تاریخ سند: 20 دی 1350
موضوع : تشکیل مجلس دعا از طرف آیت اله خوانساری
متن سند:
به : 312
از : 20 ه 12 شماره : 140125 /20 ه 12
در تاریخ 15 /10 /50 بدعوت آیت اله سید احمد موسوی خوانساری
مجلس دعائـی بمنظور ابـراز انزجار از رفتار غیـر انسانی دولت عـراق نسبت
به ایرانیان مقیم آن کشور در مسجد سید عزیزاله با شرکت طبقات مختلف
مردم و از جمله معاون وزیر دربـار شاهنشاهی و چنـد نفر از سفـرای ممـالک
اسلامی و آیت اله خوانساری و دامادش بنام سید فضل اله خوانساری.
شیخ بهاء
الدین نوری.
حاج باقر قمی.
سید عبدالرضا حجازی.
دکتر جواد مناقبی.
دکتر
عباس مهاجـرانی و عده کثیری از روحانیون تشکیل شد تا حدود ساعت 1030
شیـخ محمد تقـی فلسفی بمنبر رفت و ضمن تشریح چگونگی مجلس
مذکور اظهار داشت من در این مجلس سه سخن دارم یک سخن به جهان ـ یک
سخن بممالک اسلامی و یک سخن به عراق سپس بحث خود را بر مبنای عدل
جهانی قرار داد و گفت میخواهیم ببینیم آیا عدل برای بشر ضرورت داد یا خیر و
انبیاء آمده اند تا زندگی بشر را به روی عدل و عقل قرار دهند معیار هر کس شرف
انسانی و معیار عدل است باید عدل باشد تا حقوق مردم محفوظ باشد و آنگاه
مثال آورد که پدری میمیرد دارای یک پسر کوچک و یک پسر بزرگ 25 ساله
است اگر حساب زور باشد پسر 25 ساله میتواند پسر کوچک را از بین ببرد و حق
او را تصاحب کند
ولی اگر عدل بقرار باشد هر کدام بسهم خود راضی میشوند و چون بشر دارای
غرایز است اگر هر فرد بشر از روی غریزه جلو برود غریزه انسان را کر و کور
میکند اما عقل انسان را بیدار میکند و اگر زندگی از روی زور باشد قانون جنگل
حکمفرماخواهد شد ناطق افزود من میخواهم در مسجد یعنی خانه خدا در بالای
منبر بنام قرآن و پیغمبر بتمام زمامداران دنیا اگر میخواهند مملکت خود را اداره
کنند اعلان کنم که جلوی عدالت و مساوات و آزادی را نگیرند و اختناق ایجاد
نشود و بمردم آزادی بدهند و سپس از مسئولان مربوطه خواست که بعنوان
سند آزادی نـوار سخنرانـی
او بدون کم و کاست پخش شود ممالک بزرگ ممالک کوچک را مثل توپ فوتبال
بهم پاس میدهند و در این زمینه بوقایع هند و پاکستان اشاره کرد و گفت پاکستان
مثل توپ لگد خورد و بگوشه ای افتاد ولی مدال و نشان را شوروی بگردنش
انداخت و سینه خود را جلو انداخت ممالک کوچک هم از ترس ممالک بزرگ دم
از سازمان ملل میزنند، شخصی که نمیدانم کی بوده حرف خوبی زده است او گفته
به سر نیزه میتوان تکیه داد ولی روی آن نمیشود نشست.
یحیی خان روی سر نیزه
نشسته بود رفت کنار، حالا بنگلادش و بغداد روی سر نیزه نشسته اند و آنگاه
سفرای ممالک اسلامی را مخاطب قرار داد و گفت این مطلب را که من میگویم
همین امروز به ممالکتان مخابره کنید و بگوئید موقعیکه آوارگان فلسطین را
یهودیان بیرون کردند و آنها را بی خانمان نمودند ما برای آنها گریه کردیم و از
پرده دل اشک ریختیم حالا آنان هم برای آوارگان ایرانی گریه کنند من برای از
دست رفتن اموال معاودین حرف نمیزنم البته این موضوع نیز ناراحتی دارد ولی
مقصود من اموال نیست ما برای دو چیز خیلی ناراحتیم یکی برای بهم خوردن
دانشگاه اسلامی نجف که هزار سال سابقه دارد و دیگر برای اخراج و ستم به
پیرمردان ـ زنهای بار دار و طفلان خردسال سه نفر شخص مورد اعتماد بمن
گفتند وقتی که ایرانیان را با ماشین کمپرسی آوردند کنار مرز در آنجا راننده بی
انصاف کمپرس ماشین را کشید و آنها را مثل آجر روی زمین ریخت.
ای عراق
آبروی خودت را بردی با بهم زدن دانشگاه نجف سرمایه ات را از دست دادی.
عراق بدبخت چرا با علم و افراد بی دفاع جنگ میکنی چرا با علماء اسلام جنگ
میکنی.
مرد باش تو با پیرزن چه کار داری.
با بچه کوچک و زن باردار چکار
داری چرا مردم را گرسنه و تشنه در کنار مرز نگهمیداری در آنطرف مرز یکی از
محترمین از گرسنگی برای یک لقمه نان التماس میکرده ولی مامورین گمرک
اجازه نداده اند کسی باو نان بدهد.
ناطق با عصبانیت گفت مگر این صلیب سرخ
جهانی مرده است آیا این سازمان ملل اینقدر قدرت ندارد که در آنطرف مرز
جای امنی برای معاودین درست بکند و در پایان از کارخانه دارها و تجار
خواست که هر چه زودتر بمعاودین کار بدهند و از دولت خواست که بمنظور
تسریع در رسیدگی بکار معاودین و جلوگیری از ایجاد تمرکز اشخاصی را که در
ایران فامیل دارند آنها را نزد فامیلشان بفرستند و اگر هم مشکوک سیاسی هستند
در محل تحت مراقبت قرار داده شوند و هنگامیکه فلسفی سخنرانی میکرد
حضار متأثر شده بودند و اشک میریختند و تمام مسجد پر از جمعیت بود.
نظریه شنبه.
نظری ندارد
نظریه یکشنبه.
نظری ندارد آمال
نظریه سه شنبه.
نظری ندارد.
سپاهی
نظریه چهارشنبه.
نظری ندارد.
پاد
دایره عملیات بهره برداری شود.
21 /10
منبع:
کتاب
حجتالاسلام محمدتقی فلسفی به روایت اسناد ساواک صفحه 442

