در اول خرداد ماه 1335 در قریه ((کرزان رود)) تویسرکان. کودکی به دنیا آمد که او را ستار نامیدند.
متن سند:
بسم الله القاسم الجبارین
در اول خرداد ماه 1335 در قریه ((کرزان رود)) تویسرکان. کودکی به دنیا آمد که او را ستار نامیدند. ستار در ابتدای زندگی با محرومیتهایی که پیرامونش بود آشنا گردید و پس از چند سال با خانوادهاش برای کار به تهران کوچ کردند. و در محله "درب دوم" جاده قدیم شمیران ساکن شدند.
ستار دوره ابتدایی را در دبستان الهیه شمیران گذراند و راهی مدرسه علمیه ((چیذر)) شمیران گردید.
در اولین سال تحصیلی مادرش را از دست داد و پس از 6 سال تحصیل عازم حوزه علمیه قم گردید و در محضر اساتید بزرگ حوزه به فراگرفتن علوم فقه و اصول، فلسفه، و تفسیر پرداخت و ضمناً خودش هم استاد بود و درسهایی را که فراگرفته بود به برادرانش میآموخت ستار برای هزینه زندگی روزهای تعطیل و در تابستان کار میکرد.
او برای تبلیغ به دهات دوردست مسافرت میکرد تا بیشتر بتواند درد و رنج مردم را احساس کند. برای آخرین بار در ماه صفر 1389 با دوستانش به نورآباد ممسنی مسافرت کرد.
دشمن که از کشتار بیرحمانه 19 دی به هراس افتاده بود و از افشاگریهای تبلیغات وحشت داشت، شبانه آنها را محاصره کرد و از منطقه نورآباد اخراج کرد.
در اکثر تظاهرات شرکت میکرد، بارها بدست مأمورین زخمی گشت، او را در تظاهرات 19 دی به قدری کتک زدند که بیهوش گردید. شب 27 /11 /56 در مجلس یادبود دو مجاهد شهید موحدی و فاطمی قمی در مسجد امام شرکت کرد و این بار مصدوم گردید و او را به بیمارستان آیتاله گلپایگانی بردند. در 19 اردیبهشت تا شام ....1 و صبحگاهان به منزل آیتاله شریعتمداری میرود که در آنجا بدست مأمور مخصوص شاه خونخوار به خاک و خون کشیده میشود و پس از 5 روز تلاش و کوشش بستگانش موفق میشوند جسد او را بگیرند و در بهشت زهرا به خاک بسپارند. قطعه 14 ، ردیف 97، شماره 6 به تو ای جلاد خون آشام ـ به تو ای یزید زمان ـ به تو ای چنگیز عصر ـ ای شاه خائن این را بدان خون مظلوم چون ریخته شود خواهد جوشید موج خواهد زد و امواج خروشانش شما ستمگران را در غرقاب فنا خواهد افکند. پیروز باد نهضت خلق مسلمان ایران
توضیحات سند:
1. نقطهچین در متن اعلامیه آمده است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 05 صفحه 139