صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن سند:

از : سروان توپخانه محمدجمیل غزلی به : تیمسار فرماندار نظامی اصفهان و حومه مقام عالی را آگاه میسازم : در ساعت 1630 روز جاری بنا بدستور رئیس ستاد فرماندار نظامی در معیت چهار تیم ضربت به چهارباغ خواجو رفتم و در آنجا حوادث زیر مشاهده که جهت هرگونه اقدام بعرض میرسد.
1ـ بمحض رسیدن مشاهده گردید که تعدادی در حدود 30 نفر که اکثر آنها سرباز پلیس بسرپرستی ستوان 2 روشن و چندی نفری هم پرسنل هوانیروز بودند که با عجله مشغول آمد و رفت بین خودروهای شخصی در خیابان بوده و بهر چیزی که میرسیدند [با] باتون بآن حمله کرده و شیشه اتومبیلها و هر چیز دیگری که بدستشان میرسید خورد [خرد] میکردند و حتی از اتومبیل هائیکه پارک شده و کسی در آنها نبود نمیگذشتند (برای مثال ژیان آبی رنگ شماره 11146 ـ اصفهان 11).
2ـ در کنار خودرو اوآزیکه متعلق به هوانیروز بود دو نفر درجه دار دستهای یک نفر غیرنظامی را گرفته و یک نفر با مشت و لگد بجان وی افتاده بود.
3ـ پس از چندی مشاهده گردید که فرمانده تیم هوانیروز بنام سرهنگ 2 موجود غیرنظامی فوق الذکر را بوسط قسمت بلوار مانند خیابان خواجو برده و بهمان گونه 2 نفر دستهای ویرا گرفته و افسر یاد شده با وجود اینکه کلت بکمر داشت با تفنگ بغیر نظامی مذکور حمله ور گردیده و ضمن اینکه بوی فحش های ناموسی میداد ناسزاگویان با قنداق تفنگ بجان وی افتاده و بعد از چندی که عصبانیتش بیشتر شد با لوله تفنگ بشکم نامبرده زد من که از دور مانند سایر پرسنل از جمله افسر دیگر هوانیروز ستوان سوم یارنصیری و عده زیادی غیرنظامی که براثر فحاشی و سروصدای افسر مذکور جمع شده بودند نظاره گر جریان بودم، بخاطر مصالح ارتش شاهنشاهی و خود افسر نامبرده که مبادا براثر عصبانیت زیاد دست روی ماشه بگذارد جلو رفته و خواهش کردم که دست از زدن وی بکشد که متأسفانه ایشان با مشت بر سینه من کوبیده و مرا عقب رانده و شروع بفریاد زدن کرده چرا من در کار وی مداخله کرده ام.
4ـ با توجه باینکه مدتی نزدیک به چهار ماه است که آن فرماندهی با تلاش و کوشش شبانه روزی و با هدایت فرد فرد مرکز توپخانه و موشکها جهت برقراری نظم و آرامش شهر اصفهان و عدم تفرقه بین مردم و ارتش مجاهدت مینمایند متأسفانه عدم حسن سلوک و آزار و شکنجه مأمورانی چون سرهنگ 2 موجود و ستوان روشن و پرسنل تحت فرماندهی آنان در انظار و در ملع [ملأ]عام زحمات چهارماهه تمام پرسنل و تلاش و کوشش آن فرماندهی دلسوز و شاهدوست و میهن پرست را بباد خواهند داد، مراتب جهت استحضار بعرض میرسد.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 16 صفحه 228

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.