تاریخ سند: 26 شهریور 1348
موضوع: تشکیل جلسه جوانان در منزل محمدحسن واحدیان جواهری
متن سند:
از: 14 ﻫ تاریخ: 26 /6 /1348
به: 316 شماره: 2620 /14ﻫ
موضوع: تشکیل جلسه جوانان در منزل محمدحسن واحدیان جواهری
در ساعت 1630روز 21 /6 /48 در منزل محمدحسن واحدیان جواهری، دبیر آموزش و پرورش سمنان واقع در استخر باغشاه1 جلسه جوانان تشکیل و در جلسه مذکور در حدود 20 نفر که 18 نفر آنها دبیر و آموزگار و دانشآموز بودند، شرکت داشتند. ضمن قرائت قرآن و ترجمه آن به وسیله محمدخانی، دبیر دبیرستان محلات ثلاث2، مباحثی درباره انتقاد کمونیست از قانون بردهفروشی3 اسلام و جواب آن از طریق اسلام به کمونیست به وسیله خسروی دانشآموز دبیرستان قرائت شد. افراد شناخته شده در این جلسه عبارتند از محمدحسن واحدیان جواهری سرپرست جلسه. محمدخانی دبیر دبیرستان. سیفاله ارزاقی دبیر دبیرستان. ضمناً شیخ تقی نصیری از روحانیون که عضو جلسه بوده، در جلسه حضور نداشته است.
نظریه رهبر عملیات. ضمن آموزشهای لازم و نفوذ بیشتر منبع در جلسه مذکور 1. دستور داده شده که اسامی کلیه شرکتکنندگان را تهیه و همچنین اعمال و رفتار آنها را تحت کنترل قرار دهد. 2. شیخ تقی نصیری از روحانیون مخالف میباشد.
نظریه امنیت داخلی. موارد فوق مورد تأیید است.
نظریه رئیس ساواک. شیخ تقی نصیری از روحانیون مخالف است و محمدحسن واحدیان جواهری نیز خود را بسیار متعصب قلمداد میکند و در مورد مقابله با بهائیگری اقداماتی نموده. برای شناسائی کامل افرادی که در جلسه مذکور شرکت مینمایند با نظر رهبر عملیات موافقم.
______________________
1. استخر باغشاه، استخری بود که تقسیم آب بخش مرکزی شهر سمنان در قدیم از آن محل صورت میگرفت؛ که نام آن پس از پیروزی انقلاب اسلامی به «باغ فیض» تغییر نمود.
2. محلات ثلاث، به مجموعه سه محله به نامهای: کوشمغان. زاوغان و کدیور که در مجاورت هم قرار دارند، اطلاق میشود.
3. داشتن غلام و کنیز در عصر بعثت پیامبر اسلام، در همه جوامع بشری امری مرسوم و متداول بوده و این امر، قدمتی بسیار دیرینه دارد. در واقع اسلام برده داری را ابداع نکرد، بلکه برای آن، شرایط و قوانین ویژهای ترسیم نمود و آن را به شدت محدود کرد. شرایط و احکام خاصی که اسلام برای نوع بردگی و شیوه برده داری و کیفیت برخورد با آنان و نحوه آزادی ایشان اعمال داشت، تفاوتهای چشمگیری بین برده داری در اسلام و برده داری متداول در سایر جوامع ایجاد نموده است.
البته اسلام دستور سریعی برای لغو این سنت ناپسند صادر ننمود، اما روح کلی قوانین و مقررات و نحوه برخورد اسلام با این پدیده به خوبی نشان می دهد که اسلام از اساس با این پدیده زشت موافق نبوده و خواستار برچیده شدن آن بوده است، اما برای انجام این هدف، نیاز به برنامه ریزی مشخص و رویکردی دقیق بود که قوانین اسلام به درستی در همین مسیر تدوین شد.
تاریخ اسلام نشان میدهد که اسلام پس از ظهور، در خصوص برخی انحرافات بهطور ضربتی و قاطعانه برخورد کرد؛ اما در بسیاری از موارد هم برخورد این گونه نبود. به حکم عقل هم نباید این گونه باشد؛ چنان که در مورد حکم شراب و حجاب تا حدودی این گونه بود. باید وضعیت این فرهنگ در جوامع آن روز مدّ نظر قرار گیرد و آن گاه نحوه برخورد اسلام با این پدیده زشت بررسی گردد. در واقع ما صرفاً با یک فرهنگ اشتباه و عادت نادرست مواجه نیستیم؛ بلکه با یک ساختار پیچیده اجتماعی مواجهیم که در همه اجزا و تار و پود جامعه راه یافته و اقتصاد و فرهنگ و معیشت و دیگر ارکان جامعه با آن درهم تنیده بود.
وجود بردگان در جوامع گوناگون آن قدر عمیق و بدیهی بود که در متمدن ترین کشورها تا حدود 150 سال پیش، بردگان جزء جداناپذیر بسیاری از جوامع بودند. تصور حذف بردهها از ساختار زندگی فردی و اجتماعی به ذهن کسی خطور نمیکرد. مسلّماً این مسئله در 1400 سال پیش بسیار عمیق تر و ریشهای تر در آن جوامع استقرار داشت و اسلام نمیتوانست با این مسئله به شکلی سریع و به اصطلاح انقلابی برخورد نماید. این که چرا اسلام به یکباره و به صورت انقلابی در جهت رهایی بردگان گام بر نداشت، بلکه در جهت رهایی تدریجی آنان کوشید، سوال مهمی است؛ اما پاسخ آن این است که رهایی دفعی، مشکلاتی را به دنبال داشت که اگر نظام غلطی در بافت جامعهای وارد شود، ریشه کن نمودن آن به زمان و برنامه حساب شدهای نیاز دارد. در غیر این صورت نمیتوان آن را ریشه کن نمود. درست مانند انسانی که به بیماری خطرناکی مثل اعتیاد مبتلا شده و بیماریش کاملاً پیشرفت نموده است.
تاریخ بعدها روش صحیح مبارزه تدریجی با این رسم جا افتاده را تایید کرد و خط بطلان بر مبارزه سریع و بیبرنامه در مورد این گونه امور مهم و رسوخ یافته در اعماق باورها و فرهنگها کشید.
در تاریخ معاصر آمده که رییس جمهور آمریکا بدون ایجاد مقدمات لازم، به یکباره برده داری را لغو و ممنوع اعلام کرد، ولی بردگانی که به ظاهر آزاد شده، ولی روحاً آزاد نشده بودند و توان روحی و اجتماعی اداره خود را نداشتند، از صاحبان خود به التماس میخواستند مثل سابق آنان را به بردگی بگیرند و رها نسازند!!
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان سمنان - کتاب 1 صفحه 173