تاریخ سند: 15 فروردین 1346
موضوع : جلسه شب دوشنبه مسجد جامع
متن سند:
به : 316
از : 20 ه 3 شماره : 32995 /20 ه 3
در ساعت 1920 روز 13 /1 /46 پس از خاتمه نماز جماعت در شبستان
مسجد جامع چون شرکت کنندگان در مسجد بیش از 60 نفر نبوده و از طرفی
آقای طاهری برای سخنرانی نیامده بود شیخ غلامحسین جعفری با ناراحتی
شروع به سخنرانی نمود در ابتدا اظهار داشت با اینکه هفته گذشته در اینجا اعلام
شد که شب دوشنبه جلسه برقرار است باز هم کسی نیامده دستگاه هم همین را
می خواهد که اینجا خلوت باشد با این حال باز هم یک سازمانی می فرستند که
مقابل ما بنشیند که چیزی نگوییم آخر اگر هم حرفی بزنیم کسی نیست که بشنود
با وجود 20 یا 30 یا 100 نفر جمعیت که نمی شود حرف زد این از خودمان و آن
هم دستگاه که هر روز با کارهای خود ما را ناراحت می کند ما با این کارهای
دستگاه مخالفیم.
این موضوع حمایت خانواده که بر خلاف قانون قرآن است و
تشکیل این مجلس جدید (منظور مجلس مؤسسان) و آن هم جریان قم من
صریحا می گویم که با این سه کار مخالف هستیم اینها می خواهند حوزه علمیه قم
را از بین ببرند و نابود کنند من روز دوشنبه گذشته در قم در حالی که حدود هزار
یا دو هزار نفر سخنان مرا گوش می کردند این موضوع را گفتم بعد از منهم شنیدم
آیت اله گلپایگانی1 و آیت اله نجفی نیز در این باره سخنرانی کرده و مخالفت خود
را اعلام داشته اند و
آقای حاج صادق روحانی نیز سخنرانی کرده و شنیدم او را دستگیر کرده اند و
همچنین آیت اله قمی هم در مشهد راجع به این موضوع سخنرانی کرده است دو
هفته پیش هم در همین مسجد جریان را به آقای رفیعی گفتم و ایشان هم در شب
جمعه گذشته در منبر خود این مطالب را گفته اند و با این لایحه ننگین مخالفت
نموده اند.
به هر حال همه آقایان باید بکوشند وظیفه شما است که در همه جا این
مطالب را بازگو کنید آن وقت شما می گویید که بزرگان دین باید حرف بزنند
بزرگان که گفته اند شما چرا ساکت نشسته اید و مخالفت خود را ابراز نمی دارید تا
نگویید که مخالفتی در کار نیست ما تا می آییم حرفی بزنیم چند نفر از بازاری ها
می گویند صلاح نیست آخر چرا صلاح نیست والا من حاضرم جمعیت باشد و
من حرفم را بگویم اگر مرا بکشند چه بهتر مرگ برای من بهتر است من خود را
برای مرگ آماده کرده ام در قم شخصی می گفت ما قمه را در زیر لباس می بندیم و
من گفتم ما هم کفن از روی لباس می پوشیم ما که از مرگ ترسی نداریم اینها هم که
کار خودشان را می کنند من نامه ای دیدم از آیت اله حکیم که برای آقای آشتیانی
داده بودند و ایشان هم نمونه نامه آقای حکیم را برای روحانیون فرستاده اند و در
مقابل روزنامه های ایران را که درباره لایحه حمایت خانواده مقالاتی نوشته اند
برای آیت اله حکیم فرستاده اند مخالفت سختی در نجف آغاز شده است و یک
طومار با هزار امضاء به تهران فرستاده اند شما وظیفه دارید مطالب را همه جا
بگویید همانطور که قبلاً گفته ام ما با کارهای دستگاه مخالفیم و وظیفه ما است که
در مقابل آنها ایستادگی کنیم هر چند که کاری از دستمان بر نمی آید ولی علیرغم
آنها که می خواهند
به دنیا وانمود کنند که مخالفی ندارند مردم جهان خواهند فهمید که ملت ما با این
کارها مخالف است اگر امام زمان ظهور کند و بگوید باید قیام کرد شما مردم چه
می کنید لابد مردم می روند می گویند آقا حالا وقتش نیست اینها همه پیرو قرآن
هستند حالا بگذارید برای بعد و مردم آقا را یاری نخواهند کرد مانند جنگ
حضرت علی با معاویه وقتی لشگر اسلام به پیروزی نزدیک می شد لشگریان
معاویه به دستور عمروعاص2 قرآن ها را سر نیزه بلند کردند لشگریان علی دست
از جنگ کشیدند و گفتند یا علی اینها همه که قرآنی هستند نمی شود به آنها جنگ
کرد هر چه حضرت علی فرمود اینها حقه زده اند مردم راحت طلب زیر بار نرفتند
تا کار به جایی رسید که به حضرت گفتند اگر دست از جنگ نکشی خودت را
خواهیم کشت حالا هم مانند همان زمان است وقتی کارشان گیر می کند متوسل
به قرآن می شوند که ما مسلمانیم ما شیعه ایم و به سوی ائمه اطهار می روند ولی
همین که اوضاع بر وفق مرادشان شد تمام مطلب را زیر پا می گذارند معلوم نیست
با تشکیل این مجلس جدید می خواهند چه بلائی به سر ما بیاورند و چه
نقشه هایی برای ما کشیده اند من صریحا می گویم که با این کار مخالفم حضرت
علی فرمود وای به آن کس که در رختخواب بمیرد یک مسلمان باید با شهادت از
دنیا برود من که خود را برای همه کار آماده کرده ام ولی با کدام جمعیت می شود
حرف زد لااقل باید جمعیتی باشد که ارزش داشته باشد همانطور که در ماه
رمضان گفتم دعا کنید که آقای خمینی در نجف کنار جدش باشد (جعفری قبل از
اینکه نام خمینی را ببرد از مردم خواست که صلوات نفرستند) آنجا باشد خیلی
بهتر است
اگر آقای خمینی به ایران بیاید چه خواهد گفت جز اینکه بگوید مردم قیام کنید و نگذارید با دین اسلام
بازی کنند و قوانین قرآن را به هم بزنند مگر حرف دیگری هم می گوید.
همه می روند دست آقا را می بوسند
و می گویند چشم هر کاری بگویید انجام می دهیم ولی موقع عمل همه کنار می روند مگر گفته آقای خمینی
غیر از گفته روحانیت است ایشان هم اگر بیاید می گوید نباید این لایحه تصویب شود در زمان سابق وضعی
درست کرده بودند که در مشهد فقط 15 نفر روحانی باقیمانده بود که آنها هم بدون عمامه رفت و آمد
می کردند و همه در منازل مخفی بودند حالا هم می خواهند همین کار را بکنند این زمان با آن دوره هیچ
فرقی ندارد باز هم می گویم ما با این کارهای دستگاه که بر خلاف قانون قرآن است مخالفیم و حرف دیگر
نداریم.
ناطق در پایان سخنرانی خود هنگام دعا گفت در این سال نو امیدوارم که به همه مسلمانان خوش
بگذرد و خواسته های مخالفین اسلام عملی نشود و هر منظوری که دارند برآورده نگردد.
نظریه رهبر عملیات : صحت گزارش فوق مورد تایید است.
15 /1 /46
اداره کل سوم 15 /1 /46
توضیحات سند:
1ـ آیت الله العظمی حاج سید
محمدرضا گلپایگانی در هشتم
ذیقعده 1316 در روستای گوگد
در 6 کیلومتری گلپایگان دیده به
جهان گشود.
هنوز 9 سال بیشتر
نداشت که پدر عالم و فقیه خود
آقا سید محمدباقر گلپایگانی را از
دست داد.
آیت الله گلپایگانی در 5
سالگی به مکتبخانه رفت و سپس
نزد آیت الله ملاتقی گوگدی
دروس مقدماتی را شروع کرد و
نصبان الصبیان را نزد ایشان
خواند.
سپس با اراده ای استوار و
عزمی راسخ برای ادامه تحصیل
راهی گلپایگان شد و نزد علمای
آن دیار نیز بهره گیرد.
در سال
1336 ق به منظور ادامه تحصیل
به اراک (سلطان آبادی آن روز)
رفت و در محضر بزرگانی چون
آیت الله شیخ عبدالکریم حائری
یزدی و آقا ضیاءالدین اراکی
دوره سطح و مراحل عالیه فقه و
اصول را خواند.
پس از آن که در
1340 ق شیخ عبدالکریم حائری
به قم آمد و حوزه علمیه این شهر
را پایه ریزی کرد، آیت الله
گلپایگانی نیز به تبع استاد خود به
این شهر آمد و به تدریس دروس
سطح پرداخت.
همچنین وی از
مهاجرت علماء و زعمای حوزه
علمیه نجف به قم در سال 1341
ق کمال بهره را برد و برای مدتی
هر چند معدود از محضر درس
برخی از آنان همچون آیت الله سید
ابوالحسن اصفهانی، آیت الله
نائینی و غروی اصفهانی بهره مند
گردید.
با درگذشت آیت الله
حائری، آقای گلپایگانی
مسئولیت های سنگین تری را
متقبل شد و به تدریس دروس
خارج فقه و اصول همت گماشت و
تا پیش از ارتحال همواره کلاس
درس خارج معظم له در مسجد
اعظم قم یکی از بزرگترین
مکاتب تدریس علوم دینی بود.
در پی درگذشت آیت الله
بروجردی بخش اعظم وظائف آن
عالم ربانی در اداره حوزه علمیه
قم به ایشان واگذار گردید.
آیت الله گلپایگانی توجه و اهتمام
خاصی به حفظ جایگاه و شأن
حوزه علمیه داشت.
با شروع
نهضت اسلامی مردم ایران به
رهبری حضرت امام (ره)، ایشان
همواره حامی نهضت و پشتیبان
امام بود.
در ذیل بیشتر
اعلامیه های مراجع امضای ایشان
نیز مشهود است و در جلساتی که
اوایل نهضت علمای قم تشکیل
می دادند شرکت می کرد.
همگام با
امام و دیگر مراجع عید 1342 را
به دلیل اصرار رژیم بر اجرای
لوایح ششگانه تحریم کردند و
پس از دستگیری حضرت امام در
خرداد 1342 به اتفاق دیگر
مراجع برای آزادی معظم له تلاش
کردند و بعد از تبعید حضرت امام
به ترکیه نیز از این اقدام رژیم
ابراز ناخشنودی کرد.
در آستانه
پیروزی انقلاب اسلامی در
زمستان 1357 ایشان با انتشار
اعلامیه هایی از ارتش خواست که
به ملت بپیوندد و اعلام کرد :
هرکس مردم را به گلوله ببندد،
قرآن را به گلوله بسته است
(اطلاعات [18 /11 /57]).
پس
از پیروزی انقلاب اسلامی و در
مقاطع حساس شاهد حمایت
ایشان از نظام اسلامی و
جمهوری اسلامی هستیم.
در طول
جنگ تحمیلی همواره مشوق
رزمندگان اسلام بود و بارها
نمایندگان ایشان برای تقویت
روحیه رزمندگان به جبهه
رفتند.
در تمام انتخابات ها در
صحنه بود و مردم را تشویق و
ترغیب به رأی دادن می کرد.
ایشان علاوه اثر تألیفی
بر انجام اقدامات خیریه از قبیل
احداث مدارس، بیمارستان ها و
سایر خدمات عام المنفعه چندین
اثر از خود به یادگار گذاشته اند
که از آن جمله است : حاشیه بر
عروه الوثقی، حاشیه بر رسائل،
مناسک حج، تألیفی در فقه و
کتابی در اصول.
حضرت آیت الله العظمی
گلپایگانی در 18 آذر 1372 در
تهران از دنیا رفت و پس از
تشییع پرشکوه در تهران و قم در
جوار حضرت معصومه (س) به
خاک سپرده شد (رسالت، شماره
2298 (27 آذر 1327)، ص 4
و ص 10 ویژه نامه، جمهوری
اسلامی [9 /10 /1360])
2ـ اصل: امرعاص
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ غلامحسین جعفری همدانی به روایت اسناد ساواک صفحه 197