تاریخ سند: 13 آذر 1356
موضوع : جلسه هفتگی مسجد جلیلی
متن سند:
به : 312
از : 20 ه 12 شماره : 24364 /2 ه 12
روز 11 /9 /36 جلسه هفتگی دعای ندبه با شرکت 60 نفر در مسجد مذکور
برگزار گردید.
ابتدا دعای ندبه توسط آشتیانی و سید ناصر اتابکی خوانده شد و
سپس محقق گرگانی به دنباله بحثهای گذشته خود تحت عنوان «شناخت دین»
سخنرانی نمود و در آخر
سخنرانیش برای شکست
یهود و پیروزی فلسطین دعا
کرد.
بعد از ختم جلسه احمد
مختارپور اظهار داشت در
ساعت 0500 روز
11 /9 /36 مراسم چهلم
مصطفی خمینی1 در محل
مهدیه خیابان امیریه برگزار
گردیده.
گرداننده این مراسم
شیخ احمد کافی و واعظی
که منبر رفته شیخ ابوالقاسم
اسلامی قمی بوده و اضافه
نمود قرار است روز
13 /9 /36 مراسم مزبور در
مسجد احمدیه نارمک واقع
در چهارراه مینو برگزار گردد.
نظریه شنبه : نظری ندارد.
نظریه یکشنبه : شنبه مورد اعتماد است و به احتمال زیاد خبر فوق صحت دارد.
ضمنا خبر قابل بررسی می باشد.
قهرمان
نظریه سه شنبه : نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
حاتم
نظریه چهارشنبه : نظریه سه شنبه تأیید می گردد.
ضمنا در روزنامه کیهان مورخ 12 /9 /36 شرحی در مورد سخنرانی چند نفر از جمله محمدتقی
شریعتی و فاکر خراسانی در مسجد مذکور نوشته شده که منابع توجیه گردیده اند در مراسم مذکور
شرکت و اخبار مکتسبه را گزارش نمایند مراتب به پلیس تهران اعلام گردیده است.
آرزو
در کلاسه 53868 شخصی بایگانی شود.
خوانساری 21 /9 /36
توضیحات سند:
1ـ آیت الله حاج سید مصطفی
خمینی فرزند گرامی حضرت
امام خمینی (ره) روز 12 رجب
1349 برابر با 1309 ش در قم
بدنیا آمد.
پس از اتمام دوره
تحصیلی ابتدایی به فراگیری
معارف دینی پرداخت.
با ادبیات
عرب آشنا گردید و دوره سطح
را نزد استادان برجسته حوزه
علمیه قم از جمله آیات طاهری،
صدوقی، شیخ محمدجواد
اصفهانی و محمدباقر سلطانی
طباطبائی فراگرفت.
در 21
سالگی به درس خارج فقه و
اصول آیات عظام بروجردی و
حضرت امام حاضر شد.
همچنین
از درس خارج آیت الله محقق
داماد هم بهره مند گردید.
حاج
آقا مصطفی به علوم معقول هم
روی آورد و در محضر
سیدابوالحسن رفیعی قزوینی و
علامه طباطبایی فلسفه و کلام
را خواند.
و در این علوم نیز
تبحر یافت.
ایشان همچنین در
علم رجال و تاریخ نیز اطلاعات
گسترده ای داشت.
حاج آقا
مصطفی در 27 سالگی به درجه
اجتهاد رسید.
ایشان در دوران
مبارزه پدر بزرگوارشان
همواره در کنار حضرت امام بود
و هیچ گاه نتوانست از معظم له
جدا باشد و در این مسیر رنجها
و مشقات فراوانی را متحمل
گردید.
از آغاز مبارزه حضرت
امام (ره) تا زمان تبعید ایشان به
ترکیه در آبان 1343 پشت سر
امام گام برمی داشت.
همزمان با
دستگیری و تبعید رهبر نهضت،
منزل حاج آقا مصطفی نیز مورد
تعرض مأموران رژیم قرار
گرفت و در اثر حمله مأموران
فرزند خردسالش به شهادت
رسید و خود ایشان نیز دستگیر و
روانه زندان قزل قلعه شد.
اما
در اثر اعتراض و انتقاد مراجع و
علماء و نیز فشار افکار عمومی
رژیم مجبور شد ایشان را آزاد
کند.
آیت الله حاج آقا مصطفی پس از
رهایی از زندان به حضرت امام
در ترکیه پیوست و در 1344 ش
به همراه امام به نجف رفتند.
حاج آقا مصطفی در نجف حدود
ده سال به تدریس دوره خارج
فقه و اصول و فلسفه (اسفار)
پرداخت و حوزه درس ایشان
سومین حوزه در نجف بود.
افزون بر آن آثار ارزشمندی در
فقه و اصول، تفسیر و فلسفه به
رشته تحریر در آورد.
آیت الله
حاج آقا مصطفی خمینی روز
اول آبان 1356 مطابق با نهم
ذیقعده 1398 ق در غربت و به
طور ناگهانی و مرموزی جان به
جان آفرین تسلیم کرد.
قضیه
رحلت ایشان بسیار مشکوک
است.
در آخرین شامگاه حیات،
حجت الاسلام والمسلمین سید
محمود دعایی و صغرا خانم
خادمه منزل حاج آقا مصطفی
آخرین افرادی هستند که با
ایشان دیدار می کنند.
قرار بوده
است که آن شب دو نفر به دیدن
حاج آقا مصطفی بیایند.
کسی
خبر از آمدن آنها ندارد، اما
سحرگاه روز بعد صغرا خانم
خادمه منزل آقا مصطفی با پیکر
بیجان ایشان در اتاقش روبرو
می شود.
از آنجا که علائمی از
مرگ طبیعی مشهود نبوده،
عده ای از نزدیکان ایشان یقین
بر مسمومیت وی پیدا می کنند و
خواستار کالبد شکافی می شوند.
اما حضرت امام به دلیل بدبینی
نسبت به سوءاستفاده احتمالی
بعثی ها از این جریان، با کالبد
شکافی مخالفت می کنند.
پیکر
حاج آقا مصطفی را به کربلا
می برند و در کنار خیمه گاه شط
فرات غسل می دهند و پس از
طواف در حرم حضرت امام
حسین (ع) و حضرت ابوالفضل
به نجف باز می گردانند.
تشییع جنازه با شکوهی صورت
می گیرد.
پس از اقامه نماز
توسط آیت الله خویی بر پیکر
ایشان در ایوان طلای حضرت
امیر در مقبره معروف کمپانی به
خاک سپرده می شود.
شهید دکتر
مصطفی چمران عکس العمل
حضرت امام (ره) در قبال
شنیدن خبر ارتحال حاج آقا
مصطفی را چنین بازگو می کند :
«جمعی از طلاب با چشم اشکبار
به اتاق امام خمینی می روند و
در حالی که زار زار می گریستند
فقدان حاج آقا مصطفی را به
معظم له تسلیت می گویند.
ولی پدر مصیبت دیده برآشفته
می شوند و حضار را جواب
می کنند و می فرمایند: امانتی
بود که خدا به ما داد و از ما
گرفت، گریه ندارد!! ذلک
فضل اللّه یؤتیه من یشاء».
منبع:
کتاب
حجتالاسلام حاج شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک صفحه 441