صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 28 مرداد 1358


متن سند:

جناب آقای مهندس مهدی بازرگان نخست وزیر انقلاب توقیرا مصوبه شورای انقلاب و اعلام لایحه مطبوعات از جانب وزارت ارشاد ملی این مشکل را بوجود می آورد که بموجب تبصره ماده 2 این لایحه انتشار مجله کهنسال «تهران مصور» برای بار دیگر متوقف گردد.
زیرا یک بار در دوره بیست و یکم نماینده مردم زادگاهم خلخال در مجلس شورایملی بوده ام و باید امروز مانند مجرمین از «حقوق اجتماعی» محروم شوم.
درباره موقع خود و اینکه واقعا با آراء حقیقی مردم خلخال به مجلس راه یافته ام مدارک و شواهد بسیار وجود دارد.
مقالات مجله تهران مصور در جهت تائید و اشاعه افکار و آرمانهای فقید سعید دکتر مصدق و مبارزه پیگیر با وطن فروشان و مخالفت من با «دکتر اقبال» و دیگر دست اندرکاران وقت از جمله مقالات شدید انتقادی در شماره های 882 و 883 و دیگر صفحات «تهران مصور» موجب جلب آراء همشهریان خلخالی گردید.
عدم تمکین از قدرتهای روز به انحاء مختلف صورت گرفت.
از جمله دعوت به همکاری از سروان بازنشسته آقای ایرج داورپناه افسر محافظ فقید سعید دکتر مصدق، بلافاصله پس از استخلاص از زندان و تفویض مدیریت داخلی و سرپرستی چاپخانه تهران مصور بنامبرده نمونه ای بارز در اثبات این مدعا است، که موجب مخالفت شدید ساواک و پرونده سازی مأموران رژیم سفاک گردید.
مخالفت با دولت هویدا در یک دوره نمایندگی در صف اقلیت سبب اخراج من از حزب مردم و فراکسیون پارلمانی شد.
درج مقالات انتقادی موجب توقیف های مکرر و در نهایت تعطیل این نشریه مبارز و مصادره محل چاپخانه تهران مصور و محرومیت از نمایندگی مردم خلخال گردید.
آیا مطرود دستگاه ساواک و رستاخیز و ممنوع القلم بودن در دوران گذشته خود دلیل کافی بر مبارزات این جانب با دستگاه حاکمه آنروز بشمار نمی آید؟ در پی نشر سرمقاله پس از وقایع 15 خرداد 1342 مرا به شهربانی احضار کردند و پرونده ای علیه من باتهام همکاری با جمال عبدالناصر تشکیل گردید.
طرفداری از آیات عظام و رهبران مذهبی در آن دوران برای مجله تهران مصور مشکلات فراوانی ایجاد کرد از این بابت سهمی مطالبه نمی کنم.
ولی امروز با کشیدن مرز و ایجاد مبدأ از سال 1342 من نیز مشمول تنبیه و محروم از حقوق اجتماعی همانند مجرمین شده ام آیا این بی عدالتی نیست؟ اگر قرار است حکومت عدل اسلامی مستقر گردد.
باید به پرونده یکایک افراد با بی نظری رسیدگی شود و اگر فردی سوءاستفاده مالی یا معنوی از مقام و موقع خود کرده است باید مجازات ببیند، نه آنکه درباره مردم گروه گروه، اتخاذ تصمیم گردد، و خادم و خائن را تفاوتی نباشد؟ آیا این اعمال در پیشگاه عدل الهی روش مقبول و پسندیده ایست؟ مطلب دیگر که ذکر آن حائز نهایت اهمیت است و نوعی دیگر از بیعدالتی بشمار می آید این است که چنانچه این جانب از صافی ساواک رد میشدم و بنام نماینده دوران رستاخیزی به مجلس می رفتم و با دولت های آن چنانی همکاری داشتم و سپس با استفاده از فرصت روز به فرمان امام تمکین کرده و استعفا می دادم، اینک مبرا و منزه از اعمال گذشته بودم و از حقوق اجتماعی بهره مند می شدم و تشکیلات تهران مصور که مجددا با خون دل تجدید حیات یافته، متوقف نمی گردید.
آیا این است عدل اسلامی که نوید آنرا به ملت مسلمان ایران می دهند؟ آیا جرم و خطای امروز من در مقابل قانونگذاران جدید را نتیجه مبارزات جدی با اعمال «هویدا» در پانزده سال قبل باید دانست و یا روش انتقادی نویسندگان امروزی مجله تهران مصور از بی عدالتی ها و خودسری های بعضی از قدرت طلبان و اغراض شخصی موجب اتخاذ چنین تصمیم های غیرعادلانه شده است؟ باید به استحضار عالی برساند.
تشکیلات امروزی این مجله با همکاری دهها نویسنده و صدها کارگر و کارمند و متجاوز از دویست نماینده در تهران و شهرستانها بوجود آمده و صدها هزار خواننده در ایران و خارج از کشور دارد و مسلما تعطیل آن موجب تعبیر و تفسیرهائی خواهد شد که مآلاً بنفع انقلاب نیست.
زیرا نمی توان قبول کرد که جرائد کهنسال ملی که جز «درد وطن» رنجی ندارند و جز با مردم میهن ارتباطی ندارند با ادله نامقبول در محاق تعطیل و توقیف درآیند.
قبول فرمائید با تعطیل این نشریه اگر مشکلات امروز دولت انقلاب مقدس مرتفع می گشت بهیچوجه در مقام تصدیع و اعتراض برنمی آمد ولی درد این است که چنین بی عدالتی ها نباید در دوران صدارت جنابعالی صورت گیرد.
شکستن قلم و توقیف اندیشمندان و منتقدین کار رضاخانی و هویدائی است نه روش دولت انقلابی مهندس بازرگان تاسف در این است که شیوه نامرضیه دولت های طاغوتی در شکستن قلم و بستن زبان میرود که تکرار گردد.
ستم همی کنی از دادگر نیندیشی خدا نکرده مگر روز داوری نبود؟ اینک برای استفاده از فرصتی که امام خمینی با سعه صدر به جرائد و ارباب قلم اعطاء فرموده اند و در جهت مبارزه با تبلیغات سوء دشمنان انقلاب که روش اخیر حکومت آن جناب را متهم به عناد با آزادی قلم و بیان مینمایند و یا ایمانی که به عدالتخواهی شخصی شما دارم و از لحاظ تطبیق با مواد لایحه جدید مطبوعات امتیاز مجله را به برادرم دکتر فتح اله والا که واجد کلیه شرایط است واگذار نمودم و استدعای بذل توجه به وضع خاص خود و صدور دستور عنایت آمیز آن جناب برای ادامه انتشار تهران مصور دارم.
نظر ارباب قلم در جهان آزاد متوجه اعمال ما است.
از صمیم قلب خواهان بسط عدالت اجتماعی و موفقیت و روسفیدی آن جناب در خدمت به ایران و اسلام می باشم.
موقع را برای ادای احترام مغتنم می شمارد.
مدیر مجله تهران مصور که در شرف تعطیل است عبداله والا

منبع:

کتاب مطبوعات عصر پهلوی - مجله تهران مصور به روایت اسناد ساواک صفحه 171




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.