تاریخ سند: 30 فروردین 1348
موضوع : جلسه هفتگی عده ای از روحانیون در منزل محمدحسن طاهری اصفهانی
متن سند:
از : 20 ه 3
به : 316 شماره : 12479 /20 ه 3
از ساعت 1300 روز 26 /1 /48 جلسه ای با شرکت سید محمدرضا
سعیدی.
محمدحسن طاهری.
شیخ حسین کاشانی و شیخ حسین لنکرانی در
منزل طاهری تشکیل
گردید.
سید محمدرضا
سعیدی و محمدحسن
طاهری به شخصی به نام
نیکنام که گویا برادرزن
خلیل طهماسبی می باشد
تلفن کرده و اصرار نمودند
که در این جلسه شرکت
نماید ولی مشارالیه به علت
کار و گرفتاری که داشت
قبول نکرد.
در این جلسه
سید محمدرضا سعیدی دو
جزوه که یکی عربی و
دیگری ترکی بود به شیخ
حسین لنکرانی داد که
مطالعه کند این دو جزوه
فتوای علماء برای کمک به سازمان الفتح بود و از آیت الله حکیم1 استفتاء شده
بود که نظر خود را در مورد کمک مسلمانان به سازمان الفتح اعلام نماید.
آیت الله
حکیم جواب داده بود کمک به مجاهدین خوب است به شرط اینکه فسادی
بزرگتر از آنچه شده ببار نیاید و با رعایت احتیاط و توجه به همه جوانب امر باشد
افرادی که در این مجلس حضور داشتند همه با فتوای حکیم مخالف بودند.
از
خمینی نیز چند سؤال شده بود در مورد کمک به سازمان الفتح ایشان بدون قید و
شرط آنرا لازم دانسته است و درباره رفتار مسلمانان ایران با یهودیان نوشته بود
لازم است برادران مسلمان ایرانی با یهودیان معامله نکنند و آنها را در محاصره
اقتصادی قرار دهند ضمنا به مسلمانان جهان اعلام داشته است که ایرانیان
برادران شما هستند و کشور ایران از سایر کشورهای مسلمان جدا نیست.
ملاحظات :
نظریه رهبر عملیات : فتوای آقای حکیم و خمینی در مورد کمک به سازمان
الفتح به صورت اعلامیه پلی کپی شده و به زبان فارسی به تعداد معدودی در ایران
منتشر گردیده که مراتب طی شماره 12139 /20 ه3 ـ 14 /1 /48 به آن را اداره
کل منعکس گردیده است.
پاستور
توضیحات سند:
1ـ آیت الله سید محسن حکیم،
فرزند آیت الله سیدمهدی حکیم
در سال 1306 ه.
ق، در نجف
اشرف متولد شد.
تحصیلات
اولیه را در سنین هفت سالگی
آغاز نمود.
در محضر برادرش،
سید محمدحکیم، سطوح
مقدماتی را فراگرفت.
در سال
1326، به درس آخوند
خراسانی راه یافت.
سپس به
درس آقا ضیاءالدین عراقی و
محضر آیت الله نائینی را درک
نمود.
در سال 1338، خود، حوزه
درس خارج فقه و اصول را آغاز
نمود و جمعی از فضلای نجف،
به درسش حاضر می شدند.
از
آیت الله بیش از 8 کتاب فقهی و
علمی باقیمانده و در محضرش،
استادان و علمای بسیاری تربیت
شدند.
آیت الله حکیم، فعالیت سیاسی را
از آغاز جوانی شروع کرد.
خود
او می فرمود، «اگر معنی
سیاست، اطلاع امور مردم است
و بر مبنای اصول صحیح عقلائی
و رفاه حال و آسایش بندگان
خدا باشد ـ کما اینکه معنای
صحیح سیاست همین است ـ
اسلام، تمامش همین است و غیر
از سیاست نیست و علما، غیر از
این، کار ندارند، و اگر منظور
معنی دیگری باشد، اسلام از آن
بیگانه است»
به همین دلیل، آیت الله حکیم،
همواره علیه توطئه های
انگلیس، مبارزه می نمود و در
جلوگیری از تجاوز انگلیس به
عراق با حکم جهاد که آیت الله
سیدمحمدسعید حبوبی، صادر
نمودند ـ ایشان شخصا در جبهه
ناصریه حاضر شده و می فرمود:
«در تمام مدتی که در جبهه
بودم، حتی یک بار هم
نترسیدم» در هنگامی که
کمونیستها، در دستگاه عراق
رخنه نمودند، با صدور فتوای
«الشیوعیۀ کفر و الحاد» قدرت
آنان را در هم شکست و از خطر
سلطه کمونیسم در عراق،
جلوگیری نمود.
در زمان فعالیت بعثیهای عراق
نیز، آیت الله مبارزاتی علیه این
تشکیلات ضد اسلامی آغاز
نمودند و همواره مورد
کینه جوئی رهبران حزب بودند.
از خاندان آیت الله حکیم، دهها
تن به شهادت رسیدند و چهار
تن دیگر آیات عظام: سید
محمدرضا، سیدکاظم، سید
محمدباقر، سید عبدالعزیز، از
مدرسان حوزه بودند.
آیت الله حکیم، پس از عمری
تلاش بی وقفه در راه اعتلای
اسلام و مسلمانان، در 27
ربیع الاول 1390 در سن 84
سالگی، در نجف اشرف به
رحمت حق پیوست.
(نامداران راحل، کریم
جوانشیر، تبریز، 1375)
منبع:
کتاب
شیخ حسین لنکرانی به روایت اسناد ساواک صفحه 170