز کودتا به درجهی سرتیپی رسید. وی مدتها فرمانده لشکر لرستان، آذربایجان غربی و خوزستان بود. شاهبختی در سال 1332 به اتهام اقدام علیه دولت دکتر مصدق برای مدت کوتاهی دستگیر شد. وی در سال 1341 در تهران درگذشت.
منبع:
کتاب
سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب اول صفحه 253