تاریخ سند: 27 مهر 1353
موضوع : حزب ایران نوین
متن سند:
از : 20 ﻫ 21 تاریخ :27 /7 /53
به : 341 شماره : 61836 /20 ﻫ 21
موضوع : حزب ایران نوین
این روزها مسائل فوقالعاده مهم و جالب توجهى در حزب مطرح است، کلالى در یکى دو ماهه اخیر سخت به دست و پا افتاده است که در جریان برگزارى کنگره حزب از کار دبیر کلى کنار برود این شایعه از یک ماه پیش به این طرف به تدریج بر سر زبانها افتاده و در هفته گذشته شاید بر کنارى کلالى در کریدورهاى مجلس شوراى ملى هم دهن به دهن گفته مىشد.
نظریه شنبه : تردیدى نیست که کلالى پس از زمزمه انجام انتخابات آزاد در آینده مسلماً عدهاى از دوستان نزدیک و قوم خویشهاى او دیگر به راحتى نمىتوانند انتخاب شوند و از طرفى به علت بىبندوبارىهاى پیش از حد در حزب و وحشت از شکست برنامههاى آینده زیر بار انتخاب شدن مجدد دبیر کلى نخواهد رفت و از طرفى در خارج از حزب نیز عدهاى که [از] اعمال کلالى و اطرافیان انگشت شمارش خسته شدهاند زمینه را تا حدود زیادى براى برکنارى وى آماده کردهاند ضمناً عدهاى در حزب جمعیتهاى نظیر کانون مهندسین سازمان فرهنگیان ـ سازمان دانشگاهیان ایران بوجود آوردهاند ایجاد این قبیل سازمانها مىرساند که عدهاى براى نشان دادن قدرت خودشان در چهار چوب حزب از افراد ..... جمعیت و دسته بندى مىسازند. تا در مواقع لازم علیه حزب جبههبندى کنند.
مثلاً کانون ناسیونالیستها که خودش دستهاى است یا جمعیتى ترجیح مىدهد که به همان صورت باقى بماند و در مواقع لزوم فقط به حزب قدرت نشان بدهد و امتیاز بگیرد متأسفانه در این قبیل دار و دسته سازى اکثراً افراد ناشایست وجود دارند، در کانون مهندسین حسن هنربخش در سازمان فرهنگیان مهدى حکیمى، کاظم مسعودى، فضلاله صفا و حسن فامیلى در سازمان دانشگاهیان چهره مرد هزار چهره، رضا علومى و در سازمان جوانان رضائى و در کانون سپاهیان عباس رادفر دیده مىشوند در نتیجه وقتى نالایقترین و ناتوانترین افراد را صرفاً به علت دوستى و قوم و خویشى مسئول بزرگترین ارگانهاى حزب مىشوند و وقتى اطاق اصناف نیز به جاى رعایت حقوق مردم یک جا تبدیل به کانون سوء استفاده و غارت اموال عمومى مىشود مردم دیگر هیچگونه اطمینانى که حزب به آنها راست بگوید و حزب گرهى از هزاران مشکل آنها را بگشاید به حزب ندارند تا فقط افراد معدودى که بار حزب بر دوش آنها است و وارد دستهبندى یا جمعیت و غیره نشدهاند و عالیترین نوع خدمت را مخرب ارائه مىدهند و آنان در مجالس شبانه به عرق خورى، قماربازى و خانمبازى و تریاک کشى مسئولین حزبى شرکت ندارند و آنها روزانه پیش از شانزده ساعت سنگینترین وظیفههاى حزبى را به دوش مىکشند در عوض این عده چون وارد دستهبندى نشدهاند از هر گونه امتیاز حزبى بى بهرهاند علیهذا با توجه به وضعى که فعلاً در حزب وجود دارد سه نفر از افراد شایستگى بیشترى براى عنوان دبیر کلى حزب را دارا مىباشند.
1ـ مصطفى الموتى لیدر فراکسیون پارلمانى است وى آدمى است که سالها در رأس فراکسیون قرار دارد و با بسیارى از سیاستمداران دست اندر کار مملکت رابطه و دوستى دارد و به علت احراز عضویت در دفتر حزب و ارتباط مستقیم و دائمى با وزراء و نخست وزیر موقعیت خوبى دارد نامبرده از نظر مادى وضع بسیار خوبى دارد و در بسیارى از بخشهاى خصوصى صاحب سهام کلان است و با گروه بازرگان و تاجر در بخشهاى خصوصى ارتباط دارد و از طرفى عضو گروه فراماسونها نیز مىباشد و با دکتر اقبال نیز دوستى دارد و با شریفامامى رابطه دوستانه عمیق دارد وى در گذشته تا معاونت نخست وزیرى در زمان دکتر اقبال آمده است. نقطه ضعف او این است که تحت تاثیر احساسات قرار مىگیرد.
2ـ جواد منصور1 که از لحاظ حزبى از الموتى جلوتر است و از نظر خانواده و خدمات مملکتى نیز از الموتى پیشى دارد و با افراد سیاسى مملکت در ارتباط مىباشد.
3ـ دکتر منوچهر آزمون2 که فردى است در کار ادارى با قدرت، فوقالعاده تند و عصبانى و فردى است رفیق باز و اهل دستهبندى و سوابق سیاسى وى از نظر جامعه داراى سوابق خوبى نیست و کنفرانسها و نطقهاى او را در زمان تحصیل در آلمان بسیارى از مردم مىدانند وى با نخست وزیر رابطه صمیمانه دارد و فوقالعاده صریح مىگوید که مورد حمایت دستگاه امنیت مىباشد و دورادور از دکتر جواد سعید نیز که فعلاً قائممقام دبیر کل است صحبت مىشود که احتمال دارد به جاى کلالى قرار گیرد. بهرهبردارى شود. ثابتى 2 /8 /53
نظریه یکشنبه : شنبه فرد مطلع حزبى بوده و نظریه وى قابل بررسى و تعمق مىباشد. شفیع
نظریه سهشنبه : نظریه یکشنبه تائید مىشود در اجراى اوامر بهرهبردارى گردید.
نظریه چهارشنبه : نظریه سهشنبه فوق صحیح است. انجمن
توضیحات سند:
1. جواد منصور: فرزند رجبعلى منصورالملک و برادر حسنعلى منصور، در سال 1304 ﻫ ش در تهران متولد شد. براى تحصیلات عالیه راهى آمریکا شد و از دانشگاه کالیفرنیا در شهر لوسآنجلس آمریکا در رشته اقتصاد و مدیریت بازرگانى فارغالتحصیل شد. در 1328 عضو وزارت امور خارجه شد و از 1330 تا 1332 وابسته مطبوعاتى سفارت شاهنشاهى ایران در واشنگتن گردید. عضو دائمى نمایندگى ایران در سازمان ملل متحد دفتر اروپایى در شهر ژنو از 1332 تا 1334، عضو قسمت تشکیلات بینالمللى وزارت امور خارجه 1334 تا 1335، رئیس دفتر روابط عمومى در سازمان برنامه از 1335 تا 1337 و معاون بانک توسعه صنعتى و معدنى ایران از 1337 تا 1342، از تیر 1342 معاون نخستوزیر و از بهمن 1343 وزیر مشاور و عضو مؤسس کانون مترقى و عضو مؤسس و هیئت اجرائیه حزب ایران نوین از 1346 تا 1350 وزیر اطلاعات تا آبان 1350 مدیر عامل کانون بانکها و از 1350 تا 1355 رئیس کل بیمه مرکزى ایران بود.
جواد منصور از اعضاى هیئت مدیره دفتر سیاسى حزب ایران نوین و از طرفداران سیاست غرب بویژه امریکا بود.
وی همچنین عضو لژ فراماسونرى تهران و کوروش بود و طبق گزارشی از ساواک به همراه منوچهر آزمون در سال 1351 از بودجه تبلیغات رادیو که در اختیار وزیر بود سوء استفاده مالی میکرد.
(سالنامه کشور ایران، 1355، صص 447، 448)
2. منوچهر آزمون: فرزند ابوالقاسم، در سال 1309 ﻫ ش در تهران به دنیا آمد. پدرش کارمند ساواک بود. او پس از طى تحصیلات ابتدایى و متوسطه در کنکور اعزام محصل به خارج شرکت کرد و راهى آلمان غربى شد. وی بعد از مدت کوتاهى به دلیل مشکلات اقتصادى راهى آلمان شرقى شده و با تودهاىها به همکاری پرداخت. در شهریور 1336 دانشنامه دکتراى خود را در رشته اقتصاد سیاسى از دانشگاه لایپزیک دریافت داشت و همزمان دوره تخصصى فلسفه مارکسیستى و اصول سازمانى احزاب کمونیست را در دانشکده کارل مارکس گذراند و سپس به آلمان غربى بازگشت. در همان سال طى عریضهاى به شاه ، از فعالیتهاى خود در حزب توده ابراز ندامت کرد و با پیگیرىهاى بعدى در سال 1337 به عنوان کارمند قراردادى ساواک با نام مستعار «خوش نقش» در نمایندگى ساواک در آلمان غربى مشغول به کار شد. آزمون در اردیبهشت سال 1340 به ایران مراجعت کرد و در بخش کمونیسم ساواک مشغول به کار گردید. در آبان سال 1346 به سمت مشاور عالى و معاون سیاسى سرپرست تلویزیون به منظور نظارت بر برنامههاى اجتماعى و سیاسى منصوب شد.
در این سمت بود که نوشتههاى او به عنوان «تفسیر سیاسى» با نام مستعار دکتر منوچهر قاطع از شبکههاى تلویزیون پخش گردید. آزمون در 29 فروردین 1347 به ریاست کل خبرگزارى پارس رسید و در 20 شهریور 1347 از ساواک به وزارت اطلاعات و جهانگردى منتقل و در سمت معاون فنى این وزارتخانه مستقر شد. در دیماه 1349 ریاست حوزه 175 حزب ایران نوین را عهدهدار گردید و در اول خرداد 1350 به معاونت وزارت کشور و مدت کوتاهى بعد، در 23 شهریور همان سال، به معاونت نخستوزیر و ریاست سازمان اوقاف منصوب شد. در انتخابات دوره بیست و چهارم مجلس شوراى ملى (30 خرداد 1354) به عنوان نماینده اول تهران به مجلس راه یافت. در 18 آبان ماه 1355 به سمت وزیر کار و امور اجتماعى منصوب شد و پس از سقوط دولت هویدا، در 31 مرداد 1356 در دولت آموزگار به عنوان استاندار فارس راهى این خطه شد. با اوجگیرى انقلاب اسلامی و تشکیل دولت «آشتى ملى» جعفر شریفامامى، منوچهر آزمون در 5 شهریور 1357، به عنوان وزیر مشاور در امور اجرائى به دولت راه یافت. او در این سمت به تحرکات وسیعى دست زد تا شاید اعتماد مردم را به رژیم جلب کند و زمانى که بىنتیجه بودن اقدامات خود را دریافت، در 5 آبان استعفا داد و چند روز بعد، در 9 آبان ماه، حزب «اتحاد خلق ایران» را بنیان نهاد. این دوره جدید از زندگى سیاسى وى دیرى نپایید و او مدت کوتاهى بعد قربانى یک تاکتیک فریبکارانه از سوى محمدرضا پهلوى شد که براى نجات تاج و تخت خود جمعى از بدنامترین چهرههاى رژیم را به عنوان عوامل نارضایتى مردم به زندان افکند. آزمون در 16 آبان ماه 1357 در دوره نخستوزیرى ارتشبد غلامرضا ازهارى دستگیر و به زندان دژبان مرکز تحویل داده شد. این بازداشت تا پیروزى انقلاب اسلامى ادامه یافت .آزمون در 20 فروردین 1358 به دلیل معاونت در کشتار 17 شهریور سال 1357 ،تصویب و تدوین قانون استقرار حکومت نظامى ، توصیه به کودتا به وسیله ارتش و بالاخره حیف و میل عواید اوقاف و اموال وقفى اعدام شد.
ر.ک: رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک،دکتر منوچهر آزمون، تهران،مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1380
منبع:
کتاب
مصطفی الموتینیا به روایت اسناد ساواک صفحه 313