تاریخ سند: 17 بهمن 1346
اعترافات متهمین درباره حسن ضیاء ظریفی
متن سند:
بیژن جزنی در جلسه بازجویی به تاریخ 17 /11 /46
در اوایل سال 45 بود که منوچهر کلانتری به بیژن جزنی اظهار می دارد با
حسن ضیاء ظریفی دانشجویی سابق دانشکده حقوق تماس گرفته و با او روابطی
دارد و قرار می شود کلانتری و جزنی با ظریفی تماس بگیرند و این ملاقات در
منزل حسن ضیاء ظریفی در خیابان آمل صورت می گیرد ظریفی از نظر فکری
مانند بقیه افراد یک
مارکسیست بوده و جزنی او
را از فعالیت های دانشگاه
می شناخته مدتی این
جلسات ادامه داشت و
ظریفی بیشتر با کلانتری
تماس داشته است.
در این
جلسات سه نفری ظریفی
اظهار می دارد که سورکی را
می بیند و با او مذاکراتی دارد
و قرار می شود جزنی به اتفاق
ظریفی ملاقاتی با سورکی و
یکی دیگر از دوستان او
بنماید در این جلسه معلوم
می شود شخص جدید
زاهدی می باشد.
جلسه
بعدی تشکیل می شود و شش نفر در این جلسه شرکت می کنند جزنی، ظریفی،
کلانتری، از طرف گروه جزنی و سورکی، زاهدی صمنع آبادی از طرف گروه
مربوط به سورکی و زاهدی شرکت داشته اند.
در آخر جلسه از طرف ظریفی از
سورکی خواسته می شود که بنحوی صمنع آبادی را از جریان کنار بگذارند و به او
بگویند که پیرو ظریفی کلانتری سورکی نظرات کمیته مرکزی و شورویست
هستند.
ظریفی طرفدار شوروی بوده پس از مدتی قرار می شود که دو جلسه
داشته باشند در یک جلسه جزنی، ظریفی، کلانتری، در یک جلسه جزنی،
ظریفی، سورکی و در جلسه دیگر کلانتری، زاهدی و کفائی (شهرزاد) شرکت
کنند مسولیت سه نفر اول بیشتر کارهای سیاسی از قبیل دیدن افراد و ایجاد شبکه
سیاسی بود.
و قرار می شود ظریفی هم در محیط خود اشخاصی را برای عضویت
در سازمان پیدا کند ضمنا در همان جلسه اول برای تمام افراد اسم مستعار تعیین
می شود که اسم مستعار ظریفی (سعدآبادی) تعیین می گردد این جلسه در منزل
ظریفی و یا سورکی تشکیل می یافته سه ماه قبل از بازداشت شهرزاد از نظرات
خاصی مبنی بر اینکه این افراد اهل جنگ های پارتیزانی نیستند از کار
کناره گیری می کند و افراد
زیر دستش را به ظریفی
(سعدآبادی) منتقل می کند و
ظریفی بجز افراد شهرزاد که
تحویل گرفته بود با دو سه
نفر دیگر تماس فردی داشته
و خودش آنها را انتخاب
کرده بود.
و کسی از
مشخصات آنها اطلاع
نداشته در سالهای 45 یا 46
ظریفی دو قبضه اسلحه
کمری تهیه کرده بود.
که
یکی را در این اواخر به
جزنی داده و او همه را به
کاردان داده گویا اسلحه
کمری خفیف بود.
اعترافات دکتر حشمت اله شهرزاد در جلسه دوم بازجویی مورخ 17 /11 /46
پس از آنکه مدتی با منوچهر کلانتری، کیومرث ایزدی و بیژن جزنی جلساتی
تشکیل می شد به وسیله جزنی دارودسته عباس سورکی به جمع اضافه شد و
جزنی بطور انفرادی با حسن ضیاء ظریفی ارتباط داشت و او را به کمیته معرفی
کرد به اسم مستعار «سعدآبادی».
و تا قبل از رفتن کلانتری به اروپا در جلسات
کمیته رهبری شرکت می کرد و بحث درباره ایجاد سازمان و توسعه تشکیلات
برای جنگهای پارتیزانی بود.
بعد از چندی در منزل سورکی جلسه ای با حضور کلانتری، جزنی، سورکی،
ضیاء ظریفی و ضرار زاهدی تشکیل شد و منظور از این جلسه محاکمه من (دکتر شهرزاد) بود اسامی
مستعاری که تعیین شده بود عبارت بود از :
کلانتری = ابری، ضیاء ظریفی = سعدآبادی، جزنی = اخلاقی، سورکی = مهین، ضرار زاهدی = جلال،
دکتر شهرزاد = منوچهر کفایی، متعاقب این جلسه بود که منوچهر کلانتری به اروپا رفت.
قبل از رفتن او به
اروپا جزنی و ضیاء ظریفی قرار شده بود که به کلانتری در اروپا خود را نماینده جبهه یا جمعیت
آزادیبخش ملی ایران معرفی نماید.
جلسات کمیته رهبری که مرکب از همان افراد نامبرده بوده در منازل
متعدد از جمله منزل حسن ضیاء ظریفی تشکیل میشد و ضیاء ظریفی ماهیانه در حدود 1500 ریال حق
عضویت می پرداخته است.
درباره جمع آوری پول برای تهیه امکانات و تجهیزات بیشتر قرار بوده
دستبردهای برق آسا به مراکز پولی زده شود و این تصمیمات با حضور ضیاء ظریفی اتخاذ شده است.
ضیاء
ظریفی شخصا با افرادی در تماس بوده که فقط خودش می شناخته و وظیفه دار بوده در مورد فعالیتهای
پارتیزانی و شناسایی جنگلهای شمال مطالعه کند و افرادی را در همان مناطق آماده نماید و گویا با دو نفر
هم در شهرستانهای شمال رابطه داشته است.
از طرفی هنگامی که بحث برای تهیه اسلحه بوده و سورکی و
زاهدیان ماموریت تهیه اسلحه را پیدا کرده اند ضیاء ظریفی هم همین ماموریت را به عهده گرفته است.
اعترافات فرخ نگهدار در جلسه دوم و سوم بازجویی به تاریخ 19 /11 /46 و 21 /11 /46 برای ایجاد
سازمان صنفی دانشجویان با جزنی و رشیدی و حسن تماس گرفته و در این زمینه با حسن ضیاء ظریفی
ارتباط داشته و هنگامیکه آمادگی فعالیتهای دانشجویی را در دانشگاه به ضیاء ظریفی گفته او را برای این
فعالیت تشویق کرده و تعدادی از اطلاعات و تجربیات خود را در اختیار او گذارده است.
هم او بوده که اسم
مستعار برای افراد انتخاب کرده و اسم مستعار خودش سعدآبادی بوده است.
ضمنا در کوه هم با ضیاء
ظریفی برخورد داشته و جلسات خود را یا در خیابانها و یا در منزل مجید احسن تشکیل می داده اند.
منبع:
کتاب
چپ در ایران - چریکهای فدایی خلق به روایت اسناد ساواک صفحه 261