تاریخ سند: 26 بهمن 1342
موضوع: جلسه دانشجویان وابسته به جمعیت وحدت ملی (دکتر امینی)
متن سند:
شماره :۲۵۱۵۹/الف تاریخ: 26 /11 /42
موضوع: جلسه دانشجویان وابسته به جمعیت وحدت ملی (دکتر امینی)
ساعت 30 /17 روز یکشنبه 26 /11 /43 جلسه دانشجویان وابسته به جمعیت وحدت ملی طرفدار دکتر علی امینی با شرکت مجید منزه (کارمند شرکت ملی نفت ایران و روابط اصلی دانشجویان)، محمد (هوشنگ) منشیزاده، ایرج داروگر، محمود سیفپور، عباس خلیلی1، مهدی اخوت، همایون بیگلری، (دانشجویان حقوق) منوچهر سماک دانشجوی پزشکی، بهرام فرهمند فوق لیسانس اداری و افشار دانشجوی دوره دکتری دانشکده حقوق در منزل دکتر علی امینی تشکیل گردید. ابتدا دکتر علی امینی راجع به وضع کارگران مطالبی ایراد کرده و اظهار داشت باید حداقل زندگی برای آنها تأمین شود و در سود کارخانجات نیز طوری سهیم شوند که ایمان داشته و بفهمند اگر زیان به کارخانه برسد مثل این است که به خود آنها ضرر وارد آمده و اگر نفعی برند واقعاً به آنها نفع برسانند باید در مردم ایمان به وجود آورد که با دولت همکاری کنند و بین ملت و دولت را آشتی داد و اگر دولت حرفی زد آن را عملی سازد. کشاورزی ایران را توسعه داده من در حال حاضر با ایجاد ذوب آهن ایران مخالفم زیرا کارهای واجبتری هست زیرا مخارج ذوب آهن بیش از درآمدش میباشد و چنانچه ذوب آهن ایجاد کنیم بازار فروش نداریم
باید با فساد مبارزه کرد و عناصر ناپاک را از دستگاههای اداری اخراج کرد البته عدهای ناپاکی که در رأس قرار دارند نمیتوان با آنها عملی انجام داد و این کار احتیاج به زمان دارد من با مصدقالسلطنه دوست بودم و به او احترام میگذارم من در زمان خود به این جهت میتینگ جبهه ملی را کوبیدم که به من حمله کرده و مسایلی را پیش کشید که نباید بکشد نامبرده در مورد روز ۳۰ 2 تیر و ۲۸ مرداد افزود همانطور که روز ۳۰ تیر را نمیگذارند اجتماعاتی تشکیل شود من در زمان نخستوزیری خود روز ۲۸ مرداد را جشن نگرفتم و فقط به سخنان اعلیحضرت گوش دادم. دکتر امینی اضافه کرد باید از بودجههای اضافی مملکت که صرف کارهای بیاساس میشود کم کرد به کارهای اساسی پرداخت و من در زمان خود ۱۰ درصد از بودجه وزارتخانهها را کم کردم.
نامبرده درباره دانشجویان دانشگاه اظهار داشت دانشگاه میبایست احترام خود را نگاه میداشت و نتیجه آن کارها این بود که پلیس به دانشگاه حمله کرد و اکنون هم دانشجویان نمیتوانند تکان بخورند من معتقدم باید حد متوسط کار را گرفت البته اگر کسانی باشند که بخواهند سوء استفاده کنند باید آنها را کوبید.
نظریه:
من حاضرم با مخالفین خود بنشینم و مشکلات را حل کنم ولی افراد جبهه ملی چنین کاری را نمیکند. مقارن ساعت ۲ جلسه ختم و دانشجویان منزل دکتر امینی را ترک کردند. ب
گیرندگان: اداره کل سوم (۳۲۲)
توضیحات سند:
1- عباس خلیلی:
عباس خلیلی فرزند علیاکبر در شیراز متولد شد. تحصیلات خود را تا درجه دکترا در رشته پزشکی ادامه داد و از دانشگاه گراتس کشور اتریش مدرک دکترای خود را گرفت. پدر نامبرده از اعضای برجسته و مؤثر جمعیت فراماسونری شیراز بود، عباس خلیلی در زمان تحصیل در خارج از کشور در نامهای به پدرش چنین نوشت: در جهت الحاق به لژ فرماسونری گراتس و برای تکمیل مدارکم احتیاج به (معرفی نامه رسمی از لژ فراماسونری شیراز) دارم. از این جهت تقاضا دارم این کاغذ معرفینامه را از لژ فراماسونری شیراز را همراه جواب نامه برایم بفرست تا در دور دیگر که درجات را میدهند. درجه مرا نیز بدهند....
مشارالیه پس از بازگشت به ایران نیز در گروه فرق فعالیت داشته و جزو اعضای لژ حافظ بوده است.
پرونده انفرادی ساواک
ر.ک: بزم اهریمن ص ۱۳۷۷، ج 1
2- قضایای ۳۰ تیر:
پس از مخالفت شاه با درخواست دکتر مصدق مبنی بر تصدی پست وزارت جنگ، وی در تاریخ 25 /4 /31 از پست نخستوزیری استعفا کرده و با روی کار آمدن احمد قوام، مردم به رهبری آیتالله کاشانی با این امر به مخالفت پرداختند و از روز ۲۸ تیرماه تظاهرات خیابانی و بسته شدن بازار و دکان و اعتصاب در ادارات و کارخانهها مملکت را فلج کرد و قوام برای مقابله با این بحران در صدد انحلال مجلس و بازداشت مخالفان و در رأس آنها آیتالله کاشانی برآمد ولی شاه که خود را باخته بود. در صدد فرمان انحلال مجلس تردید کرد و سرانجام قیام عمومی در روز 30 /4 /1331 منجر به رویارویی مردم با نیروهای نظامی و انتظامی گردید و پس از به شهادت رسیدن عدهای از مبارزان شاه دستور عزل قوام را صادر نمود و دکتر مصدق با اخذ پست وزارت جنگ، مجدداً عهدهدار نخستوزیری گردید.
کتاب تارخ معاصر سیاسی - جلد ۱ سید جلالالدین مدنی
منبع:
کتاب
علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 172