پیشگاه مبارک علیاحضرت فرح پهلوی شهبانوی ایران
متن سند:
چاکر جان نثار و پدرانم سالها است که به دامداری و کشاورزی اشتغال داشته
و به حکایت پرونده حصر وراثت میلیونها تومان از پدر به ارث برده و با سرمایه
شخصی همسرم جمع و در راه خدمت به کشور به کارم انداخته ام و خداوند بر این
حرکت برکتی نازل فرموده و موفق به تشکیل سی واحد کشاورزی و صنعتی و
پرورش سیصد هزار رأس دام گردیده و از این ممر شصت هزار نفر کارگر و
کارمند و مهندس
امرارمعاش می نمایند، و
محصولات کارخانجات قند
غلام جان نثار زاید بر نصف
مصرف کشور را تأمین
می نماید.
متأسفانه مدتی است به
اتهامات واهی و بی اساس
بازداشتم کرده اند و چاکر با
علم و یقین براینکه
بی گناهیم در مراجع ذیصلاح
ثابت خواهد شد تسلیم این
بی عدالتی شده ام و اگر
مصلحت اداری و سیاسی
کشور هم بازداشت چاکر را
ایجاب نماید باز مطیع
محض و تسلیم هستم النهایه ادامه بازداشتم موجب اختلال اداره امور واحدهای
وابسته و پاسخگوئی به خواسته های شصت هزار کارمند و کارگر و حل وفصل
امور مالی شرکتهای معروضه که هر یک وام و اعتبارات متنابهی به ضمانت و تعهد
چاکر از مؤسسات پولی خارج و داخل دریافت داشته اند خواهد شد و عدم
وصول مطالبات و انجام به موقع تعهدات مجتمع کشت و صنعت چاکر را به
ورشکستگی و فنا تهدید می نماید که محققا در وضع اقتصادی کشور بی اثر
نخواهد بود.
روی این اصل دست توسل به خاک پای علیاحضرت شهبانوی ایران تنها مظهر عدل و داد کشور دراز و
استرحاما استدعا دارد اوامر علیاحضرت شرفصدور یابد بر اینکه چاکر را برای اداره امور تجاریم برابر
مقررات قانونی که مسبوق به سابقه بوده و تعداد زیادی از زندانیان مرتبا استفاده نموده اند روزی چند
ساعت تحت نظر و مراقبت مأمورین به مرکز کارم اعزام و پس از انجام امور به زندان اعاده ام فرمایند.
علیاحضرتا ـ چاکر در این آب و خاک متولد و بزرگ شده و به کشور و شاهنشاه خود علاقه دارم و جز
اینکه برای خدمت به کشور در راه اجرای منویات پدر تاجدار خود سرمایه خود را در کشور به کار انداخته
و با کوشش و تلاش شبانه روزی موفقیت هایی نصیبم شده گناه دیگری نداشته و در راه خدمت به کشور و
رهبر خردمند از بذل جان و مال دریغ ندارم.
غلام جان نثار هژبر یزدانی
منبع:
کتاب
هژبر یزدانی به روایت اسناد ساواک صفحه 355