صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : مکاتبه دانشجویان خارج

تاریخ سند: 18 تیر 1345


موضوع : مکاتبه دانشجویان خارج


متن سند:

فرستنده : خانم نخجوان گیرنده : بانو عفت نخجوان شماره : 119 /109 شرح : خانم نخجوان از واشنگتن ضمن ارسال نامه ای به آدرس تهران ـ انتهای خیابان آذربایجان خیابان 29 اسفند چهار راه طوسی ـ پلاک 97 خانم عفت نخجوان نامه ای که فیض محمد ذکریا برای محسن میرزائی شوهر فرستنده ارسال داشته ضمیمه نموده است در این نامه فیض محمد زکریا نوشته است که محمد ظاهرخان1 پادشاه افغانستان از نشر و توزیع خاطرات من ترسیده است که من حقایق را به دنیا آشکار خواهم کرد و ملت افغان را از پیش آمدهای تباه کن واقف خواهم ساخت و این مسئله وطن فروشی او را افشاء خواهد کرد به وزارت امور خارجه ایران فشار آورد که ادامه نشر خاطرات مرا خاتمه بدهند.
هیچ موجب کدورت نیست ملت ایران در سه نسخه مجله سپید و سیاه خاطرات مرا مطالعه کردند و فهمیدند که من چه می خواهم بگویم حالا باید در مجله سپید و سیاه زیر عنوان (اسلام یگانه علاج بدبختیهای امروز عالم بشریت است) تبلیغات اسلامی را شروع کنیم و بالواسطه بدون ذکر اسم من مزایای قوانین اسلام را تشریح و در مقابل عقاید کارل مارکس و لنین را در برابر شرایط اجتماع اسلامی بیان نمائیم این چنین تبلیغات برای ایران و افغانستان و سایر ملل اسلامی مفید است و من تمام مواد آن را حاضر و آماده دارم هیچ کس نمی تواند بگوید این تبلیغات را قطع کنید لطفا شما با جناب مدیر مجله سپید و سیاه مذاکره نمائید اگر قبول کردند من فورا با یک جزوه اول به واشنگتن نزد شما می آیم و برنامه این کار را به شما وانمود می کنم کتاب خاطراتم را به زبانهای فارسی.
انگلیسی و آلمانی چاپ و طبع می کنند لطفا از مجله سپید و سیاه بخواهید آنچه از خاطراتم طبع نشده به من مسترد دارند.
فتوکپی نامه ها در 7 برگ جهت اطلاع به ضمیمه تقدیم می گردد.
عینا جهت اقدام به اداره 315 ـ 1 ارسال می گردد شماره 21 /4 324 ـ 2 آقای اشرفی سوابق افراد بررسی گردد و بعد فتوکپی به بخش 324...
...
و نظر بخواهند به عرض برسد ...
...
محسن میرزائی کارمند سرپرستی دانشجویان ایرانی ریاست بخش 315 خاطرات فیاض محمد زکریا در سپید و سیاه منتشر شد که حسب امر تیمسار ریاست ساواک از ادامه انتشارش جلوگیری گردید و در مورد مطالب مربوط به تبلیغات اسلامی چنانچه برخلاف مصالح کشور باشد خود مدیر مجله از درج آن امتناع می ورزد و به علاوه این عنوانی نیست که حاوی مطالب مضره باشد بنابراین عین اطلاعیه عودت می گردد 12 /2 /45 محسن میرزائی2 خواهرزاده دکتر خانلری3 وزیر اسبق فرهنگ می باشد.
به امضاء ریاست بخش 324 برسد 3154 /5 /45

توضیحات سند:

1ـ محمد ظاهرشاه : پس از مرگ محمود نادرشاه در 8 نوامبر 1933 م.
(1288 ش)، یگانه فرزند نوزده ساله اش با نام محمد ظاهرشاه به سلطنت رسید.
در اوایل سلطنت محمدظاهر شاه، قدرت واقعی حکومت در اختیار سه عموی با نفوذ وی محمودخان، ولی خان و هاشم خان بود در سال 1946 م.
(1326 ش) هاشم خان بدلیل کهولت سن از نخست وزیری کناره گیری نمود و رقابت سیاسی شدیدی بین ولی خان و پسرش عبدالولی با ژنرال محمد داود خان در گرفت.
ظاهر شاه در سال 1953 م.
(1334 ش) با کمک داود خان یک حرکت شبه کودتا ترتیب داد که در اثر آن ظاهر شاه دست عموهای خود را از سلطنت و قدرت کوتاه نمود و در ضمن داودخان هم که پسر عمو و شوهر خواهر وی بود، نخست وزیر گردید.
وی برای جلب قلوب و افکار عمومی، پایبندی خود به اسلام و پیروی از شریعت اسلامی را اظهار کرد لیکن بعدها روشهای خود را عوض کرد و تغییراتی را انجام داد که از آن جمله رفع حجاب بود.
نامبرده در سال 1963 م.
(1344 ش) داودخان را از نخست وزیری برکنار و اصلاحاتی را در جهت تدوین قانون اساسی جدید و امضاء آن، کم نمودن تعداد اعضای خانواده سلطنتی در سیاست و حکومت و تأسیس مجلس صورت داده که تمام این کارها جنبه ظاهری داشت و قادر نبود جامعه ناموزون افغانی را متأثر سازد.
لذا بدلیل ضعف مدیریت و ناتوانی محمد ظاهر شاه در اداره امور کشور و اوضاع ناآرام و به هم ریخته، داود خان از فرصت پیش آمده استفاده نمود که ظاهرشاه جهت مداوای چشمش به ایتالیا رفته و ژنرال عبدالولی را نایب السلطنه خود اعلام کرده بود، او طی کودتائی در 17 جولای سال 1937 م.
(1284 ش) حکومت سلطنتی را ملغی و حکومت جمهوری اعلام و ظاهر شاه از سلطنت برکنار و به ایتالیا تبعید شد و خودش رئیس جمهور شد.
افغانستان، علیرضا علی آبادی، صص 147 و 148 2ـ محسن میرزایی فرزند علی در سال 1311 ه ش در زنجان متولد شد.
وی تحصیلاتش را در تهران آغاز و در سال 1328 از دبیرستان خرد تهران دیپلم گرفت و به دانشسرای عالی راه یافت و لیسانس ادبیات فارسی گرفت.
در سال 1331 در شهرری آموزگار شد و در مناطق مختلف تهران به تدریس پرداخت وی در همین سال بعنوان نماینده آموزگاران تهران در نخستین کنفرانس آموزگاران و طرفداران حزب توده شرکت کرده است.
در سال 37 پایه آموزگاری وی به دبیری تبدیل شد و در همانسال در اداره امور اجتماعی و تبلیغاتی فرهنگ تهران بکارش ادامه داد.
مشارالیه در سال 41 با حفظ سمت (دبیری) معاون اداره فرهنگ و مردم و در سال 41 مدیر دبستان ملی کاشفی و دبیر دبیرستان مروی تهران بود و در سال 42 جهت ادامه تحصیل همسرش، قصد سفر به آمریکا داشت که ساواک صلاحیت وی را جهت صدور گذرنامه تائید کرد.
محسن میرزایی در رشته های هنرهای تجاری در دانشکده کشاورزی واشنگتن شروع به تحصیل نمود و همزمان بعنوان کارمند محلی در سرپرستی دانشجویان بکار پرداخت و بدلیل آشنائی قبلی با نفیسی وزیر مختار فرهنگی ایران در آمریکا بعنوان منشی در امور فرهنگی و تبلیغاتی در سفارت مشغول بکار شد.
نامبرده بهمراه همسرش و بدستور مسئولین سفارت در سال 43 در مراسم جشنی که به مناسبت یکمین سال تأسیس خانه ایران در واشنگتن توسط دانشجویان برگزار شده بود با هدف جلب رضایت دانشجویان به نفع حکومت طاغوت شرکت کرد.
مشارالیه پس از مراجعت به ایران در سال 47 درخواست استخدام مجدد در وزارت آموزش و پرورش را نمود که ساواک وی را فردی میهن پرست معرفی و با استخدامش در آن وزارتخانه موافقت کرد.
محسن میرزائی که سابقا در مؤسسه اطلاعات و کیهان به کار نویسندگی می پرداخت در سال 50 جهت استخدام در مؤسسه تبلیغاتی ساکوپ و در سال 59 جهت استخدام و تدریس پاره وقت در دانشگاه فرح پهلوی مورد تائید ساواک قرار گرفت.
و همچنین با شرکت وی در مراسم تشریفات سالهای 54 و 55 موافقت شد.
مشارالیه مدتی نیز منشی سناتور عباس مسعودی بود.
3ـ پرویز خانلری مازندرانی فرزند ابوالحسن (اعتصام الملک ـ اعتصام الممالک) در سال 1292 ه ش در تهران بدنیا آمد.
وی از خانواده نوری مازندرانی بود و تحصیلات مقدماتی را در تهران به پایان برد و در سال 1321 در رشته ادبیات فارسی از دانشگاه تهران، دکترا گرفت.
مشارالیه که استاد تاریخ زبان فارسی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود، دوره انسیتوی فونتیک را نیز در پاریس طی کرد.
همسر وی دختر حاج شیخ هادی نوری (فرزند دوم شهید شیخ فضل اله نوری) بود.
مشارالیه در سال 1336 توسط ساواک چنین معرفی شده است.
«از لحاظ سیاسی مردی است که به افکار چپی بی اندازه تمایل دارد.
خانم او نیز همینطور فکر می کند و با توده ای ها ارتباط زیاد داشتند.
نه خود و نه خانمش به سلطنت اعتقادی ندارد.
کاملاً سوسیالیست حاد فکر می کنند و همانطور که ذکر شد افکار چپی دارند، به شوروی تمایل دارند و در فامیل هم همه آنها را به همین نحو می شناسند.
» مشاغل وی به شرح زیر بوده است : ـ دبیر ادبیات در مدارس رشت و تهران ـ دانشیار و استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران (1322) ـ معاون وزارت کشور (1336) ـ کفیل استانداری آذربایجان ـ وزیر فرهنگ (1341) ـ رئیس اداره انتشارات دانشگاه تهران ـ سناتور انتصابی شاه در مجلس سنا (1354) وی همچنین عضو مراکز ذیل بوده است : ـ عضو مؤسس و عضو کمیته مرکزی حزب مردم (1337) ـ عضو هیئت مدیره سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی (1341) ـ مدیر عامل کمیته ملی پیکار جهانی با بیسوادی (1346) ـ عضو کمیته ملی پیکار جهانی با بیسوادی (1349) ـ عضو هیئت امنای دانشگاه هنر ـ عضو هیئت امنای دانشگاه پهلوی شیراز (1348) ـ رئیس فرهنگستان ادب و هنر ایران ـ عضو هیئت امناء بنیاد شاهنامه فردوسی (1352) ـ عضو هیئت امناء دانشگاه فارابی ـ عضو هیئت مؤسس و هیئت امناء بنیاد فرهنگ ایران ـ دبیرکل بنیاد فرهنگ ایران ـ عضو هیئت مدیره مؤسسه آسیائی دانشگاه فرح پهلوی.
خانلری از سال 1323 با همکاری دکتر ذبیح اله صفا مجله سخن را بنیاد نهاد و سپس از سال دوم به بعد خود به تنهائی این مجله را اداره کرد.
خانلری که اهل شعر و شاعری بود و تخلص «ناتل» را برای خود انتخاب کرده بود، در جائی دیگر این چنین معرفی شده است : «خانلری همیشه عاشق شعر و ادبیات فارسی بوده...
.
خانلری را از جهت گرایش به شعر نو می توان به «توللی» نزدیک کرد.
در میان اشعار قدیم و جدید او شعر «عقاب» را بهترین اثر منظوم وی باید دانست.
او به چند زبان خارجی آشناست.
آثار بسیاری از نویسندگان و شعرای اروپا را ترجمه کرده است و چندین کتاب برای تدریس در دانشگاه تألیف نموده است.
کارهای مهم او شرکت در تلخیص و انتخاب و تحشیه و انتشار «شاهکارهای ادبیات فارسی» است که با دکتر صفا از میان بهترین آثار نظم و نثر ادبی قرون گذشته ایران بوده است.
نامبرده دارای نشان پاس، نشان سپاس ورزش و نشان درجه اول لژیون دونور از دولت فرانسه بوده است.
» ساواک مشارالیه را فردی با اخلاق معمولی، قدری عصبانی، کم معاشرت و تا اندازه ای متکبر معرفی کرده است که با اسداله علم بی اندازه صمیمیت و یگانگی داشته است.
در دوران تصدی خانلری بر وزارت فرهنگ و سوء استفاده های وی در انتصاب اقوام و...
و در جریان درگیری حزب مردم و ایران نوین، اعلامیه ای علیه وی انتشار یافت که در بخشی از آن چنین آمده است : «در اثر نوکری آقای علم به معاونت وزارت کشور منصوب و در مفتضح ترین انتخابات دوران پنجاه ساله مشروطیت شرکت نمود...
در اثر چاکر صفتی به اتفاق خانمشان به کارمندی بنگاه فرانکلین منصوب و ماهی هفتاد هزار ریال دریافت می کند.
همچنین از بنیاد پهلوی به عنوان مشاوره ماهی یکصدهزار ریال حقوق می گیرد...
برجسته ترین صفات ایشان استفاده از هروئین و تریاک و عرق به حد کافی و هفته ای سه روز جلسات بزم ایشان...
.
است...
.
انتخاب بدنام ترین و رسواترین افراد برای کارهای حساس فرهنگی...
دکتر پرویز خانلری پس از هفتادوهفت سال درگذشت.

منبع:

کتاب مطبوعات عصر پهلوی - مجله سپید و سیاه به روایت اسناد ساواک صفحه 206

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.