صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

اطلاعیه

تاریخ سند: 29 تیر 1336


اطلاعیه


متن سند:

محترما بعرض عالی میرساند ساعت 21 8 بعدازظهر دیروز 28 /4 شب شنبه آقای شیخ محمد جواد فومنی حائری در مسجد خود که بنام مسجد نو روبرو خیابان لرزاده خیابان خراسان میباشد بمنبر رفته و تعداد جمعیت این مسجد در شب گذشته بصد نفر میرسید که اکثریت اینها جزء اتحادیه دینی است که آقای فومنی تاسیس کرده اند آقای فومنی حائری در بالای منبر اظهار کرد که زندگی تمام موجودات را اگر بخواهیم مطالعه کنیم همه موجودات در تحت فرمان یکنفر سرپرست میباشند همانطوریکه هر خانواده و هر مدرسه دارای سرپرست میباشند مملکت هم باید دارای سرپرست باشد و بدون سرپرست نمیتوان زندگی کرد حالا باید دید که این سرپرستان چگونه هستند و دارای چه مزایائی میباشند و بهترین سرپرستان انهائی هستند که از طرف خداوند تعین شده باشند و امروز گرفتاریهای ملل دنیا بیشتر برای آن است که سرپرستان آنهااز طرف خداوند نمی باشند و یک عده مردم حقه باز و شیاد از نادانی مردم استفاده کرده و تمام حیثیت و آبروی آنهارا در دست گرفته اند در این موقع خطاب بجمعیت کرده و گفت ای آقایان امروز این سرپرستان شما از بالا گرفته از مجلسین شورای ملی گرفته تا نخست وزیر و وزرا اینها از خدا بیخبر میباشند و دین ندارند و اینها نمیتوانند شما را اداره کنند در این موقع آقای فومنی صحبت از عید غدیر کرده اظهار داشت که پیغمبر اکرم طبق فرمان خداوند متعال سرپرست مردم امیرالمومنین را بجانشینی خود تعیین کرد در این موقع آقای فومنی با حالت عصبانیت در بالای منبر اظهار کرد که چند شب قبل عبدالرحمن فرامرزی1 معروف در روزنامه خود کیهان نوشته که پیغمبر فرموده هر که مرا دوست دارد باید علی را دوست داشته باشد در حالیکه اینطور نبوده پیغمبر علی را بجانشینی خود تعیین کرد آقای فومنی گفت این آقای فرامرزی هم دروغ میگوید و ایشان سنی هم نیستند و اصلاً این ها چه ایشان و چه مدیران جراید دیگر و چه زمامداران ما متدین نیستند اگر متدین بودند امروز وضع ما مردم چنین نبود باز هم در این موقع آقای فومنی خطاب بجمعیت کرده گفت من از هیچ کس نمیترسم چندی قبل دستور دادم جلو رادیو برزن [بریزند و] این خیابان را بگیرند و من با این تشکیلات تبلیغات مخالف هستم یکعده فاحشه را دولت از خدا بی خبر پول میدهد که اینها بیایند در پشت رادیو موسیقی بخوانند تا از این راه دخترها و زنهای مردم را از جاده عفاف بیرون ببرند این موضوع باعث شد که کلانتری محل مرا در محظور بگذارند و تعقیب کنند آقای فومنی گفت ای مردم من که از شما چیزی نمیخواهم من میگویم وقتیکه صبحها دختر شما پیچ رادیو را باز کرد و صدای موسیقی را از این زنهای فاحشه شنید دگر زیر بار شما نمیرود...
هم خطاب بمردم کرده گفت ای مردم بچه های شما تا سن هفت سالگی در دامن شما زندگی میکنند بعدا میفرستید باین مدارس تا در انجا یکعده مزدور و یک عده بی ناموس و خائن و دزد رشوه خوار درس جنایت باینها بیاموزند ای مردم شما فردا جواب صاحب الزمان را چه خواهید گفت ای مردم دل صاحب الزمان از این حکام جور و ستم پر خون میباشد و او ظهور کند این حکام جور و سلاطین ظالم و از خدا بیخبر را از بین خواهند برد آقای فومنی حائری گفت کلانتری را وادار میکنند که بیایند از من جلوگیری کنند ای آقایان من جز دین خدا نظر دیگری ندارم مرا بوسیله کلانتری تعقیب نکنند شما نمیتوانید مملکت را اداره کنید و شما که نمیتوانید در مجلس و در مقابل خارجی حرف بزنید بیائید حضور من تا بشما حرف زدن و مملکت داری را یاد بدهم ولی شماها خائن هستید و پهلوی همه شکم دارید آقای فومنی اظهار کرد که ای مردم تا کی نشسته اید و سکوت اختیار نموده اید بدانید اینهائی که بر شما حکومت میکنند همه از نوکران و مزدوران اجنبی هستند آقای فومنی موضوع مریض ها را پیش کشید گفت آقایان دیدید این روزها این دکترها و این دوافروش چه بلائی بسر شما اوردند در یک منزلی دکتری را میاوردند و دکتر مریض را نگاه میکند و بیست تومن بدکتر میدهند بعدا معلوم میشود درمنزل مریض دیگر هم وجود دارد صاحب خانه از آقای دکتر میخواهد که من دستم خالی میباشد این مریض را نگاه کنید دکتر میگوید باید از نو پول ویزیت بدهید والا این مریض دیگر را نگاه نمیکنم دکتر این مریض را نگاه نکرده از منزل بیرون می اید آقایان ببینید این است دستگاه شما یکعده از من خواستند که نسبت باین موضوع اقدامی کرده و از دستگاه دولت کمک بخواهم تا جلو این دکترها را بگیرند در این موقع باز هم آقای فومنی عصبانی شده گفت آقایان انتظاری نباید داشته باشید این دستگاه دولت دزد است و از این دکترهای دزد حمایت میکنند آقای فومنی گفت آقایان این دستگاه از سر گرفته تا پائین همه نوکر اجنبی هستند و بر علیه شما مردم جنگ سرد را از طریق مدارس جدید شروع کرده اند.
خلاصه بیانات آقای فومنی همین موضوع فوق بوده است آنطوریکه از بیانات ایشان و این شاخ بان شاخ پریدن و در بالای منبر وارد سیاست شدن ثابت میکند که ایشان ادم بی سوادی می باشند و اطلاعات زیادی نداشته باشند و در وسط صحبت ایشان چندین دفعه حکومت زور و قلدر گفته شد آقای فومنی تصمیم دارند که از اول ماه محرم را در مسجد نو هر شب منبر برود و دیشب خودشان اظهار میکردند.

توضیحات سند:

1 ـ عبدالرحمن فرامرزی فرزند عبدالواحد از مردم جنوب ایران و منسوب به "فرامرزان" بود که بخشی است میان لارستان و بندر لنگه.
وی از 1315 تا 1318 معاون اداره راهنمای نامه نگاری در شهربانی بود که سانسور مطبوعات را همراه با علی دشتی برعهده داشت و از 1318 تا شهریور 1320 رئیس آن اداره بود.
پس از شهریور 1320 که مطبوعات آزاد شدند او هفته نامه "آینده ایران" را منتشر ساخت ولی پس از چند ماه تعطیل شد، سپس هفته نامه "بهرام" را منتشر کرد، آن هم بیش از چند ماه نپائید، فرامرزی در آغاز سال 1321 امتیاز روزنامه "کیهان" را گرفت در این دوران مصطفی مصباح زاده، رئیس تبلیغات، مدیر و سردبیر کیهان بود.
کیهان پس از رویداد خشونت بار هفدهم آذر 1321 (به بهانه کمبود نان در زمان نخست وزیری قوام السلطنه) به همراه دیگر مطبوعات توقیف شد و در انتشار مجدد، امتیاز کیهان از آن مصباح زاده شد.
فرامرزی در دوره های 15، 16، 17، 18 و 20 نماینده مجلس بود.
از آن پس جواز وکالت دادگستری گرفت.
از سال 1346 بر اثر کسالت در کار کیهان چندان دخالت نداشت، نام او به عنوان سردبیر در صفحه اول یا دیگر صفحات کیهان دیده نمی شد ولی رابطه او با کیهان هرگز قطع نشد و به گفته خودش تمام هزینه زندگی و نیازهای مالی او از سوی موسسه کیهان تامین میشد و سرانجام در 24 مرداد 1351 درگذشت.
فرامرزی در مواضع سیاسی اجتماعی مدافع منافع f انگلیس ها بود.
برای آگاهی بیشتر از فعالیت های فرهنگی و سیاسی و...
وی به سلسله مقالات نیمه پنهان (شماره 87) مندرج در روزنامه کیهان مورخه 26 شهریور 77 مراجعه کنید.

منبع:

کتاب آیت‌الله حاج شیخ جواد فومنی حائری به روایت اسناد ساواک صفحه 17


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.