صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

بسمه تعالی محضر مبارک حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین آیت‌الله جناب آقای صدوقی

بسمه تعالی محضر مبارک حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین آیت‌الله جناب آقای صدوقی


متن سند:

بسمه تعالی محضر مبارک حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین آیت‌الله جناب آقای صدوقی
دامت برکاته العالیه

پس از اهدای سلام، سلامتی آن وجود شریف را در راه مبارزه بی‌امان علیه طاغوت و اثبات کلمه توحید و پیشبرد همه جانبه آرمانهای الهی از خداوند متعال خواستارم و دوام توفیق هر چه بیشتر آن جناب را در ‌ایفای رسالت‌ها و مسئولیت‌های خطیر از درگاه کبریائیش خواهانمان تلگراف مورخ ۳۱/۴/۵۷ و مرقومه شریف مورخ ۱۶/ شعبان /۹۸ واصل گردید، اخبار مربوط به کشتار بی رحمانه مردم بی پناه و مسلمان کشکوئیه و ضرب و جرح و دستگیری سبعانه مردم بی دفاع آن سامان و سپس حمله ددمنشانه مأمورین انتظامی رژیم فاسد به برادران عزیز رفسنجان و به رگبار مسلسل بستن آنان و به شهادت رسیدن مرد و زن و حتی بچه شیرخواره که در رنجنامه آن جناب منعکس بود موجب تأثر عمیق و نگرانی شدید این جانب و سایر برادران گردید. با - از شیراز خبر رسیده که جنازه پاره‌ای از برادران شهید را که در شب بعثت هدف گلوله‌های دستگاه قرار گرفته‌اند، به تازگی تحویل کسانشان داده‌اند و از مشهد خبر داده‌اند که قوای مسلحشان از زمین و هوا به مشتی مردم بی سلاح حمله برده و تعداد زیادی را مجروح و گروهی را نیز به شهادت رسانده‌اند که هنوز از کشته شدگان آماری در دست نیست، و خدا می‌داند که متعاقب این حوادث چه فجایعی را پیش بینی کرده‌اند و پس از این شهرها، به فکر کوبیدن و فتح کردن کدام شهرند؟ باشد تا‌ این وقایع برای کسانی که توهم می‌کنند، ممکن است دستگاه روزی سر عقل بیاید و توبه کند و انتخابات را آزاد نماید و قلم و زبان را از بند رها سازد و دیکتاتوری را کنار بگذارد، درس عبرتی باشد و بدانند که مهره‌ها و ابزارهایی که سالها در خدمت خیانت و اجرای مقاصد شوم استعمارگران بین‌المللی شرق و غرب بوده‌اند، به هیچ وجه نمی‌توانند ابزار اصلاح و آزادی گردند و آنها که سالها و بلکه قرنها با کمال بی رحمی و شرارت در قلع و قمع آزادیخواهان کوشیده‌اند و خود تنها عامل اختناق و سلب همه آزادیها بوده‌اند، نمی‌توانند اعطاکننده آزادی باشند. حادثه جانگداز و درد آور کشکوئیه و به دنبال آن، فاجعه اسفبار رفسنجان را با همه تأثر و تأسف که از آن حاصل شد. به فال نیک گرفتم. چه این که در این حادثه خون پاک شهیدان ده نشین به خون شهدای شهر نشین پیوند خورد تا ثابت کند، نهضت حق طلبانه مردم مسلمان ایران، دیگر از مرز شهرها گذشته و اکنون به قلب دهات سرازیر گردیده و این خود بشارتی بزرگ است. در شب و روز ولادت با سعادت حضرت بقیه الله اعظم ارواحنا له الفدا همه ما شاهد بودیم که ملت ایران به تبعیت از پیام نائب بزرگ آن‌ امام، حضرت آیت‌الله العظمی المجاهد الخمینی مدظله از برگزاری مراسم جشن و چراغانی تا آنجا خودداری کرد که حتی چراغ‌های معمولی خود را نیز خاموش نمود و از طرف دیگر دستگاه را می‌دیدیم که مذبوحانه تلاش می‌کرد تا‌ این مراسم برگزار شود و به مؤسسات وابسته خود فشار آورد تا چراغانی کنند و چقدر جالب است که این بیچاره‌های خودباخته با دست خودشان نشان دادند که ملت به رهبری مرجع عالیقدر تقلید، در یک صف و ما هم رو در روی آنها در صف دیگر؛ رژیم با جابجایی چند مهره و اجازه انتقادهای پوچ و بی محتوا به پاره‌ای از دست نشانده‌های خود تشکیل گروه‌های بررسی مسایل، کوشید تا اذهان ساده را مشوب ساخته و افکار توده مردم را از توجه عمیق به ریشه‌های اصلی مفاسد به مسایل پیش پا افتاده‌ای از قبیل اتاق اصناف، تورم، افزایش مالیاتها و... منحرف سازد. در حالی که همه این‌ها جزئی از کل و معلولی از علت اصلی بیشتر نیستند. ما در این مدت، همه تبلیغات بر اساس این نکته بود که به تدریج مسایل اصلی فراموش گردد و مردم در چارچوبه وضع موجود، به پاره‌ای نارضایی‌های صوری متوجه گردند و شاید عده‌ای ساده لوح و زود باور هم از این جارو جنجال‌ها دل خوش داشتند و در زیر سایه این دستگاه به ‌امید آینده‌ای بهتر نشستند. ولی از بخت برگشته دستگاه و مدد الهی حوادث نجف آباد و خمین و شیراز و مشهد و رفسنجان و کشکوئیه و شاید برخی شهرهای دیگر که این جانب هنوز خبردار نشده‌ام پرده از روی کار برداشته و بار دیگر و بلکه برای چندمین بار اثبات کرد که دست ملت در دستی که تا آرنج به خون عزیزان آغشته است و هر روز هم تازه می‌شود، به عنوان آشتی مسالمت قرار نخواهد گرفت. اثبات کرد که در این فضای بیش از حد باز سیاسی!!! که مردم مسلمان مانند برگ ریزان خزان با رگبار گلوله‌ها به خاک می‌ریزند و حتی به زنها و شیرخوارگان نیز ‌امان داده نمی‌شود، ‌امکان سازش با دستگاه به کلی از بین رفته است. اثبات کرد که اگر دستگاه همه زندانیان و تبعیدیان را آزاد سازد و قول همه گونه اصلاح و آزادی بخشی را نیز بدهد، ملت ذره‌ای به‌ این قول و قرار اعتماد نخواهد کرد و در صورت اعتماد هم باز کنار نخواهد آمد. زیرا در چنان حالتی از خونهای به ناحق ریخته شده عزیزان خود و از غارت بی وقفه ذخایر و منابع مادی و معنوی خود در این چندین سال چشم پوشی نخواهد کرد. جناب آقای صدوقی دردهای ناگفته و رنج‌های ناشنوده بسیار است. ‌امیدوارم در سایه رهبری صحیح و آگاهی الهی، رهبران راستین مذهب که وارثان پیامبران و به دوش کشندگان رسالت‌های رسولان بزرگند، این ناله‌ها، فریاد و این فریادها، خشم و این خشم‌ها، فشرده گشته و سپس تشکل یافته و در طوفانی بزرگ صاعقه بیافریند و همه ریشه‌های گناه و تجاوز را بسوزاند و آن روز دیر نیست. که: الیس الصبح بقریب. و الا ان نصر الله قریب. اکنون که شهیدان کشکوئیه، رفسنجان، شیراز و مشهد و پیش از آنها، شهیدان دیگر نقش خویش را با خون خود ‌ایفا کردند مسئولیت پیامشان به دوش ما گذارده شده است و ‌امیدوارم بتوانیم در این مسئولیت سنگین گام‌های مؤثری برداریم، در مورد برادران و خواهران مصدوم و مجروح یا دستگیر و آواره منتظریم که هر گونه کمک و مساعدتی لازم باشد، ابلاغ فرمایید تا مشتاقانه در انجام آن بکوشیم و به برادران مسلمان و غیور اصفهان نیز اطلاع دهیم تا به یاری جنگ زدگان !!! آن سامان بشتابند. و سیعلم الذین ظلموا ....................
برادر شما و همراه شما سید جلال‌الدین طاهری اصفهان ۱۸/شعبان/۱۹۸

توضیحات سند:

١. مطابق با ۲/۵/۱۳۵۷

منبع:

کتاب شهید آیت‌الله حاج شیخ محمد صدوقی صفحه 263


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.