در ساعت 1230 روز 28/6/1352 در حضور امضاکنندگان زیر از منزل شیخ محمد یزدی
متن سند:
صورتجلسه
در ساعت 123 روز 28 /6 /1352 در حضور امضاکنندگان زیر از منزل شیخ محمد یزدی واقع در خیابان صفائیه انتهای کوچه مسعود بازرسی معمول و کتب مشروحه زیر و یک قطعه عکس خمینی کشف گردید این بازرسی در ساعت 13: بدون هیچگونه خسارت جانی و مالی خاتمه یافت. ضمناً چون مشارالیه محل تبعیدی خود را ترک و به منزل مسکونی خود در شهرستان قم مراجعه نموده بود وی دستگیر و تحویل شهربانی محل داده شد.
1-کتاب اسلام شناسی ـ نوشته دکتر شریعتی1 ـ یک جلد
2- کتاب انتظار ـ نوشته دکتر شریعتی ـ یک جلد
3- کتاب قوقا2 ـ نوشته دکتر شریعتی ـ یک جلد
4- کتاب چه باید کرد ـ نوشته دکتر شریعتی ـ یک جلد
5- کتاب عشق و پرستش ـ نوشته مهدی بازرگان ـ یک جلد
6- کتاب راه طی شده ـ نوشته مهدی بازرگان ـ یک جلد
7- کتاب توضیح المسائل ـ نوشته روحالله الخمینی ـ یک جلد
8- یک قطعه عکس دیواری بزرگ روحاللهالخمینی
نماینده دادستان ـ پرویز ناظران
نماینده ساواک ـ علیمردانی
نمایندگان شهربانی ـ محمدی صاحب منزل ـ شیخ محمد یزدی نوربخش رحمانی
توضیحات سند:
1. دکتر علی شریعتی، فرزند محمدتقی در سال 1312 ﻫ ش در روستایی از توابع شهرستان سبزوار متولد شد. تحصیلات متوسطه را در دبیرستانهای مشهد به پایان برد و پس از گذراندن دورهای در دانشسرای تربیت معلم، آموزگار یکی از روستاهای خراسان شد. چندی بعد با ورود به دانشگاه مشهد در رشته ادبیات و زبان فارسی فارغالتحصیل شد. شریعتی برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و در آنجا دکترا گرفت. آشنایی وی با لوئی ماسینیون، ژانپل سارتر، ژان برگ، جورج گورویچ و فرانتس فانون بر عمق یافتههای علمی او افزود. تلاشهای سیاسی دکتر شریعتی در خارج از کشور بهطور جدی ادامه یافت تا جایی که وقتی در سال 1343 به ایران بازگشت، در مرز ترکیه دستگیر شد و شش ماه به زندان افتاد.
پس از آزادی سخنرانیهای او در دانشگاه مشهد و حسینیه ارشاد تهران توانست جوانان فراوانی را به پای افکار و آرای او بنشاند. همین توجه به همراه افشاگریهای او علیه رژیم باعث شد که بار دیگر دستگیر و حبس شود. دکتر شریعتی پس از آزادی از زندان تصمیم به هجرت گرفت و راهی انگلستان شد، اما در 29 خرداد سال 1356، در عین ناباوری درگذشت و پس از انتقال به سوریه در زینبیه دمشق به خاک سپرده شد.
2. دکتر شریعتی کتابی با این عنوان ندارد.
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ محمد یزدی صفحه 230