صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: جلسه اتحاد اسلامی

تاریخ سند: 24 فروردین 1346


موضوع: جلسه اتحاد اسلامی


متن سند:

از: 20ﻫ3 تاریخ: 24 /1 /1346
به: 316 شماره: 1902 /20ﻫ 3
موضوع: جلسه اتحاد اسلامی

جلسه فوق در تاریخ 22 /1 /46 در تکیه بین‌الحرمین واقع در بازار حلبی‌سازها تشکیل گردید در این جلسه کلیه اعضاء به استثناء سعیدی شرکت نموده بودند در ساعت 20:00 رسمیت جلسه با خواندن چند آیه از قرآن مجید اعلام گردید. محسن امیرحسینی گفت آقایان هر خبری دارند بفرمائید. البته خاتم از مراسم شکرگزاری در بیست‌یکم فروردین صحبت کرده و حملات شدیدی به آقای مهدوی پیشنماز مسجد سپهسالار نمود. وی گفت این مردی که فقط 8 سال درس خوانده است حالا به او می‌گویند آیت‌اله و برای 21 فروردین دعا کرده است. امیرحسینی اظهار داشت از جمله خبرهای دیگر میتوان جریان تبعید شدن اشرف پهلوی از ایران را ذکر نمود. خاتم گفت ما باید در این ایام فعالیت خود را زیاد کنیم تا نتیجه‌ای بگیریم و هر کس در این باره میتواند کاری برای خودش انجام دهد. امیرحسینی اظهار داشت فعالیت فردی هیچ صحیح نیست که هر کس هر کاری دلش خواست انجام دهد. مشارالیه خطاب به خاتم گفت جواب شما را بعداً میدهم. و اما درباره جلسه امشب باید بعرض دوستان برسانم که باعث عقب ماندگی ما همین تک‌روی‌ها است که در این مدت بیست سال فعالیت ما را بجائی نرسانده است. همه کاری می‌شود انجام داد البته در سایه ابتکار در زمان جنگ وقتی به آلمان‌ها میگفتند باید این ساختمان ده طبقه را از جاکنده به چند کیلومتری انتقال دهید آنها در جواب نمی‌گفتند نمی‌شود یا نمی‌توانیم یا حالا وقت این کارها نیست. بلکه می‌گفتند هنوز روی اینکار فکر نکرده‌ایم1 ولی در آینده نزدیک اینکار را خواهیم کرد. ما ایرانیان اینطور نیستیم از همان اول می‌گوئیم نمی‌شود ما باید همین امشب را شروع کار بدانیم و فکر کنیم که اکنون بیست سال پیش است البته فعالیت را باید بطور جدیدی شروع کرد چون این طرز کار ما بکلی غلط است زیرا یکبار جلسات ده نفری کشف شده و دستگاه




راز آنها را میداند و این امر باعث شکست ما می‌شود چنانکه مرحوم نواب صفوی با همان طریقه‌ای که کسروی را ترور کرد بقیه برنامه‌های خود را نیز با همان ترتیب میخواست انجام دهد تا منجر بقتل رزم آرا گردید و وقتی که خواستند حسینی2 را ترور کنند دیگر دستگاه دست آنها را خوانده بود و فعالیت آنها را در نطفه خفه کرد. آخر تمام کارها را که نمی‌شود از حوادث قبلی الهام گرفت باید در هر کاری نقشه را عوض کرد. اگرچه دشمن قوی است و در مدت این 20 سال تمام فعالیتها را خنثی کرده است ولی باید ناامید نبود باید گذشته‌ها برای ما درس عبرت باشد آخر این اعلامیه تهیه کردن‌ها دیگرچه نتیجه‌ای دارد تاکنون نصیب ما از این کارها چه شده است جز آنکه به محض اینکه اعلامیه‌ای صادر شد تهیه کنندگان موزعین و چاپخانه برای دستگاه شناخته و دستگیر گردیده‌اند. باید کاری کرد که ثمربخش باشد وقت هم نگذشته و دیر نیست اکنون اگر حساب کنین می‌بینیم بعد از مرحوم نواب صفوی و امامی و خلیلی و بخارائی میلیونها مردم مرده‌اند و نامی از آنها زنده. مرگ حق است و همه خواهند مرد پس اگر ما توانستیم در مدت زندگی خود مانند نادر شاه برخلاف مسیر رودخانه شنا کنیم آنوقت از زندگی نتیجه‌ای گرفته‌ایم نواب‌ها هم برخلاف مسیر آب شنا کردند و تا اندازه‌ای به هدف نزدیک شدند. شب گذشته در مجلسی بودیم و عده‌ای از رفقائی که زندانی شده‌اند نیز حضور داشتند. آقای حجازی تعریف کرد وقتی به مکه مشرف بودم با یک جوان ‌الجزایری دوست شدم. او گفت با وضعی که در ایران حکمفرما است آیا بازهم مبارزه می‌کنید من گفتم بله مطالب را بصورت اعلامیه چاپ کرده پخش می‌کنیم آن جوان گفت خوب بعد از اعلامیه چطور می‌شود گفتم جوان الجزایری گفت آخر شما عملیات پارتیزانی در مبارزات خود انجام نمی‌دهید گفتم نه. جوان خندید و گفت اینکه ـ مبارزه نیست بیخود دلتان را خوش کرده‌اید بله اگر وضع اینطور باشد بیخود خودمان را به زندان می‌اندازیم. همین الان اگر در باز شود و سرهنگ افضلی وارد شود و بگوید به به سلام آقای امیرحسینی ....






اینجا چه کار میکنید. همه به لکنت زبان خواهیم افتاد و جوابی نداریم که بگوئیم پس همگی سعی کنید که جواب قانع کننده داشته باشید که برای چنین روزی آمادگی به درد می‌خورد همیشه یک کاغذ و مداد همراه خود بیاورید و مقداری مطالبی عربی در کاغذ بنویسید که بگوئیم داشتیم درس عربی می‌خواندیم. ما هیچ وقت نباید برخلاف دستور جلسه کاری انجام دهیم چون باعث درد سرخواهد شد اکنون ما از آقای خاتم می‌خواهیم در این باره توضیح بدهد که چرا بدون اجازه جلسه به قم رفته که دستگیر شود. خاتم که از این توضیح ناراحت شده بود گفته به اتفاق عده‌ای دیگر که مربوط به این جلسه نبودند به قم رفتیم و روی همین اصل جریان را در جلسه مطرح نکردم. ضمناً چند نفر از اعضاء جلسه هم با ما بودند از جمله آقایان خوانساری. ترکمنی. توکلی. و رحیم آقا. امیرحسینی گفت پس چرا افراد این جلسه را نیز با خود بردید خاتم گفت خودشان آمدند. امیرحسینی پاسخ داد نه این جواب قانع کننده‌ای نیست اصلاً جریان دستگیری را کاملاً تعریف کن. خاتم جریان قم و موضوع سال تحویل و پخش کردن اعلامیه و خواندن اشعار در منزل خمینی و دستگیری و بازجوئی تا آزاد شدنش را شرح داد در مورد چگونگی نوشتن نامه جهت دوستان اینطور تعریف کرد که هنگام دستگیری مرا به شهربانی جهت بازجوئی بردند پس از خاتمه بازجوئی چون ناهار نخورده بودم مرا به اتفاق پاسبانی بیرون فرستاند که ناهار بخورم در بین راه هفت، هشت تومان پول کف دست پاسبان گذاشتم و گفتم سرکار قابلی ندارد ما اهل حق و حساب و رشوه دادن نیستیم ولی این پولها تبرک است و به اتفاق به چلوکبابی رفتیم برای خودم و پاسبان دستور چلوکباب دادم داخل چلوکبابی به یک نفر آشنا برخورد کردم لذا با اجازه پاسبان بعنوان اینکه نامه برای مادرم مینویسم نامه مذکور را برایتان نوشتم و بوسیله آن شخص ارسال داشتم البته نامه را داخل پاکتی گذاشته و آن پاکت را نیز در پاکت دیگری قرار دادم و در آن را چسبانیدم و به آدرس لبنیاتی صالحی نوشتم که بدست شما رسید. در این موقع چون ساعت از 21:00 گذشته بود امیرحسینی پایان جلسه را اعلام داشت و به خاتم گفت فردا شب شما را خواهم دید. ب پاستور.

توضیحات سند:

1. در اصل: نکرده این
2. منظور حسین علاء نخست‌وزیر رژیم پهلوی در سال 1334 است که به وسیله گروه فدائیان اسلام در 25 آبان همان سال مضروب شد.

منبع:

کتاب شهید حاج حسن حسین‌زاده موحد به روایت اسناد ساواک صفحه 12


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.