تاریخ سند: 19 تیر 1350
موضوع: اظهارات شیخ افشین معروف به قائمی
متن سند:
از: 9/ق تاریخ:19 /4 /1350
به: 9/ﻫ شماره: 870/ق
موضوع: اظهارات شیخ افشین معروف به قائمی
ساعت 20:10 روز 17 /4 /50 در مجلس روضهخوانی منزل آقای بچه شیر در قوچان، آقای شیخ افشین معروف به قائمی که یکی از طلاب مدرسه آیتالله میلانی در مشهد میباشد در یک صحبت کاملاً خصوصی اظهار داشت که در قم آقای حکمیزاده در دنبال گفتار کسروی، کتابی به نام هزار اسرار نوشته است. لذا آیتالله خمینی در رد این کتاب کتابی به نام کشف اسرار را نوشته است.1 چون در این کتاب به رضاشاه حمله شده قاچاق میباشد. شیخ افشین اضافه نمود که این کتاب را من دارم فعلاً دست یکی از دوستان است.
نظریه شنبه: به احتمال قوی این کتاب دست شیخ عبدالله ابراهیمینژاد یا شیخ غلامحسن حسنی میباشد.
نظریه یکشنبه: درصورتیکه این کتاب جزو کتابهای مضره و ممنوعه میباشد، بهتر است این ساواک در جریان قرار گیرد.
نظریه 9/ق: نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
11952 /9 ﻫ ـ 28 /4 /50
آقای محمودی!
این کتاب مضره میباشد. ضمن شناسایی این شخص و تکمیل پرونده وی، نقش مشارالیه در امر تکثیر و توزیع کتاب موصوف روشن شود2 ـ 3 /5
توضیحات سند:
__
1. کتابهای اسرار هزارساله و کشفالاسرار: علیاکبر حَکَمیزاده (فوت: 1366ش) فرزند شیخ مهدی قمی، از علمای قم، و خواهرزادۀ آیتالله طالقانی بود. او در هنگام تحصیل در حوزۀ قم، با اندیشههای افراد تجددگرایی چون احمد کسروی و شریعت سنگلجی آشنا و به سوی آنها کشیده شد. حکمیزاده در سال 1322ش. در ماهنامۀ پرچم که زیر نظر کسروی اداره میشد، گفتاری به نام «اسرار هزارساله» نوشت و در آن با اشاره به برخی رفتارها و اعتقادات دوگانۀ مردم، بهتندی و بهدور از انصاف، بسیاری از رفتارها و تفکرات اعتقادی آن روزگار را که برخی آمیخته با خرافه نیز بودند، با طرح 13 پرسش به چالش کشید. سپس از حوزۀ علمیه قم درخواست کرد پاسخ آن پرسشها را بدهند. در پی این ادعاها و گفتارها، امام خمینی (ره) به پاسخ برخواست و در نخستین کتاب خود یعنی «کشفالاسرار» به رد آن ادعاها و شبهات پرداخت.
کتاب «کشفالاسرار» شامل چندین گفتار همچون توحید و امامت، روحانی، حکومت، قانون و حدیث و نیز موضوعاتی دربارۀ حمله به علمای اسلام و چرایی رفتار رضاخان با علما و دین، آراء فلاسفه یونان و اسلام، ابطال برخی از شبهات دینی و درنهایت، موضوع امامت و اثبات آن از منظر دینی و عقلی است و میتوان آن را به عنوان اولین گامهای اندیشیدن دربارۀ «ولایت فقیه» مطرح کرد. تبیین مسائل سیاسی و حکومت مطلوب یکی از موضوعات مهمی است که امام در کتاب خود تا حدودی به آن اشاره کرده است. ایشان در صفحه 186 این کتاب دراینباره میگوید: «اگر سلطنت و حکومتی تشکیل شود، هر خردمندی تصدیق میکند که آن خوب است و مطابق با مصالح کشور و مردم است. البته بهترین تشکیلات آن است که بر اساس احکام خدا و عدل الهی باشد...»
2. این دستور مرکز طی نامه 4104 /312 ـ 6 /5 /50 به ساواک خراسان ارسال شد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 07 صفحه 81