تاریخ سند: 24 آبان 1343
موضوع: دستگیری خمینی
متن سند:
شماره: 1055/ق تاریخ:24 /8 /1343
گزارش اطلاعات داخلی
موضوع: دستگیری خمینی
در مورد دستگیری خمینی1 افرادی که سابقه سیاسی دارند دو نوع عقیده دارند. عدهای معتقدند که خمینی هم مانند کاشانی2 عمل میکند که از فلسطین آمد و رل بازی کرد و دسته دیگر میگویند مرد شجاعی است باید حمایت کرد.3
رزمافروز 24 /8 /43
گیرندگان.
تیمسار ریاست سازمان اطلاعات و امنیت خراسان
توضیحات سند:
1. رژیم شاه که از بالا گرفتن نـارضایتی مردم و تحریک افکار عمومی سخت وحشت کرده بود و میدانست کـه بـا بودن رهبر و پیشوای آگاهی چون امام خمینی(ره) در ایران، نه تنها پیادهکردن طرحهای بـه اصطلاح اصلاحی شـاه مـمکن نیست، بلکه اساس رژیم نـیز در معرض زوال قـرار دارد، لذا مصمم شد کـه بـا دسـتگیری و تبعید ایشان خـود را از مـهلکه رها سازد.
شب 13 آبان 1343 دهها کماندوی مسلح خانه امـام را در قـم مـحاصره کـردند، از بـام و دیوار وارد منزل شدند و بـرای دستگیری ایشان بـه جسـتجو و ضـرب و شـتم خـادمین مـنزل پرداختند. مأموران پس از یک سلسله اقـدامـات تـوهینآمیز، امام را با اتومبیلی که آماده شده بود، بـه تـهران انـتقال دادنـد. اتومبیل حامل امام، فاصله بـین قم ـ تهران را در مدتی کـمتر از 90 دقیقه پیمود و بـه فـرودگاه مهرآباد رسید. هنوز آفتاب روز 13 آبان سـر از افـق بـیرون نیاورده بـود کـه رهـبر بـزرگ نهضت، به جرم دفاع از استقلال وطن و بهروزی هـموطنان مسلمان از وطن بیرون برده شد و بـه تـرکیه تـبعید گـردید. در سـپیدهدم هـمان روز، فـرزند بزرگ امام، آیتالله شهید حـاج سیدمصطفی خمینی دستگیر و به زندان قزلقلعه مـنتقل شـد. اطلاعیه سـازمان اطـلاعات و امنیت کشور از رادیو پـخش و در مطبوعات نیز منتشر شد. متن اعلامیه بدین شرح بود: «طـبق اطلاع موثق و شواهد و دلایل کافی چون رویه آقای خمینی و تحریکات مشارالیه بر علیه ملت و امنیت و اسـتقلال و تـمامیت ارضی کشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ سـیزدهم آبـانماه 1343 از ایران تبعید گردید.»
2. آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی، فرزند سید مصطفی در سال 1264 ﻫ ش در تهران متولد شد. پدر ایشان شهید آیتالله سیدمصطفی کاشانی از علمای بزرگ و مبارز و اساتید حوزه علمیه نجف بود که در انقلاب 1920 عراق از پیشوایان نهضت به شمار میرفت. وی در سال 1280 و در سن 16 سالگی همراه پدر به نجف اشرف عزیمت کرد و در آنجا مشغول تحصیل شد. در نجف علاوه بر استفاده از درس پدر از استادان درجه اول دیگری چون محمدتقی شیرازی، آخوند خراسانی و میرزا حسین خلیلی بهره برد و در سن 25 سالگی به مقام اجتهاد رسید. در سال 1285 به عنوان مشاور آیتالله خراسانی سهم مهمی در تهیه اعلامیههای مشروطه داشت. وقتی انگلیسیها به عراق حمله کردند، در منطقه کوتالعماره حدود 18 ماه علیه متجاوزین جنگید. در سال 1920 آیتالله کاشانی با کمک مراجع دیگر جمعیت اسلامی عراق را تشکیل داد و برای مبارزه با سلطه انگلیس در عراق دست به انقلابی زد که به انقلاب 1920 عراق مشهور شد. پس از آن به ایران آمد و مبارزات خود را در ایران علیه انگلیس ادامه داد. پس از اشغال ایران در جنگ جهانی دوم، توسط متفقین بازداشت شد و یک سال در اراک، رشت و کرمانشاه زندانی گردید. آیتالله کاشانی هیچگاه از مسائل جهان اسلام غافل نبود، از این رو در سال 1326 شمسی که تأسیس دولت غاصب اسرائیل اعلام گردید، اعلامیهای خطاب به مسلمانان جهان صادر کرد و مسلمانان را جهت مخالفت دعوت به تظاهرات و اعتراض نمود و از آنان خواست تا تمام کوشش خود را برای ریشه کن کردن این غده سرطانی به کار گیرند و خود نیز در تهران با بیش از سی هزار نفر به تظاهرات پرداخت. پس از آزادی باز هم به مبارزه خود ادامه داد و در زمان قوامالسلطنه دوباره دستگیر و 18 ماه به قزوین تبعید شد. بعد از ترور شاه و متهم کردن کاشانی به دست داشتن در این ترور در 15 خرداد 1327 به قلعه فلکالافلاک خرم آباد و پس از مدتی برای 18 ماه به لبنان تبعید شد. پس از بازگشت از لبنان در سال 1329 به نمایندگی از مردم تهران، به مجلس شورای ملی راه یافت و رهبری نیروهای مذهبی را در مجلس پانزدهم به عهده گرفت. از جمله اقدامات آیتالله کاشانی، جلوگیری از انعقاد قرارداد گس ـ گلشائیان و متحد کردن نیروهای مذهبی و ملی برای ملی شدن نفت در مجلس شانزدهم بود. در آن زمان رهبری گروه ملی را دکتر مصدق بر عهده داشت. مصدق اعلام کرد که قرارداد دارسی و قرارداد 1933 را به رسمیت نمیشناسد و در روز 20 مهر 1329 دولت را استیضاح کرد و روز 4 آذر همان سال پیشنهاد ملی شدن نفت مطرح شد. در این هنگام آیتالله کاشانی به حمایت از مصدق پرداخت و سرانجام در 24 اسفند 1329 نفت ملی شد و در 29 اسفند همان سال به تصویب سنا رسید. با روی کار آمدن قوام و برکناری مصدق در 25 تیر 1331 آیتالله کاشانی اعلام کرد اگر قوام ظرف 48 ساعت کنار نرود، اعلام جهاد خواهد کرد. در پی این سخن، روز 30 تیر مردم به خیابانها ریختند و شاه سریعاً قوام را برکنار کرد و مصدق روی کار آمد. پس از واقعه سیتیر 1331 و روند خاص حکومت جبهه ملی و سیاست های متضاد آن، بین آیتالله کاشانی و دکتر مصدق اختلافاتی روی داد که منجر به جدایی گردید. آیتالله کاشانی پس از کودتای 28 مرداد 1332 و قرارداد استعماری کنسرسیوم، علیه دولت و عاقدان قرارداد بیانیهای صادر و پس از دستگیری فدائیان اسلام به دادگاه نظامی احضار و حکم اعدام وی صادر گردید که البته تلاش و کوشش علمای بزرگ، به خصوص مرحوم آیتالله بروجردی، موجب لغو حکم مزبور شد. اما شیوه و شگرد ساواک و دربار باعث انزوای ایشان شد و از سوی دیگر روشهای غیراصولی و شایعه پراکنی و تحریف حقایق از سوی ملیون، بر این انزوا افزود. بعد از کودتای 28 مرداد 1332 که منجر به برکناری مصدق شد، آیتالله کاشانی که میدید دوباره رابطه با انگلیس شروع شده، به مبارزه با انگلستان پرداخت و در سال 1335 دستگیر و زندانی شد. آیتالله کاشانی در 23 اسفند 1340 به دیار باقی شتافت و در جوار مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) به خاک سپرده شد.
ر.ک: روحانی مبارز آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد، 2 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379.
3. همانگونه که در اصل سند معلوم است، محل تهیه این خبر، بجنورد بوده است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان شمالی- 1 صفحه 22