تاریخ سند: 20 اسفند 1349
موضوع: اجرای نمایشنامه ابوذر غفاری توسط دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی و سخنرانی دکتر علی شریعتی درباره ابوذر
متن سند:
از: 9/ ﻫ تاریخ:20 /12 /1349
به: 322 شماره: 10211 /9ﻫ
موضوع: اجرای نمایشنامه ابوذر غفاری توسط دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی و سخنرانی دکتر علی شریعتی درباره ابوذر
پیرو 10037 /9ﻫ ـ 6 /12 /49
ساعت 19:30 روز 5 /12 /49 دکتر علی شریعتی بنا به دعوت دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد سخنانی درباره مقام ابوذر غفاری1 در تالار رازی ایراد نمود که در این سخنرانی بیش از 400 نفر از دانشجویان شرکت کرده بودند و خلاصه سخنرانی ایشان به شرح زیر است:
«از ابوذر سخن گفتن مشکل است و شناخت ابوذر مشکلتر. بهخصوص شناساندن آن به نسلی که با ابوذر و امثال آن بیگانه است زیرا ما در جوّی زندگی میکنیم که شناسایی ابوذرها بینهایت مشکل است. روشنفکران عامل انتقال فرهنگ غرب به شرق میباشند تا مشرق ازنظر فرهنگ هم مصرفکننده باشد. روشنفکران ما باید به جای انتقال فرهنگ غرب به شرق، مواد مدفون در متن تاریخ خود را استخراج نمایند. رسالت ابوذر با وجود اینکه تاریخ با او فاصله داشت و قرنها هم بر او سپری گردیده زندهتر شد. قرن ما قرنی است که جنگ میان ابوذرها و معاویه را در اِشل مخصوص به خود میبیند. ابوذر بدون اینکه سوادی داشته باشد با یک اندیشه نو از جندب بن جناده که نام سابقش بود به ابوذر تبدیل شد و جامعه امروزی باید بیش از همه قرنها او را بشناسد. روشن شدن و آگاه شدن بسیار مهم و ضروری است.
کشورهایی که در حالت بدوی زندگی میکردند ناگهان با یک اندیشه نو و تازه متحول و متحرک شدند. در این صورت ایدئولوژی است که تمدن و فرهنگ میسازد، نه چیزهای دیگر و شرق هم نیاز به یک خودآگاهی انسانی و جهانی دارد. کتاب ابوذر را محکوم کردند. او در مبارزه خود عقیده شخصی خود را شعار قرار داده بود. ما کسانی را که ابوذر آنها را و یا آنها ابوذر را محکوم نمودند محکوم نمینماییم. تا کسی عامل فطری نباشد محکومش نمیکنند و در طول زندگی خود نشان داد که امروز هم کسانی به نام اسلام در دنیا حرف میزنند و امروز هم دنیا از ابوذر و امثال آن میترسد. گرایش ابوذر به اسلام علت علمی و فلسفی و نظری نداشت. شعار او این بود که جز خدا
نباید پرستید، یعنی باید همه معبودها و اربابها را نابود2 سازید و آنها را منحصر به یک معبود واحد یعنی خدا بدانید. باید از بردگی بیرون بیایید و از کسی نترسید و زندگی خود را متکی به دیگری ندانید و باید آزاد باشید. تاریخ یعنی سرگذشت نوع انسان بر روی زمین. اسلام یک نهضت تاریخی از آغاز بشریت است که از ابراهیم شروع و به محمد ختم میشود و پایان تکوین یک نهضت فلسفی است. تاریخ از داستان هابیل و قابیل شروع میشود. [ناخوانا] حلول نوع انسان به تاریخ است که ما از آن نتایج بسیار سودمندی میگیریم. هابیل مظهر حق و عدالت است و قابیل مظهر شرارت و ظلم و ستم. این دو برادر از نظر نژادی و خانوادگی و نیز از نظر محیط تربیتی مشترک میباشند ولی یکی خوب و دیگری بد است. عامل اختلاف بین آنها چیست و چه است؟ پدرشان آدم متوجه میشود که همه چیز مساوی است ولی یکی کشاورز و دیگری دامدار و عاقبت هم هابیل به دست قابیل کشته میشود و با کشته شدن او نظام جهان در هم میریزد. در دوره دامداری برابری و نظام اجتماعی وجود داشت و تمام انواع بشر بهوسیله صید و شکار امرار معاش مینمودند و کسی به مال دیگری چشم نمیدوخت و طمع نمیورزید. ولی در دوره کشاورزی همه چیز به هم میخورد و زمینها در انحصار عده معدودی قرار میگیرد و در این دوره زور در تاریخ به وجود میآید و بردگی شروع میشود و بشریت به دو قطب متضاد که یکی کار میکند و ندارد و دیگری کار نمیکند و دارد تقسیم میگردد. قابیل و هابیل دو دوره تاریخی است که بعد از کشتن هابیل به دست قابیل دوره قابیلی شروع میگردد. نظامی که بر تاریخ حکومت میکند نظام قابیلی یعنی نظام افزونطلبی و انحصارطلبی است. نظام قابیلی بهوجود آورنده سه قدرت سیاسی و اقتصادی و مذهبی است و اوست که مذهب میسازد و مذاهب گوناگون به وجود میآورد و همچنین دوخدایی و چندخدایی، زیرا در جامعه او باید مردم در چند طبقه و گروه باشند نه اینکه در حالت مساوی و در یک گروه، بنابراین باید مذاهب گوناگون داشته باشند. این سه قدرت به صورت ملاء و مطرف و رهبان تجلی گردید که هر یک سمبل و مظهری جداگانه دارند. سمبل ملاء یعنی چشم پرکنها قارون است. سمبل مطرف یعنی زورمندها فرعون است و سمبل رهبان یعنی دینمندها بلعم باعور است که ادعای پیغمبری میکرده و با موسی جنگیده است. تثلیث هم همین سه چهره ملاء و مطرف و رهبان میباشد و مسیحیت هم سه چهره پیدا میکند، علم و عقل و روحالقدس. شعار اسلام این است که ما آمدهایم تا شما را از زمین پست به علو آسمان و از بردگی به یکدیگر به بردگی خداوند و از ظلم ادیان به اسلام بیاوریم. باری! ابوذر غفاری مردی که به صورت وحشی زندگی میکرد، یکی از یاران پیغمبر اسلام گردید و سپس علیه ظلم و ستم و زور قیام نمود و با دستگاه شاهانه معاویه و عثمان مبارزه کرد و به طرفداری محرومان و بینوایان و ستمدیدگان با زورمندان و اربابها جنگید و عاقبت هم در همین راه یعنی در راه خدا جان خود را از دست داد. روشنفکران ما باید قیام ابوذر و امثال آن را امروز گستاخانه و بیباکانه تجدید نمایند.»
سخنرانی دکتر علی شریعتی پس از 5 /2 ساعت در ساعت 22 خاتمه پذیرفت.
نویسنده نمایشنامه ابوذر غفاری توسط رضا دانشور تهرانیزاده3 و کارگردان4 آن داریوش ارجمند5 دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد میباشد و کسی که نقش ابوذر را در این نمایشنامه به عهده داشته ایرج صغیری دانشجوی دانشکده ادبیات میباشد و این نمایشنامه به مدت 5 شب برای دانشجویان و استادان دانشگاه مشهد اجرا شده است. ضمناً اخیراً صحبتهایی درباره انتقال دکتر سیروس سهامی در محافل دانشجویان شنیده میشد و بالاخره معلوم شد که انتقال دکتر سیروس سهامی به تهران صورت نگرفته است و حتی سیروس سهامی در کلاس درمورد انتقال خود چنین اظهار داشته: «درمورد انتقالم به تهران که اخیراً بین دانشجویان شایع شده باید بگویم که انتقالم صورت نخواهد گرفت.»
توضیح شنبه (4006): درمورد علت انتقال دکتر سیروس سهامی در محافل دانشجویی دو موضوع گفته میشود: یکی اینکه میگویند چون در تهران دانشیار است مزایای بیشتری دارد و دامنه فعالیتش بیشتر است و دیگر اینکه راجع به دانشیاری، او را از هر حیث در دانشگاه مشهد اذیت میکنند، مخصوصاً که گویا وی با مدیرگروه سر ناسازگاری دارد.
نظریه شنبه (4006): پیشنهاد میگردد علاوه بر اینکه از تشکیل کلاس فوقالعاده دکتر علی شریعتی در دانشکده جلوگیری شود، اصلح خواهد بود از سخنرانیهای وی نیز در تالار رازی که برای عموم است جلوگیری بهعمل آید زیرا سخنرانیهای ایشان بهطورکلی اثرات بدی در روحیه دانشجویان نسبت به مصالح مملکتی بهجای میگذارد. نمونهاش را میتوان همین سخنرانی اخیر ایشان در تالار رازی نام برد. سخنرانی ایشان مطلب سیاسی ندارد ولی در معنی و باطن خیلی معنی دارد و نیشدار است. دیده شده که پس از سخنرانی وی یک بدبینی عجیبی در روحیه دانشجویان نسبت به مصالح مملکتی ایجاد شده که نهایت ندارد. استنباط میگردد چنانچه از سخنرانی وی جلوگیری کنند، وضع دانشجویان آرامتر خواهد بود. در ضمن توجه زیاد دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد در درجه اول به دکتر شریعتی و در درجه دوم به دکتر سیروس سهامی است و هرچه این دو نفر از هم دور باشند جوانب احتیاط رعایت شده و آرامش بیشتر در بین دانشجویان برقرار خواهد بود.
نظریه یکشنبه: دکتر علی شریعتی فوقالعاده مورد احترام و علاقه دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد میباشد و اخیراً که برنامه درسی وی را از دانشجویان سال سوم تاریخ حذف کرده و به جای وی دکتر ولی استاد جدید اختصاص به دانشجویان سال سوم رشته تاریخ دادهاند، نارضایتیهایی در بین دانشجویان مذکور مشهود است و حتی دانشجویان مذکور در نظر دارند که با دایر کردن کلاس فوقالعاده بتوانند از دکتر شریعتی دعوت کنند جهت آنان تدریس نماید. اجرای نمایشنامه ابوذر غفاری توسط دانشجویان دانشکده ادبیات مشهد در تالار رازی دانشکده پزشکی بدون تشنج صورت گرفته. فقط در شب دوم نمایش که ایرج صغیری دانشجوی دانشکده ادبیات مشهد نقش ابوذر غفاری را بازی میکرده، ضمن اجرای نمایشنامه اظهار داشته «هیچ چیز مال خدا نیست، همه چیز مال بندگان خدا است» که مورد اعتراض محمدعلی تولایی دبیر علوم دینی واقع و با صدای بلند گفته که این دروغ محض است، ولی فعل و انفعالی در بین نبوده است. ضمناً نظریه شنبه (4006) قابل بررسی است.
ضمناً دو برگ که مربوط به اجرای نمایشنامه ابوذر غفاری در سالن رازی دانشکده پزشکی بین مدعوین پخش شده جهت استحضار به پیوست تقدیم [میگردد].
انجمن فیلم و نمایشات دانشگاه مشهد
پرونده انجمن فیلم و نمایشات
طاهری ـ 19 /12 /49
آقای طاهری! یک نسخه روی پرونده انجمن فیلم و نمایشات دانشگاه مشهد ـ 21 /12 /49
توضیحات سند:
1. ابوذر غفاری (پیش از اسلام به نام جندب بن جناده میشناختندش) از افراد قبیله «بنیکنانه» در سرزمین یمن بود. او پیش از اسلام از پرستش بت قبیله خویش «فلس» امتناع جست و به خداوند یکتا ایمان آورد و زمانی که خبر ظهور پیامبر اسلام (ص) را شنید، راه مکه را در پیش گرفت و در آنجا در شمار اولین نفرات به اسلام ایمان آورد. ابوذر با وجود منع پیامبر (ص) مبنی بر اظهار آشکار به اسلام در میان قریش، کنار مسجدالحرام فریاد «لاالهالاالله» «محمد رسولالله (ص)» سر میداد و دین خود را اعلام میکرد. او تا زمان هجرت حضرت محمد (ص) به مدینه در زادگاهش ماند و سپس به مدینه مهاجرت کرد و پس از رحلت پیامبر (ص) از یاران و نزدیکان حضرت علی (ع) بود.
ابوذر از نخستین گرویدگان به اسلام بود و به صراحت و صداقت شهرت داشت. او در ایمانش تا پایان عمر خود راسخ و استوار ماند و ذرهای از عقاید خود کوتاه ننشست. ابوذر در چگونگی مصرف بیتالمال بسیار سختگیر بود و از مسلمانان و حاکمان میخواست که روش پیامبر را دنبال کنند و بهدلیل همین عدول معاویه و خلیفه سوم از سیره و آموزههای پیامبر به آنها نقدهای صریح و تندی میکرد. در جایی به معاویه میگوید: «به خدا کارهایی پدید آمده که آن را خوب نمیدانم و به خدا که اینها نه در قرآن کریم آمده و نه در سنت پیامبر... من حقی را میبینم که خاموش میشود و باطلی را که زنده میشود و راستگویی را که دروغگو شمرده میشود و ثروتی را که با ناپرهیزکاری به کسانی اختصاص مییابد و نیک مردی را که حقوق وی را بر دیگران ویژه خود میگردانند.»
عثمان نخست ابوذر را به شام تبعید کرده بود اما پس از مدتی به درخواست معاویه او را از آن شهر فرا میخواند. خلیفه سوم که تاب شنیدن انتقادهای بهحق ابوذر را نداشت و او را مانعی در راه اقدامات خود میدانست، ابوذر را بار دیگر، اما اینبار به ربذه، تبعید کرد و مردم را از مشایعت او برحذر داشت. ابوذر روایتگر راستگوی سخنان پیامبر (ص) سرانجام در سال 32ق. غریبانه در صحرای ربذه جان سپرد و حذیقه بن یمان و مالک اشتر که از آنجا میگذشتند، او را به خاک سپردند.
2. در اصل: بود
3. رضا دانشور، نویسنده داستان و نمایشنامه، در سال ۱۳۲۶ش. در مشهد متولد شد. او در دانشگاه مشهد و دانشگاه تهران در رشته ادبیات فارسی تحصیل کرد و در دوران دانشجویی با اقتباس از کتاب «ابوذر غفاری خداپرست سوسیالیست» ترجمه و تألیف دکتر علی شریعتی، نمایشنامهای با نام «ابوذر» نوشت. دانشور در حدود چهار دهه فعالیت حرفهای، رمانها، نمایشنامهها و مجموعه داستانهای متعددی چون «کپرنشینها»، «خسرو خوبان»، «شش داستان لوح»، «کجای سال دو هزار منتظرت باشم»، «خورشید روی یخ» و «مسافر هیچ کجا» را منتشر کرد. از این نویسنده همچنین تحقیقاتی دربارۀ تاریخ، جغرافیا و فرهنگ بلوچستان و نیز داستانکهایی دربارۀ آیین پهلوانی به جای مانده است. او از جمله نویسندگانی بود که به اوزان عروضی شعر فارسی علاقه داشت و آثار مختلف داستانی و نمایشی را در بحرهای عروضی نوشت. این نویسنده پرکار، در سال 1394 در فرانسه درگذشت.
4. در اصل: کاردان
5. داریوش ارجمند، هنرپیشه و بازیگر سینما و تلویزیون، متولد 5 مرداد 1323 در تهران است. او کارشناسی ارشد تئاتر و سینما از دانشگاه پاریس و کارشناسی تاریخ و جامعه شناسی را از دانشگاه مشهد گرفته است. ارجمند به همراه مهرداد تدین از مؤسسین سینمای آزاد مشهد در اواخر دهه 1340 بود. ورود او به سینما با بازی در فیلم «ناخدا خورشید» ساخته ناصر تقوایی رقم خورد و تاکنون حضور فعال خود را در این عرصه ادامه داده است. داریوش ارجمند در سال 1392 نشان درجۀ یک فرهنگ و هنر را دریافت کرد. نقش ارجمند در فیلم امام علی(ع) در جایگاه «مالک اشتر» به عنوان یکی از قوتهای فیلم مزبور قلمداد شد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 06 صفحه 470