تاریخ سند: 19 بهمن 1342
موضوع: سخنرانی آقای حجازی واعظ
متن سند:
ساعت 1445 روز 18 /11 /42 آقای حجازی واعظ در حضور عدهای در حدود هشت هزار نفر در مسجد جامع به منبر رفته و پس از ذکر مقدمهای در مورد قضاوت و این که یک نفر قاضی باید چگونه شخصی باشد گفته است قاضی باید عاقل و بالغ و عادل باشد نه مثل قضات ما در حال مستی و دیوانگی قضاوت کنند.
بعد اشاره به این که یک قاضی باید حتماً مرد باشد افزوده است وای بر حال ما مسلمانان که زنها بیایند و بر ما قضاوت کنند.
سپس اضافه نموده قاضی باید در یک محیط فرهنگی سالم تربیت شده باشد نه در محیطی چون فرهنگ کشور ما.
بعد ضمن حمله و انتقاد به فرهنگ کنونی کشور گفته است تا چندی قبل ممالک بدبخت و کوچک را از نظر اقتصادی استعمار میکردند و هستی آنان را به یغما میبردند ولی حالا یک روش تکاندهندهتر و کشندهتر از آن به کار میبرند و آن استعمار ملل بدبخت و ذلیل از نظر آزادی فکری است یعنی مملکتی را که استعمار میکنند نمیگذارند صدای مردم بدبخت به گوش جهانیان برسد.
نمیگذارند مردم درد خود را به یکدیگر بگویند آن قدر خفقان در کشور به وجود میآورند تا هستی و دارایی آن مملکت را یک جا ببلعند.
ای مردم بدانید که استعمار از طریق آزادی اقتصادی به مراتب بهتر از آزادی فکری و عقیده میباشد وضع فرهنگ را ببینید.
به نوشته جراید دقت کنید و بنگرید چگونه و به چه وضع ما را به استعمار فکری و بدبختی و مذلت گرفتار ساختهاند.
پلیس در جراید اعلام میدارد مراکز پخش و استعمال هروئین در مدارس دخترانه تهران میباشد و معمولاً نشانه اینگونه دختران این است که جوراب مشکی به پا میکنند.
چرا تهران و مدارس و دبیرستانهای دخترانه آن در منجلاب بدبختی میسوزند و هر روز جامعه مسلمین رو به زوال و نیستی میگذارد؟ ای مردم دارند با سرنوشت ما بازی میکنند دین را از بین میبرند.
میگویند علمای دین و جانشینان امام جاهلند و چیزی نمیدانند.
مرتجع هستند.
سپس ضمن بحث مفصل درباره ارزش دین اسلام و این که یک دانشمند هفتاد ساله فرانسوی بالاخره با مراجعه به آقایان آیتالله بروجردی و برقعی توانست به ارزش واقعی اسلام پی ببرد و کتاب خود را بنویسد افزود یک واعظ و مبلغ زمانی میتواند صحبت نماید که تأمین داشته باشد من دیروز حقایقی را برایتان گفتم و اطمینان نداشتم که امروز بتوانم دوباره با شما سخن گویم ولی خداوند با من است و به خواست او باز هم موفق شده و به خدمتتان رسیدم و انشاءالله باز هم خواهم رسید.
بعد ضمن کنایه به دولت گفت میخواهند قوانین آتشپرستی را در مملکت رایج کنند پس اگر این نظر را دارید از قوانین اتم که گرمایش از آتش بیشتر است تبعیت نمایید و خود را در اختیار دارندگان آن بگذارید.
بعد ضمن اشاره به حکومت یزید و امام زینالعابدین (ع) و این که یزید با دادن پول و با زور و غیره.
به نفع خود و برعلیه دین و قرآن و آل علی و جانشینان آنها تبلیغ میکرد و بالاخره با چنان وضعی که همه میدانید روبرو گردید و مفتضح شد به تفصیل مطالبی بیان داشت و در خاتمه به دعا پرداخت و گفت خدایا شر این دشمنان دین را از سر ما کوتاه کن.
خدایا ما را برای رسیدن به آزادی یاری نما.
خدایا قسمت میدهیم که مسلمین را به آرزوی خود برسان.
خدایا دشمنان ما را نیست و نابود کن.
اشخاصی که به نحوی به دین اسلام خدمت میکند سلامت و مؤید و منصورشان بدار.
خدایا دست ما را به دامان محبوب خود حضرت آیتالله خمینی رهبر شیعیان برسان (در این وقت مردم با صدای بلند صلوات فرستاده و آمین گفتند).
خدایا زودتر نایب امام زمان را بین ما برگردان.
خدایا آنهایی که علماء و روحانیون را آزار و اذیت میدهند نابودشان کن.
خدایا این اتحاد و اتفاق را از مسلمین دور مساز.
خدایا اراده ما را در عقیده خود محکمتر گردان.
خدایا در این شب عزیز دعای ما را قبول و اجابت فرما.
در ساعت 1600 وی از منبر پایین آمد و جمعیت او را احاطه نموده بودند و از مقابل صف پلیس از درب بزرگ به خارج هدایت کردند.
گیرندگان: تیمسار قائممقام.
تیمسار معاونت.
اداره کل سوم
تعداد نسخه: 4 بخش 321
توضیحات سند:
* شماره: 2277/س ت /2ـ تاریخ: 19 /11 /42 اظهارات شیخ غلامحسین جعفری پیشنماز مسجد جامع ساعت 1400 روز 18 /11 /42 در حضور شیخ مراد فراهانی و ناصری اظهار داشت امروز از طرف دولت پاسبان و مأمورین سازمان امنیت در مسجد جامع پر شده است مثل این که میخواهند مملکت روم را فتح نمایند و اضافه نمود مروارید بیچاره چند کلمه حرف زد فوراً او را گرفتند و به زندان بردند ولی خبر ندارند که مردم بیشتر نسبت به دستگاه بدبین و خشمگین میشوند و امسال آن چنان خفقانی به وجود آوردهاند که نمیگذارند نفسی از سینهای بیرون آید ولی غافل از این که نگهداشتن آتش زیر خاکستر عواقب خطیری دارد بالاخره روزی این آتش همه چیز را خواهد سوزاند.
ساواک شمال شرق تهران
* گزارش 18 /1 /42 محترماً به عرض میرساند از ساعت 13 الی 15 روز جاری در مسجد جامع حاضر آقایان حجازی و مؤذنزاده سخنرانی مذهبی و سپس مجلس را به ذکر مصیبت آل عبا و دعا جهت آزادی آقای خمینی ختم [نمودند] اتفاق قابل عرض رخ نداد.
پاسبان حیدری
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 104