تاریخ سند: 19 آذر 1343
موضوع: جلسه جامعه لیسانیسههای رضا معرفت
متن سند:
شماره: 1422 /322 تاریخ:19 /9 /1343
موضوع: جلسه جامعه لیسانیسههای رضا معرفت
از ساعت شش الی هفت بعد از ظهر روز دوشنبه 16 /9 /43 جلسه جامعه لیسانسیههای رضا معرفت با شرکت: رضا معرفت1 (فرهنگی). مشیر لشگری (فرهنگی). یلان (کارمند فرهنگ). سجادی (مسئول حسابداری فرهنگ ناحیه 10) و پنج نفر دیگر تشکیل گردید.
در این جلسه بعد از مذاکراتی که پیرامون تفکیک فرهنگ به دو وزارتخانه آموزش و پرورش و فرهنگ و هنر به عمل آمد رضا معرفت اظهار داشت با اتخاذ این تصمیم نمیتوانند فرهنگ را اصلاح کنند زیرا از فردا کشمکش و مبارزه در فرهنگ شروع میشود و دارودسته دکتر سام و محمد درخشش و سایرین هر یک در معارضه با یکدیگر اقداماتی را شروع خواهند کرد. مضافاً بر اینکه وزیر نیز فردی ناوارد و غیرفرهنگی است. رضا معرفت سپس در مورد اقدامات دکتر سام صحبت کرد و گفت در حال حاضر کلیه امور حساس وزارت فرهنگ در دست دکتر سام و طرفداران او است. معرفت اضافه کرد فکر میکنم دکتر سام را به مأموریت خارج از کشور بفرستند.
رضا معرفت همچنین راجع به وضع دولت گفتگو کرد و اظهار داشت موضوع تثبیت دولت و دوام آن صحیح نیست چه آنکه اعلیحضرت همایونی منحصراً در این کشور درست فکر میکنند و چنانچه تصمیم به اجرای امری داشته باشند قبلاً کسی از جریان امر اطلاع حاصل نخواهد کرد و با توجه به اوضاع فعلی تصور میکنم باید سروصداها کم بشود و در آن شرایط دولت ساقط گردد. رضا معرفت اظهار نظر کرد برای نخستوزیری در آینده دکتر اقبال و قدس نخعی2 شانس بیشتری دارند.
راجع به وضع اوقاف صحبت شد معرفت اظهار داشت دکتر نراقی. مشکوتی3 و دکتر شادمان4 برای تصدی آن مشغول فعالیت هستند.
در مورد خودکشی احمد آرامش گفتگو به عمل آمد رضا معرفت گفت آرامش مرد وطنپرستی است که با سیاست آمریکا نیز مخالف است. معرفت افزود چون آرامش مخالف اجرای بعضی سیاستهای خارجی است و مطالبی نیز در اختیار دارد که مصمم به انتشار آنها نیز میباشد البته کار را به او سخت گرفتهاند و برایش مزاحمت ایجاد میکنند.
در پرونده ن. ر- 1 (دکتر نراقی) ضمیمه بایگانی شود.
توضیحات سند:
1. رضا معرفت: فرزند کاظم، در سال 1292 ش در تنکابن متولد شد. تحصیلات ابتدائى و متوسطه را در مدارس: مسجدى و شرف گذراند و سپس به دانشسرای عالی رفت و در سال 1316ش در رشته تاریخ و جغرافیا و علوم تربیتى لیسانس گرفت. پس از انجام خدمت سربازى، به تدریس در دبیرستانهای: دارالفنون، شرف و ایران شهر مشغول شد و مدتی هم ریاست دبیرستان خاقانى و شرف را به عهده داشت. سپس رئیس اداره تعلیمات ابتدایى گردید و زمانی هم بازرس وزارت و ریاست اداره بازرسى فنى و ریاست اداره کل فرهنگ را داشت.
رضا معرفت، مدتی به فعالیتهای مطبوعاتی روی آورد و در سال 1325 به مدت سه سال، به انتشار روزنامه « طبرستان » که بیشتر مطالب آن مربوط به مازندران بود، اقدام کرد. او که در تشکیل جامعه لیسانسههای دانشسرای عالی سهم زیادی داشت، در تاریخ 21 /6 /1333 به جای محمد درخششش، به ریاست آن انتخاب گردید و تا سال 1336 در این سمت باقى بود. وی در دوره بیستم مجلس شورای ملی، به مجلس آمد که پس از انحلال آن، به وزارت فرهنگ بازگشت و بازرس عالی وزارتی شد.
باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 3، ص 1500
2. حسین قدس نخعی: فرزند علیاکبرخان، در سال 1273 ش در تهران به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی را در دبستان اقدسیه بود و دبیرستان را در مدارس: ایران و آلمان، علوم سیاسی و دارالفنون سپری کرد. و مدتی هم در انگلستان بود. در سال 1296ش، در وزارت خارجه استخدام شد. مدتی در سفارتخانهای ایران، در لندن بود. در سال 1312ش، منشی مخصوص وزیر امورخارجه بود. در سال 1313ش، همراه رضاخان به ترکیه رفت. سال 1314ش نایب دوم سفارت ایران در واشنگتن شد. در سال 1327ش، رئیس اداره سوم سیاسی شد. در کابینهی رزمآرا در سال 1329ش، معاون وزارت خارجه شد و پس از آن به عنوان سفیرکبیر در کشورهای: عراق. ژاپن و لندن فعالیت کرد. در کابینهی شریف امامی در سال 1339ش، وزیر خارجه شد که این سمت را در کابینه علی امینی نیز دارا بود. او که زمانی هم سفیرکبیر ایران در آمریکا بود، در سال 1342ش، به جای حسین علاء وزیر دربار شد که این سمت به مدت سه سال ادامه داشت.
حسین قدس نخعی، از جمله رجالی بود که در تشکیلات فراماسونری عضویت داشت و در جلسات لژ ستاره سحر نیز شرکت مینمود. او از عناصر مورد اعتماد رژیم پهلوی و جزء محرمین درجه یک شاه بود.
قدس نخعی در جوانی به روزنامهنگاری نیز اشتغال داشت و در سال 1304ش، مجلهی ماهانهی ندای قدس را منتشر نمود. او طبع شاعری هم داشت و رباعیاتی از خود به جای گذاشت.
ساواک در یکی از گزارشات خود درباره او نوشته است: « فردی شاهدوست و میهنپرست، مردمدار و محتاط و با زیردستان رفتار خوبی دارد و قوه خلاقیت و ابتکاری متوسط دارد. سابقه سوء سیاسی ندارد و طرفدار رژیم سلطنتی و سیاست غرب (انگلیس) و با فراماسونرها و عامیون مربوط است. در زمان افول دولت امینی وی یکی از کاندیداهای مطرح برای نخستوزیری بود.»
قدس نخعی، ظاهراً ارتباط مناسبی با روحانیت از خود نشان داد و به همین جهت، از سوی شاه برای ملاقات با آیتالله خوانساری انتخاب شد و در سال 1343 هنگامی که آیتالله خوانساری نامههایی را جهت عفو زندانیان سیاسی و به ویژه روحانیون به شاه نوشت، وی با ایشان در منزلشان در قم دیدار کرد، ولی نتیجه مثبتی عاید نشد و آیتالله خوانساری هم بعداً اعلام کرد که مذاکره فایدهای ندارد و روش امام خمینی (ره) بهتر است، البته زمان مناسب میخواهد.
حسین قدس نخعی در سال 1356ش از دنیا رفت.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 2، ص 1195.
3. نصرتالله مشکوتى: فرزند نجمالدین (مشکوۀالسلطنه)، در سال 1290 ش در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در تهران بود و از دانشسرایعالى در رشته تاریخ و جغرافیا لیسانس گرفت و در وزارت فرهنگ استخدام شد و از سال 1314ش در تهران به دبیرى پرداخت.
برخی دیگر از مشاغل او در وزارت فرهنگ به این شرح است: رئیس فرهنگ قزوین، رئیس فرهنگ استان مازندران و گیلان، رئیس اداره آموزش متوسطه، رئیس کل فرهنگ تهران، رئیس دفتر وزارتى، رئیس اداره فرهنگ شهرستانها، بازرس مخصوص وزارتى، بازرس عالى وزارتى، دادستان دادگاه ادارى و مأمور سرپرست آموزشگاههاى ایران در عراق.
نصرتالله مشکوتی که نوهی موثقالسلطان (خزانهدار احمدشاه) و مالک روستاى قاسمآباد لاهیجان بود، در جریانات بعد از شهریور 1320، مدتی تمایلات چپی! پیدا کرد و در سال 1324ش، منشى انجمن روابط فرهنگى ایران و شوروى بود که از طرف انجمن، به بادکوبه نیز سفر کرد.
جایگاه او در دیوانسالاری رژیم شاهنشاهی به میزانی بود که وقتی برادرزادهاش، افسر تودهاى ارتش بود و به اعدام محکوم شد، موفق به لغو این حکم گردید.
نصرتالله مشکوتى در سال 1347 مدتى مدیر امور ابنیه تاریخى و رئیس باستانشناسى بود که در این زمان، سوءاستفادههای فراوان مالی داشت. وى در جشنهاى رژیم شاهنشاهى، نماینده تامالاختیار وزارت آموزش و پرورش بود و مدتى نیز از طریق بورسیه سازمان ملل، به کشورهاى سوئیس و بلژیک جهت تحصیل سفر کرد.
او که در جریان سیاستبازی خویش، عضویت حزب ملیون را نیز پذیرفته بود، در سال 1340ش، به عنوان سهمیه حزب، به عنوان نماینده رودسر به مجلس شورای ملی فرستاد شد و نشانهاى مختلفی نیز از رژیم شاه دریافت نمود.
نصرت الله مشکوتی در دی ماه سال 1357ش از دنیا رفت.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادى)
4. سیدفخرالدین شادمان: فرزند سیدابوتراب واعظ، در سال 1286ش، در تهران به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در علوم قدیم و جدید سپری کرد و از مدرسه حقوق و علوم سیاسی لیسانس گرفت و بعد راهی فرانسه گردید و از دانشگاه پاریس، دکترای حقوق دریافت کرد و سپس به انگلستان رفت و از دانشگاه لندن، دکترای اقتصاد گرفت.
مشارالیه که در دوران جوانی، به فعالیت روزنامهنگاری روی آورده و مدتی سردبیر روزنامه طوفان بود، فعالیتهای شغلی خود را با معلمی آغاز نمود و پس از چندی تدریس در مدارس تهران، به وزارت دادگستری رفت و در مشاغلی چون: عضویت دادگاه، دادیاری و بازپرسی کار کرد و سپس به عنوان معاون نمایندگی ایران در شرکت نفت ایران و انگلیس منصوب شد. در سال 1326ش، رئیس بیمه ایران و یک سال بعد، در کابینه عبدالحسین هژیر، وزیر اقتصاد ملی و سپس وزیر کشاورزی شد. پس از کودتای 28 مرداد 1332، در کابینهی زاهدی نیز ابتدا وزیر اقتصاد ملی و سپس وزیر دادگستری گردید.
فخرالدین شادمان که چندی هم رئیس تبلیغات و رادیو بود، مدتی نیز نیابت تولیت آستان قدس رضوی را به عهده داشت که این آخرین شغل اداری او در سال 1337ش بود و در کنار آن، به تدریس در دانشگاه نیز اشتغال داشت. مشارالیه که داماد محمد نمازی، سرمایهدار معروف شیرازی و دارای تألیفاتی نیز بود، در سال 1346ش در لندن از دنیا رفت.
باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران،ج 2، ص 855.
منبع:
کتاب
احسان نراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 124