صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش خبر موضوع : غفار کندلی1عطف 38484/315 ـ 18/6/46

تاریخ سند: 3 بهمن 1346


گزارش خبر موضوع : غفار کندلی1عطف 38484/315 ـ 18/6/46


متن سند:

به : اداره کل هشتم از : آلمان شماره : 3806 به قراری که شنیده ام نام فامیل او و یا خانواده اش در گذشته هریسچی بوده است و خانواده اش گویا هنوز هم به همین نام هستند.
از سوابق این شخص در آذربایجان ایران اطلاعی ندارم.
پس از آمدن به آذربایجان شوروی در مدرسه حزبی باکو تحصیل می کرد و در مورد آذربایجان و خودمختاری آن و حتی ابتدا در جدایی آن از ایران تعصب خاصی از خود نشان می داد.
کندلی از طرفداران جدی صادق پادگان2 بود و در روزنامه آذربایجان شرکت فعال داشت با رادیوی مخفی فرقه دموکرات نیز همکاری می کرد.
در جریان مبارزات صادق پادگان علیه غلام یحیی از طرفداران جدی صادق پادگان و طرفدار اصل کنار گذاردن مهاجرین قفقازی از اداره امور فرقه و سپردن آن بدست آذربایجانیان ایران بود.
ولی به طورکلی در ابتدا از دکترین جدا کردن و به اصطلاح (تعیین مقدرات مردم آذربایجان دفاع می کرد.
بعدها با بر سر کار آمدن چشم آذر3 تحت فشار قرار گرفت و نظریاتش به تدریج قدری تعدیل یافت.
حال او و همفکران طرفدار جدائی نیستند ولی به هر حال از مسئله خودمختاری آذربایجان بدون اینکه به آذربایجان شوروی ملحق شود دفاع می کنند.
شاید حالا فهمیده تر شده باشند.
اینکه عرض می کنم متعلق به سالها قبل است و ممکن است تغییر کرده باشد.
نمی دانم در جریان وحدت با حزب توده غفار کندلی با ایرج اسکندری نزدیک بود و در کوششها او برای سرنگون کردن غلام یحیی فعالیت می کرد.
ایرج اسکندری نقشه ای داشت مبنی بر اینکه خود زمام امور را در حزب بدست بگیرد.
برای این کار او در فرقه دمکرات آذربایجانیهای ایران و مخالفان غلام یحیی را بدور خود جمع کرده بود در درون حزب نیز به کسانی که مخالف هر دو دسته رهبری بود چشمک می زد.
از جمله بارها نسبت با خود من در این زمینه صحبت کرد بعدها که ایرج در پلنوم یازدهم هم نقشه اش برملا شد و شکست خورد و راه پیروی از رادمنش را در پیش گرفت غفار کندلی نیز درصدد مدارا با مخالفان خود برآمد.
اکنون در آذربایجان سروصدایی از او نیست.
همسری دارد که از اهالی باکو است.
و گویا فرزند هم دارد.
در آکادمی آذربایجان کارمند علمی است ولی رسما چه شغلی دارد نمی دانم غفار کندلی عضو کمیته مرکزی فرقه دمکرات است و هنگام وحدت با حزب توده به سمت عضو مشاور کمیته مرکزی حزب توده نیز منصوب شده است.

توضیحات سند:

1ـ غفار کندلی هریسچی : وی از اعضای حزب توده بود که به فرقه دمکرات آذربایجان پیوست و در دفتر فرقه در تبریز فعالیت داشت.
پس از شکست فرقه دمکرات آذربایجان به شوروی گریخت و در باکو ساکن گردید.
در آن جا به تحصیلات خود ادامه داد و مدتی مدیر شعبه تبلیغات بود و به امور نشریات نیز رسیدگی می کرد.
وی در کنفرانس وحدت فرقه و حزب (در سال 1339) به عنوان عضو مشاور کمیته مرکزی انتخاب شد و در پلنوم ها حضور داشت.
او در پلنوم شانزدهم سال 57 نیز حضور داشت و پس از انتقال اعضای حزب به ایران، نامبرده به کشور بازنگشت.
در پلنوم هفدهم حزب در تهران (1360)، طبق مصوبه پلنوم کلیه افرادی که جهت مشارکت و فعالیت به ایران بازنگشته بودند اخراج شدند.
2ـ صادق پادگان : از اعضای قدیمی حزب توده و اهل تبریز بوده که مدت بسیاری را در نخجوان گذرانده بود.
پس از تشکیل حزب توده به آن پیوست و مسؤولیت سازمان ضد فاشیست آذربایجان را برعهده گرفت و پس از آن مسؤول تشکیلات ایالتی حزب توده در آذربایجان شد و نقش مهمی در پیوستن اعضای حزب به فرقه دمکرات آذربایجان در 12 شهریور 1325 برعهده داشت و به معاونت مجلس ملی آذربایجان نیز رسید.
پس از خروج نیروهای شوروی از ایران و شکست فرقه دمکرات آذربایجان (1325)، پادگان نیز به همراه دیگر سران فرقه به شوروی گریخت و پس از مرگ «سید جعفر پیشه وری» برای مدتی رهبری فرقه را برعهده گرفت، اما اندکی بعد برکنار شد و «میرقاسم چشم آذر» بر جای او نشست.
برگرفته از کژراهه، احسان طبری، خاطرات، اردشیر آوانسیان، 3ـ میرقاسم چشم آذر : نام پدرش میکاییل بوده و در سال 1299 هجری شمسی در کشمیر، مرکز ناحیه ای به همین نام در جمهوری آذربایجان شوروی بدنیا آمد.
پدر وی از مهاجرینی بود که جهت امرار معاش به شوروی عزیمت کرده بود.
قاسم در سال 1317 به همراه تعداد دیگری معاود، به ایران بازگشت و سه سال از حدود 9 سال زندگی خود (در سال های 1317 تا 1326) را در زندان گذراند و در آن جا با سران و نخبگان احزاب و جریانهای سیاسی و فرقه دموکرات آذربایجان، از جمله سیدجعفر پیشه وری آشنا شد.
او همچنین در زندان با «دکتر تقی ارانی» آشنا شد و به عنوان رابط میان او و دیگر زندانیان فعالیت می کرد.
سپس از زندان آزاد شده و در تأسیس حزب توده مشارکت داشته است.
چشم آذر در زمان حکومت فرقه دمکرات، عضو کمیسیون تفتیش ـ عضو کمیته تبریز فرقه و همچنین سرپرست ایستگاه جدیدالتأسیس رادیو صدای آذربایجان بود.
نامبرده پس از شکست فرقه به باکو رفت و از سال 1947 تا 1953 به عنوان سرپرست رادیوی مخفی فرقه، مشغول فعالیت بود و از سال 1953 پس از مرگ پیشه وری به عنوان دبیر اول فرقه برگزیده شد.
چشم آذر در سال 1375 به دعوت مؤسسه پژوهش به ایران آمد و مدتی میهمان بود و به بیان خاطرات شفاهی خود پرداخت.

منبع:

کتاب چپ در ایران - دبیران اول حزب توده به روایت اسناد ساواک صفحه 190

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.