تاریخ سند: 27 اردیبهشت 1357
مکالمات سوژه از ساعت 0715 چهارشنبه 27/2/37 تا ساعت 1100 پنجشنبه 28/2/37
متن سند:
مکالمات سوژه از ساعت 0715 چهارشنبه 27 /2 /37 تا ساعت 1100 پنجشنبه 28 /2 /37
(ضمناً مدت 2 ساعت برق قطع بوده است) 0227
[سید روحالله] خاتمی1 تماس گرفت و بعد از احوالپرسی با حاجی بیبی،2 با خود حاجی صدوقی صحبت کرد و بعد از احوالپرسی که طرفین از یکدیگر کردند، گفت: من تحقیق کردم و دیر شد و مخابرات اصلی را نداد. شما از روحانی خبری دارید؟
صدوقی: او هم شاید نظیر همین باشه، چون کسی خبری ندارد. بعد از تعارفات معموله خداحافظی کردند
*****
خانمی تلفن زد و محمدعلی گوشی را برداشت و خانم گفت با خود حاجی آقا کار دارم. سپس حاجی صدوقی گوشی را برداشت و بعد از سلام و احوالپرسی خانم گفت: بچه من به 14سالگی رسیده است و میخواهند تقلید کند.
حاجی صدوقی: از آقای خمینی تقلید کند.
*****
خانمی که یزدی هم بوده است، تلفن کرد و خود سوژه گوشی را برداشت. خانم پرسید: حاجی آقا صدوقی؟
صدوقی: بله.
خانم ناشناس: این همه خون راه میاندازید، میخواهم بدانم خوبه؟
صدوقی گوشی را گذاشت.3
*****
جنتی از نائین تلفن زد و از سوژه پرسید: ما از قم آمدهایم برویم انارک، خواستیم ببینیم اگر شب منزل هستید یک سری هم بیاییم یزد خدمت شما؛ البته با چند نفر هستیم.
صدوقی: تشریف بیاورید.
جنتی: انارک کاری ندارید؟
صدوقی: خدمت همه سلام برسانید، مخصوصاً خدمت آقا.4
*****
علامه[آیتاللهی] از بم تماس گرفت و حاجی بیبی گوشی را برداشت. علامه گفت حاجی آقا با من کاری داشتند که تلفن کرده بودند؟ سپس خود سوژه گوشی را برداشت و بعد از احوالپرسی به علامه گفت: دیشب به من خبر دادند در(نرماشیر)5 شیخی به نام فرحناکی تبعید است و وضع مالی او خوب نیست، شما تحقیق بفرمایید اگر درست است، من یک چیزی برایش بفرستم.
علامه: دیشب آقای کفعمی6 اینجا بودند و گفتند دو تا اتوبوس از آقایان روحانیان را از قم تبعید کردهاند، من آمدهام ببینم کجا هستن و ما سراغ گرفتیم، اطراف خبری نداشتند. سپس آقای کفعمی رفتند طرف سیرجان و بندرعباس که آن طرفها سراغ آنها را بگیرند، شما چی خبری دارید؟
صدوقی: نخیر، من خبری ندارم. سپس مکالمه تمام شد.
*****
شخصی تلفن زد و با خود سوژه صحبت کرد و گفت: اگر آقای مناقب بیایند حظیره خیلی بهتر است.
صدوقی: حالا با ایشان صحبت کنم.
ناشناس: به هر حال اگر آقای مناقب بیایند، خیلی بهتر است؛ چون جمعیت بیشتر میشود و دیشب هم خواست همه این بوده است که اگر تحویل آقای مناقب بدهند، بهتر است.
صدوقی: انشاءالله همین طور اهتمام هم داشته باشید و سستی هم از خودتان نشان ندهید.
*****
محمدعلی صدوقی با منزل مناقب تماس گرفت و بعد از احوالپرسی صدوقی پرسید: آقای رضازاده شهر است یا جایی فرستادید بیرون شهر برنامهای داشته است؟
مناقب: برنامه داشته دیروز و آخر شب آمده و صبح هم بنا شد بره طرفهای عقدا.7
محمدعلی صدوقی: همسایه هاشون تلفن ندارند؟ میخواهم ببینم هست یا نه؟
مناقب: 25524 را بگیرید از آقای وحید بپرسید.
توضیحات سند:
ـ
1. آیتالله سید روحالله خاتمی
2. حاجیه خانم کرمانشاهی همسر مکرمه شهید آیتالله صدوقی.
3. در این روزها، مسجد حظیره به کانون انقلاب اسلامی در استان یزد تبدیل شده بود و سخنرانیهای انقلابی آیتالله صدوقی(ره) بر فراز منبر آن، دستورالعمل فعالیتهای انقلابی بود. نمونهای از این سخنان که در تاریخ 28 /2 /1357 ایراد گردیده، به شرح زیر گزارش شده است :
«در زمان نخست وزیری هویدا، مرقدی[ضریحی] برای حضرت ابوالفضل در اصفهان ساخته شد و با وضع جالب و با شکوهی تا مرز ایران حمل گردید و مقامات عالی مملکت نیز تا مرز همراه این مرقد بودند، ولی اکنون مشاهده میکنیم که به خانههای علماء اعلام و مدرسه فیضیه قم هجوم میبرند و کشتار میکنند و بعد هم پوزش میطلبند که نمیدانستیم منزل چه شخصی است. نامبرده در خاتمه اظهارات خود، شروع به تعریف و تمجید از خمینی نمود و گفت تا به حال مرجع تقلیدی به پایه و مقام خمینی نیامده است و پانزده سال است که ایشان را به نجف فرستاده اند. این کارها و اعمال، مانند دوره و زمان پیغمبر است؛ خود پیغمبر را اذیت میکردند و آزار میدادند ولی برای او احترام قائل میشدند.» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک . استان یزد . جلد سوم . سند شماره: 3371 /26 ﻫ - 9 /3 /37
4. منظور از « آقا »، آیتالله پسندیده(ره) میباشد.
5. نرماشیر، شهری است در استان کرمان که نام دیگر آن رستمآباد است.
6. آیت الله محمد کفعمی خراسانی، در سال 1289 ﻫ ش در محله عیدگاه مشهد متولد شد. دروس مقدماتی را نزد اساتیدی چون ادیب نیشابوری، ادیب ثانی، حاج محمد قوچانی و درسهای دورۀ سطح را نزد عالمانی مانند آیتالله حاج شیخ کاظم دامغانی و آیتالله میرزا احمد مدرس یزدی تلمذ کرد. در سال 1309 به نجف رفت و در هشت سال اقامت خود در این شهر مراتب عالی علوم دینی را طی کرد. در سال 1317 به ایران بازگشت و در موطن خود اقامت گزید.
آیتالله کفعمی در سال 1319 راهی زابل شد و به اصرار مردم زاهدان در این شهر ماندگار گردید و از آن پس منشأ خدمات فراوان علمی و عمرانی در این منطقه گشت. ساخت مدرسه علمیه زاهدان، مسجد جامع، کتابخانه عمومی این مسجد، مسجد کفعمی، تأسیس خوابگاه، تعمیر 18 مسجد در زابل، ساخت حمام و ... از جمله اقدامات وی می باشد. آیتالله کفعمی منادی وحدت بین تشیع و تسنن در این منطقه بود، ایشان ملجأ مبارزانی بود که به این ناحیه تبعید میشدند و یا می گریختند. کمک-های ایشان در سال 1347 و 1348 هنگام خشکسالی سیستان و بلوچستان که شخصاً به روستاها رسیدگی میکرد، از یاد نرفته است. پس از انقلاب آیتالله کفعمی در همین ناحیه ماندگار شد و مسائل انقلاب را پیگیری میکرد و هنگام جنگ در جمع آوری کمک های مردمی و ارسال آن به جبههها تلاش فراوانی کرد. آیتالله کفعمی در سال 1362 پس از ابتلا به بیماری صعب العلاجی دعوت حق را لبیک گفت و در صحن مرقد حضرت رضا(ع) به خاک سپرده شد.
ر.ک: یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله محمد کفعمی خراسانی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1392
7. روستای عقدا که در حال حاضر به شهر تبدیل گردیده، در 40 کیلومتری شمال غربی اردکان و کنار جاده یزد - اصفهان قرار دارد و از روستاهای تاریخی استان است که دیدنیهای جالب توجهی دارد.
***
منبع:
کتاب
گفت و شنود، جلد اول - شنود مکالمات شهید آیتالله محمد صدوقی صفحه 34