تاریخ سند: 6 آذر 1357
درباره: مهندس علی مهدیزاده
متن سند:
شماره: 21000/ ﻫ 1 تاریخ:6 /9 /1357
از: سازمان اطلاعات و امنیت خراسان
به: مدیریت کل اداره سوم . 312
درباره: مهندس علی مهدیزاده1
بدینوسیله یک برگ فتوکپی وصیت نامه نامبرده بالا که در شهریور مال[ماه] سال 1357 در مشهد مورد اصابت گلوله واقع و کشته شده است، جهت تکمیل پرونده به پیوست2 ایفاد ضمناً انتشار وصیت نامه فوق باعث سوخته شدن منبع خواهد شد.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت خراسان . شیخان
توضیحات سند:
1. شهید علیرضا مهدیزاده حکاک در سال 1327ش در مشهد مقدس به دنیا آمد. پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و دبیرستان، برای ادامهی تحصیل به کشور امریکا رفت و در دو رشته کشاورزی و راه و ساختمان، مدرک مهندسی دریافت نمود. پس از بازگشت به ایران، در جریان مبارزات مردم در دوران اوج گیری حرکتهای مردمی به آن پیوست که در این مسیر، در روز نهم شهریور ماه سال 1357ش در خیابان طبرسی مشهد، مورد اصابت گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
2. متن وصیتنامه مورد اشاره به این شرح است: «بسماللهالرحمنالرحیم . وصیت نامه . متأسفم که برای انجامدهندگان این وصیت نامه نه تنها چیزی ندارم که بگذارم و از خجالتشان در بیایم بلکه کلی زحمت و بدهکاری دارم که روی دستشان میگذارم. به هر حال انجامدهندگان این وصیت نامه اگر میخواهند در راه خدا به خواهشها و تقاضاهایم جامعه[جامه]ی عمل بپوشانند بسمالله و اگر نه و اگر خدای ناکرده در این فکر هستند که در آینده منت بر سر بازماندگان بگذارید این کار را نکنند که روحم شاد نخواهد شد.
1. حدود 10 هزار تومان به آقای علیرضا اعتمادی بدهکارم که حدود شش هفت سال پیش قرض کردهام و هنوز سعادت پرداخت و از زیر دین درآمدن را نداشتهام، اگر میتوانید آن را بپردازید وگرنه آن دنیا با هم تسویه حساب خواهیم کرد.
2. حدود سه هزار تومان به آقای محمد خدادادی بدهکارم که حدود سه سال پیش در آمریکا از ایشان قرض گرفتهام اگر میتوانید آن را بپردازید وگرنه آن دنیا با هم تسویه حساب خواهیم کرد.
3. در ارزانترین جای ممکن مرا دفن کنید. نه برایم سوم بگیرید و نه هفتم و چهلم و نه سال، اگر زمانی خواستید روحم را شاد کنید یک حمد و قل هو الله با ... در هر کجا که هستید و با داشتن وضو بخوانید.
4. برروی سنگ قبرم تاریخ تولد و تاریخ فوت را حتماً به تاریخ هجری شمسی بنویسید و اگر آن زیرها جا بود این سئوال را هم بنویسید ممنون میشوم، بنویسید «زندگی چیست؟»
5. برای کسانی که هنوز به دین و مرام و مسلکم واقف نبودند لازم است بگویم» اشهد ان لاالهالاالله . اشهد انّ محمداً رسولالله . اشهد انّ امیرالمؤمنین علی ولیالله و باز هم اضافه کنم که به اصالت راه و درست بودن آن معتقدم نه رسیدن به هدف هر چند آن هدف مقدس باشد از هر راهی.
6. از اینکه از این دنیا میروم خوشحالم واقعاً خوشحالم و باید بگویم به آرزویم رسیدهام لذا از بازماندگانی که مرا دوست دارند توقع دارم که در این خوشحالی من سهیم باشند و به جای گریه و زاری و توی سر زدن و غش «نمیدانم با غ مینویسند یا با ق»، کردن به دنبال جواب سئوال «زندگی چیست؟» بگردند و اگر از من دل خوشی ندارند و اگر میخواهند آن دنیا هم سر به تنم نباشد، هرچه میتوانند گریه و زاری کنند به سر و سینه خود بزنند. والسلام . یک شنبه اول مرداد ماه 1357 هجری شمسی» بخش ضمائم
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 18 صفحه 78