تاریخ سند: 12 دی 1349
موضوع: جلسه سخنرانی مسجد جامع
متن سند:
به: 316 شماره: 10441 /20 ﻫ 3
از: 20 ﻫ 3
جلسه سخنرانی مسجد جامع در ساعت 1800 روز 6 /10 /49 در شبستان مسجد تشکیل گردید ابتدا در این جلسه شیخ حسن سعید تهرانی شروع به صحبت و اظهار داشت این مملکت شیعه است این جا مرکز تشییع[تشیع] است.
باید جوانان را به حقایق آشنا نمود و به آنها فهماند که امام خود را بشناسند.
پس چه موقع حقایق را بگوییم وقتی که جوانان ما را از بین بردند و وقتی که پیرمردهای ما را از بین بردند و اگر با فرزندانتان یک ساعت در منزل بحث کنید و آنها را از فساد بیرون بکشید همان یک ساعت با خدا هستی اگر یک ساعت به دخترت نصیحت کنی که چادر سر کند و بیحجاب بیرون نرود همان یک لحظه خدا با تو است.
وسایل فساد در خانههای ما راه یافته است باید جوانان1 را روشن نمود.
این جلسه در ساعت 1900 پایان یافت
جمعیت شرکتکننده در حدود چهارصد نفر بودند.
نظریه شنبه: شنبه نظری ندارد.
نظریه یکشنبه: یکشنبه نظری ندارد.
آرمان
نظریه چهارشنبه: نظری ندارد
بخش 3 پهلوان
اداره کل سوم
12 /10 /49
1578 کلاسه اشتباه است.
توضیحات سند:
1.
آسیبشناسی جوان : روشنفکران غربزده در فاسد نمودن نسل جوان نقش مهمی را ایفا کردند چرا که جوانان تحصیلکرده که احساس خلاء فکری مینمودند به کسانی نظر دوختند که بتوانند برای آنان غذای فکری فراهم سازند و متأسفانه کسانی که تغذیه فکری جوانان را بهعهده گرفتند خودشان عناصری خودباخته و وابسته به بیگانه بودند که همه توجهات نسل نو را به سوی مقولاتی از قبیل «شعر نو»، «هنر برای هنر» و ترجمه آثار بوقعلی شاههای قرن بیستم مانند بکت و کامو ویونسکو و ژوزئه دو کاسترو کشانیدند و کثیفترین مخدرات را وارد خون این نسل جامعه نمودند.
اینان تمام تلاشهای خود را به کار بردند تا نسل جدید در جهان سوم، ارزشهای اصیل انسانی خویش را فراموش کند و ارزشهای مادی و مصرفی زندگی را جانشین آن نماید.
گفتنی است که سیستم آموزش نوین و دبیران و معلمان و استادانی که به طبقه یاد شده تعلق داشتند نیز در این تلاش بیسهم نماندند.
از مجاری عمده گسترش فرهنگ ابتذال و غربگرایی: سینما، تلویزیون، رمانها و داستانهای جنایی و عشقی، و امکان آمیزش علنی و بیقید و شرط مرد و زن در جامعه بود.
غربگرایی با فاسد کردن طبقۀ زنان و مردان جوان، یک سیستم خودکار ازدیاد فساد را به وجود آورد.
بدین شرح که فساد و بیبندوباری میان زنان، پسران جوان را که در بحبوحۀ بحرانهای جنسی به سر میبردند فاسد میساخت و فساد پسران جوان به طبع دختران و به خصوص زنان مهاجر روستایی را به ورطه هرزگی میکشاند.
بزرگترین طعمه این سیستم خودکار فساد، دختران و پسران روستایی بودند که در نتیجۀ شهرگرایی، روانۀ شهرهای بزرگ میگشتند.
این جوانان روستایی که تازه پا به شهر میگذاشتند، با لانههای بیشمار فساد و مراکز فراوان شهوترانی روبرو میشدند و چون از خانوادهها و آشنایان خود نیز دور بودند بدون هیچگونه ترس و احساس مسئوولیتی به لاابالیگری میپرداختند.
از سوی دیگر نه تنها دستگاه صحیح ترتیبی وجود نداشت بلکه امکانات دولتهای وابسته به غرب نیز در اختیار رواج فساد و فحشا قرار گرفته بود.
این عوامل به فساد جوانان و دور شدن آنان از ارزشهای حقیقی زندگی انجامید؛ ولی از میان همین جوانان روستایی تازه وارد به شهرها، کسانی که پیشینه تربیتی اصیلی داشتند و از آگاهی و شخصیت فرهنگی قویتری برخوردار بودند، عناصر فرهنگی بیگانه را با افکار و نظام خود سازگار نمییافتند و به جای جذب شدن به نظام ارزشهای غربی، علیه آن واکنش نشان دادند.
ورود این دسته از جوانان روستایی به شهر نهضت «بازگشت به خویشتن» را نیز تسریع نمود.
عامل دیگر دور شدن برخی جوانان از اسلام و غلطیدن آنان در آغوش بیگانگان، رفتار نادرست بزرگسالان بود.
در دوران رکود و خمود و انحطاط کشورهای اسلامی ـ وقتی جامعۀ مسلمین در بسیاری موارد، تعالیم اصیل اسلامی را فراموش نموده بود ـ بزرگسالان در رابطه با جوانان و کودکان، رهنمودهای اسلام را از نظر دور داشته، روش تندی و خشونت را در پیش گرفتند.
این روش پدران و مادران عصبانی، مفاسد فراوانی به بار آورد و در گریزاندن نسل جوان از ارزشهای سنتی و افتادن ایشان در دام غربزدگی تأثیر به سزایی داشت.
اگرچه این پدران و مادران سنتی غالباً حسننیت داشتهاند و از روی جهل و نادانی بوده است که مرتکب خطا میشدهاند ولی جوامع اسلامی بهای بسیار سنگینی برای خطای آنان پرداختند و در این میان ما، جوانان بیشماری را که ثروت عظیم انسانی جامعۀ اسلامی بودند ـ در گوشه و کنار جهان اسلام ـ از دست دادیم.
و سرانجام، عامل دیگری که بسیاری از جوانان را به سوی الگوهای غربی ـ به خصوص به طرف مکتب مارکسیسم ـ کشید، بیعدالتیهای اجتماعی و فقر اقتصادی بود.
در دوران انحطاط و دوری جوامع شرق از تعالیم اسلام به خصوص در زیر چتر حکومتهای منحوس طاغوتی خودکامه وابسته به غرب، مانند رژیم پهلوی ـ نوباوگآنجامعه یا خود گرفتار فقر و بیعدالتی و پریشانی بودند یا کودکان دیگر را میدیدند که ولگرد و برهنه و گرسنه در کوچه و بازار شهرهای بزرگ و یا در خرابهها و بیغولههای حاشیه شهرها به سر میبردند.
در این حال عمال استعمار شرق و غرب الگوهای فریبنده و دروغینی از شیوۀ زندگی مردم جوامع سرمایهداری صنعتی و یا کمونیستی را در برابر چشمان آنان تصویر مینمودند و اینگونه جوانان که هنوز پختگی فکری نداشتند و از آفات ناشی از سیستمهای غربی ـ از جمله مارکسیسم ـ بیخبر بودند، در دام این تبلیغات میافتادند، و ما میدانیم که فرقی نمیکند که این غربگرایی ساخت امریکا باشد یا شوروی؛ چه در واقع میتوان هر نوع را یکی مستقیم و دیگری با واسطه ـ از محصولات غرب دانست.
(جامعهشناسی غربگرایی، دکتر علی محمد نقوی، جلد دوم، صفحه 54 تا 57، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول، سال 1363)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 301