تاریخ سند: 14 اسفند 1341
موضوع: حزب نیروی سوم
متن سند:
گزارش اطلاعات داخلی
تاریخ: 14 /12 /41
شماره: اداره یکم عملیات- 4789/ بخش 312
موضوع: حزب نیروی سوم
ساعت ۱۹ روز دوشنبه 13 /12 /41 جلسه تودیع به مناسبت مسافرت خلیل ملکی و پسرش پرویز ملکی به اروپا در محل جامعه سوسیالیستها (دفتر مجله علم و زندگی) با حضور ۴۰۰ نفر از جمله خلیل ملکی- منوچهر صفا- دکتر وثیق- رضاشایان- عباس عاقلیزاده- داریوش آشوری1- مهندس قندهاریان- دکتر ساعدلو جزء هیئت اجرائیه و عدهای از دانشجویان وابسته بحزب و کارمندان و کارگران و افراد جبهه ملی و فرهنگیان طرفدار درخشش تشکیل گردید. منوچهر صفا ضمن مقدمهای از شخصیت سیاسی خلیل ملکی تعریف و از اعضاء جبهه ملی انتقاد نمود و از افراد حزب نیروی سوم خواست که در غیاب خلیل ملکی بیش از پیش در فعالیتهای سیاسی کوشا باشند. بعد دانشجو نیکآئین نامهای که خلیل ملکی در ۱۰ صفحه بدکتر مصدق نوشته و عنوان نامه (پدر بزرگوار ملت ایران) بود قرائت کرد که رئوس مطالب آن بشرح زیر میباشد. ۱- در مورد خدمات حزب نیروی سوم از بدو مبارزات نهضت ملی و ملی کردن صنعت نفت
۲- زندانها و شکنجههای خلیل ملکی بعد از ۲۸ مرداد. ۳- نقشه بقتل رساندن خلیل ملکی در زندان بدست تودهایها ۴- و نامهای که سرلشکر دادستان در مجله فردوسی در مورد خلیل ملکی و جریان زندانی وی نوشت. درباره افراد تودهای که بعد از ۲۸ مرداد بطرف حزب نیروی سوم گرائیدهاند. راجع به نیروهای وسیعی که در حال حاضر عضو حزب نیروی سوم نیستند ولی عقیده دارند در موقعیتهای مناسب بجامعه سوسیالیست خواهند پیوست و اکثراً از افراد مؤثر مملکتی بوده و دارای اطلاعات وسیع بینالمللی میباشند.
در مورد نامهای که یک دانشجوی زندانی (تودهای) برای خلیل ملکی نوشته و از این که قبل از اعدام سران حزب توده به خلیل ملکی بدبین بوده و باو توهین نموده است معذرت خواسته. درباره فرصتهائی که سران جبهه ملی قبل از دولت دکتر امینی و بعد از آن از دست دادند و موفقیتی که هیئت حاکمه در شرایط فعلی بدست آورده که برای مدت طولانی قدرت خود را حفظ خواهد نمود. پیغام شاه به خلیل ملکی و دعوت وی برای ملاقات که توسط آقای علم نخستوزیر صورت میگرفته و جواب خلیل ملکی در مورد این که چرا شاه با سران جبهه ملی ملاقات نمیکند2 و دلیل شاه که گفته است جامعه سوسیالیستها تکلیف خودش را با حزب توده روشن نموده و برنامه کار خود را بوسیله بیانیه معین کرده در صورتی که جبهه ملی چنین نکرده است. و ملاقات خلیل ملکی با شاه پس از چند جلسه مشورت با هیئت اجرائیه حزب نیروی سوم و ملاقات با دکتر صدیقی و الهیار صالح و افزوده بود وقتی خلیل ملکی ملاقات شاه رفته است در خلال صحبت از قدرت جبهه ملی در بین مردم بشاه گفته است که باعث عصبانیت اعلیحضرت گردیده است ولی با دلائلی که خلیل ملکی اظهار داشته اعلیحضرت را قانع نموده است. در آخر نامه اظهار امیدواری شده بود که سران نهضت ملی از گذشته تجربه خواهند آموخت. فعالین شهرستانها را که عضو جامعه سوسیالیست هستند به شرح زیر معرفی نموده بود.
خانم دکتر پروین فخرائی مسئول نواحی جنوب خرمشهر و آبادان- دکتر غلامحسین سعیدی در ساری- دکتر مهندس حسین ملک برادر خلیل ملکی در پاریس، خانم صاحبه ملکی همسر خلیل ملکی که در تمام دوران فعالیت خلیل ملکی با وی بوده است. معرفی اعضای خطرناک حزب توده که در جبهه ملی رخنه نموده بسران جبهه ملی و توجه ننمودن سران جبهه ملی به این موضوع. و در خاتمه ضمن اظهار تأسف از تهمتهائی که بمصدق وارد شده او را پدر بزرگوار ملت ایران نامیده بود. ساعت ۹ جلسه خاتمه یافت.
خلیل ملکی ابلاغ کردم، بایگانی شود در پرونده خلیل ملکی ضمیمه شود
توضیحات سند:
_
1- داریوش آشوری: در سال ۱۳۱۷ در تهران بدنیا آمد و در سال ۱۳۳۷ موفق به دریافت دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون گردید. وی سپس به دانشگاه تهران رفت و پس از گذراندن مراحل لازم موفق به اخذ لیسانس اقتصاد از دانشکده حقوق شد. وی از همان جوانی در شمار هواداران خلیل ملکی درآمد آشوری در روز ۱۶ آذر ۱۳۳۹ و به خاطر توزیع یک اعلامیه دستگیر شد و به زندان رفت ولی به زودی آزاد شد. آشوری سپس به عنوان شرکت در سمینار دانشجویی به اسرائیل اعزام شد و پس از بازگشت از این سفر شروع به نگارش مطالبی در دفاع از اسرائیل کرد. در سال ۱۳۴۰ وقتی رساله «غرب زدگی» جلال آلاحمد انتشار یافت آشوری در شمار اولین منتقدان این کتاب قرار گرفت و در سال ۱۳۴۶ و پس از جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل سلسله مقالاتی با عنوان «هشیاری تاریخی» نگاشت و به نکوهش از اعراب و اندیشه مقابله با صهیونیزم مشغول گردید. یکی از خواهران داریوش آشوری به نام «هما» در سال ۱۳۵۲ در اداره «سوخنوت اسرائیل» در تهران تابعیت اسرائیل را پذیرفت و با نام «هماغان داداش» اسناد و تابعیت خود را امضاء کرد.
آشوری در سال ۱۳۵۳ مأمور خدمت در وزارت علوم و آموزش عالی گردید و در سال ۱۳۵۹ با حفظ سمت مأمور خدمت در دانشگاه تهران شد. وی پس از خروج از ایران به همکاری با فصلنامه «ایران نامه» در آمریکا پرداخت.
2- اولین ملاقات اسدالله علم با رهبران جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران چند سالی قبل از به قدرت رسیدن علی امینی رخ داد. در نامهای که خلیل ملکی به دکتر مصدق نوشته بود، به پیشینۀ روابط خود با علم چنین اشاره میکند: «پس از آن که شاه انتخابات اولیه [دوره بیستم] را لغو کرد، آقای علم سه جلسه دو ساعته با من ملاقات کرد و سعی کرد که مرا متقاعد سازد که با شاه ملاقاتی به عمل آورم. مناسبات آقای علم با من از آنجا بود که در یکی از شمارههای نبرد زندگی از برنامههای اصلاحات ارضی که آقای علم به نام حزب مردم مطرح کرده بود یک انتقاد کوبنده صورت گرفته بود و بدنبال آن آقای علم چند بار از ما تقاضای همکاری کرده بود. ولی من به ایشان گفتم که همکاری ما با ایشان در چارچوب دستگاه حاکم فعلی عملی نخواهد بود به صورت ارتباط دوستانه با ایشان باقی ماند و به سابقۀ آن آشنایی ملاقات مزبور با [علم و شاه] پیش آمد... سرانجام من با تصویب هیأت اجرائیه سازمان و مشورت مستقیم با آقایان دکتر غلامحسین صدیقی و دکتر کریم سنجابی به ملاقات رفتم.»
اسدالله علم پس از آن که با خلیل ملکی دیدار کرد و نظر موافق را جهت ملاقات با شاه و همراهی با برنامههای رژیم جلب نمود، پیش از دیدار ملکی با شاه، رئوس مذاکرات خود با ملکی و نقطه نظرات مختلف وی را چنین به اطلاع شاه رسانید: «... عنایات اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر را به آقای خلیل ملکی ابلاغ کردم سپاسگزار مراحم شاهانه گردید. با سازمان امور اداری در تماس هستم که هر چه زودتر مسئله بازنشستگی ایشان را حل نماید در ملاقاتی که با آقای خلیل ملکی داشتم ایشان اظهار میداشتند من همیشه به وطنم و شاهنشاه آریامهر وفادار بوده و هستم و میل دارم منشاء خدمتی باشم. خدمتی که از من ساخته است اینست که او constitution [قانون اساسی] کشور اتحاد جماهیر شوروی و روابط سیاسی این کشور با کشورهای اروپای شرقی بطریق عینی تجزیه و تحلیل نمایند و بدین ترتیب راهنمایی برای دیپلماتهای ایرانی که به کشورهای سوسیالیستی میروند فراهم کنند و علاوه بر این که حقیقت سوسیالیزم را برای جوانان بیان نموده و مخصوصاً ثابت کنند که سوسیالیزم مستقل و بدون تأثیر و نفوذ کشور اتحاد جماهیر شوروی و چین امکانپذیر است چنانچه انجام این خدمات مورد تصویب ذات اقدس شهریاری باشد آقای خلیل ملکی استدعا دارد که به مقامات تحقیقاتی دانشگاه توصیه شود تا وسایل لازم از اسناد و مدارک را برای تهیه این دو اثر تحقیقی در دسترس ایشان بگذارند.»
منبع:
کتاب
خلیل ملکی به روایت اسناد ساواک صفحه 187