تاریخ سند: 5 آذر 1343
موضوع: وزارت فرهنگ
متن سند:
شماره: 5004 /326 تاریخ:5 /9 /1343
گزارش اطلاعات داخلی
موضوع: وزارت فرهنگ
از روزی که عدهای از استادان دانشگاه و فرهنگیان به سرکردگی دکتر نراقی به حضور ملوکانه شرفیاب شده و اعلام نمودهاند که میخواهند برای اصلاح فرهنگ طرح و برنامه تهیه کنند، ناراحتی شدیدی در بین قاطبه فرهنگیان به وجود آمده است و روز گذشته عدهای از رؤسای دبیرستانهای تهران به اولیاء فرهنگ استان مرکز مراجعه و از فعالیت این عده اظهار عصبانیت و ناراحتی میکردند.
اغلب رؤسای دبیرستانها گفتهاند دکتر نراقی نه تنها کوچکترین اطلاعی در امر آموزش و پرورش دبستانها و دبیرستانهای ایران ندارد به کمک عدهای نظیر دکتر کاردان که دارای افکار کمونیستی است و با دکتر یارشاطر1. مهندس ارجمند و لیلی ایمن2. خانم آریانپور. دکتر طوسی3 که از عناصر شناختهشده فرقه بهائیها میباشند میخواهند برای فرهنگ برنامه بنویسد و این موضوع توهینی بزرگ به فرهنگیان باسابقه و مسلمان است که تاکنون کسی به نظریان آنها اعتنائی نداشته است.
اکنون موجی از عصبانیت علیه دسته فوق و دکتر نراقی در محافل مختلف فرهنگی ایجاد شده و دستجات مختلف فرهنگی با هم متحد شده تصمیم دارند در داخل فرهنگ و خارج آن عکسالعمل شدیدی علیه این عده نشان دهند.
عیناً جهت اقدام به اداره 322 ارسال میگردد شماره 5 /9 بخش 322. 7 /9 /43
9 نسخه تکثیر برای بخشهای 312 – 311 – کمیته روحانیون
توضیحات سند:
1. احسانالله یارشاطر: فرزند هاشم، در سال 1299ش، در خانوادهای بهائی اهل کاشان که به همدان مهاجرت کرده بودند، به دنیا آمد. پدرش، بازرگان و از مبلغین تشکیلات بهائیت بود و مادرش، که روحیه نام داشت، از زنانی بود که در محافل بهائیت، مناجات میخواند.
احسانالله یارشاطر، دو سال اول تحصیلات ابتدایی را در مدرسهی آلیانس گذراند، که متعلق به یهودیان فرانسوی بود و مورد تأیید بهائیت بود و سپس همراه با خانواده به کرمانشاه رفت. پدرش از طرفداران زبان اسپرانتو بود و این زبان را به احسان نیز آموخت. از این رو بود که وقتی مادرش برای دیدار به حیفا رفت، احسان هم به زبان فارسی و هم به زبان اسپرانتو برای او نامه نوشت.
احسان یارشاطر که پس از مدتی اقامت در کرمانشاه، به همراه خانواده به تهران آمده بود، زمانی که محصل سال اول دبیرستان بود، مادرش را از دست داد و یک سال بعد از آن هم پدرش از دنیا رفت و از آن« پس، تحت نظر دائی خود پرورش یافت. پس از اخذ دیپلم به دانشسرایعالی رفت و در رشته ادبیات فارسی ادامه تحصیل داد. از دههی 1320ش، به مطالعات زبانشناسی روی آورد و پس از چندی با استفاده از بورس تحصیلی راهی لندن شد. در سال 1332ش، در لندن فوقلیسانس گرفت و سپس دورهی دکترای زبانشناسی را در مدرسه مطالعات مشرق زمین و آفریقا وابسته به دانشگاه لندن پشت سر گذاشت.
پس از بازگشت به ایران، به تدریس مشغول شد، که مورد توجه آمریکاییها قرار گرفت و به دانشگاه کالیفرنیا فراخوانده شد. مدتی در آنجا تدریس نمود و پس از بازگشت، دوباره به تدریس در دانشگاه تهران مشغول گردید.
او که بنگاه ترجمه و نشر کتاب را در راستای القای فرهنگ غرب، تأسیس نموده بود، برای ترویج آن، فصلنامهی راهنمای کتاب را نیز منتشر کرد.
او که در تعاملات خود با آمریکاییها، خود نیز یک آمریکایی تمامعیار شده بود، در نیویورک، مرکز ایرانشناسی دایر کرد و در سال 1353ش، با بودجه 2000000 دلاری ایران، تدوین دانشنامه ایرانیکا را در آنجا آغاز نمود. پس از انتشار 10 جلد از این دانشنامه، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و آمریکایی مجبور شدند تا هزینهی ادامهی آن را به عهده بگیرند.
احسان الله یارشاطر، هم اکنون نیز در همین راستا، در خدمت بیگانگان قرار دارد.
2. لیلی آهی (ایمن): فرزند مجید آهی، در سال 1308 ش به دنیا آمد. او همسر بهائی معروف ایرج ایمن بود که بر اثر آموزههای تشکیلاتی بهائیت که آموزش کودکان را هدف قرار داده بود، در این مقوله وارد شد و در سال 1341ش، یکی از مؤسسان شورای کتاب کودک بود و این تلاش را تا سال 1359ش، که به آمریکا رفت، ادامه داد. مشاورت فنی اداره کل مطالعات و برنامههای وزارت آموزش و پرورش، مدرس ادبیات کودک و تربیت مربیان کودکستان و عضویت در گروه بررسی کتابهای درسی ابتدایی به دعوت مؤسسه فرانکلین بخشی از این تلاش بود.
لیلی ایمن پس از چند سالی که در آمریکا به همراه دیگر بهائیان به تلاش علیه جمهوری اسلامی ادامه داد، مجدداً به ایران آمد و در راستای فعالیتهای قبلی خود مشغول به کار گردید. خواهر او به نام مهری آهی نیز در همین راستا فعال بود.
3. محمدعلی طوسی: در سال 1310ش، در ملایر به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و بخشی از متوسطه را در ملایر بود و سپس به تهران آمد و در مدارس علمیه و دارالفنون و پس از آن نیز در دانشسرایعالی، در رشتهی ادبیات فارسی ادامه تحصیل داد و در سال 1335ش، لیسانس گرفت و در همان سال، با استفاده از بورسیه دولتی به آمریکا فرستاده شد. در آمریکا، از کالج مرکزی میشیگان، فوق لیسانس مدیریت و دکترای مدیریت آموزشی گرفت. در همین ایام بود که به عنوان معاون آموزشی و اداری آموزش و پرورش شهر اکوموس ایالت میشگان، کارآموزی و فعالیت کرد و در سال 1340ش، به ایران بازگشت و به فعالیتهای علمی و آموزشی مشغول شد؛ که از آن جمله است: « عضو هیئت علمی دانشگاه. معاون آموزشی سازمان امور اداری و استخدامی کشور. 1340 رئیس اداره تربیتی و نیز معاون کل طرح و برنامههای وزارت آموزش و پرورش. 1345 معاونت طرح و برنامه دانشگاه تهران. 1346 معاون آموزشی مدرسه عالی پارس و ریاست بخش علوم تربیتی. 1350 معاونت آموزشی سازمان امور اداری و استخدامی کشور. 1353 معاون وزیر در وزارت علوم و آموزش عالی»
مشارالیه در سالهای ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۷ش، در دفتر مطالعات و طرح و برنامه وزارت آموزش و پرورش بود و تا پایان عمر نیز، در جریان برگزاری سمینارهای آموزشی، با آن وزارتخانه همکاری داشت.
با تشکیل حزب رستاخیز، مشارالیه نیز به آن پیوست و ریاست یکی از کانونهای حزبی را در اختیار داشت و در طول دوران خدمت خویش، با ساواک نیز رابطه نزدیک برقرار نمود.
دکتر طوسی که از سال 1356ش، به جای قاسم معتمدی، ریاست دانشگاه اصفهان را برعهده داشت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال 1358ش بازنشست شد و به فعالیت مشاورهی مدیریتی روی آورد.
وی در سال 1385ش، از دنیا رفت.
از مشارالیه آثار متعددی در قالب کتاب و مقاله، تألیف و ترجمه، به چاپ رسیده است که از آن جمله است: « مدیریت و رهبری آموزشی، ترجمه و پژوهشی در باب نظرات رؤساء و مدیران کل آموزش و پرورش»
منبع:
کتاب
احسان نراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 115