تاریخ سند: 2 اسفند 1329
متن سند:
پس از شهریور ماه 1320 پنجاه و سه نفر معروف [به] اتفاق و عدّه ای دیگر از
مریدان خود از زندان آزاد و فورا پس از مذاکره با سفارت شوروی فعالیت
سیاسی آنها آغاز و همین روزنامه1 که امتیاز آن بنام صفر نوعی2 بود (پس از
فوت شخص مذکور بنام دکتر رادمنش شد) به قلم عده[ای] از 53 نفر، با روش
ضد فاشیست منتشر شد، [آنها] مطالعه می کردند که حزبی بنام حزب کمونیست
ایران تشکیل دهند و
شوروی ها مخالفت کرده و
گفتند حزب توده باشد.
شالوده حزب از 53 نفر
اعضای 53 نفر ریخته شد، و
حوزه یک حزب توده که
اعضای آن همان [پنجاه و
سه نفر] بودند و رهبر و
مسئول آن هم سلیمان
محسن اسکندری3 بود.
پس از تشکیل هیئت
موسسین و حزب توده، و
یک فاصله، روزنامه
سیاست که امتیاز آن به نام
عباس اسکندری4 است به
عنوان ارگان رسمی منتشر
شد.
از آن موقع تاکنون کلیه حوزه های حزب توده از حوزه یک منشعب شده،
بدین ترتیب تعداد نفرات هر حوزه هر وقت به پنجاه نفر رسید به دو حوزه 25
نفری تقسیم و مسئول آن حوزه تقدیر شده است، ولی اکنون افراد جدیدی که به
آنها ملحق می شود می توانند اعضای حوزه های [دیگر حزبی] و حتی همان
حوزه خودش را 3 نفر بشناسند.
پس از تأسیس و تکمیل تشکیلات حزب توده شوروی ها دستور داده اند
تشکیلات دیگری کاملاً مجزا از حزب توده به نام اتحادیه کارگران تشکیل و
کارگران را متحد نمایند، ماموریت این کار به پنج نفر واگذار گردید، حسین
جهانی1 ـ ابراهیم محضری2 ـ محرم هاشم3 ـ علی محمد ناتوانی4 ـ و
اینجانب5.
پس از مدتی فعالیت این اتحادیه قوی شده و در شهرستان شعباتی
دایر نمود و کمیته مرکزی حزب دائما با شوروی ها در تماس بوده و اتحادیه های
دیگری به نام اتحادیه کارگران و برزگران ایران به رهبری ابراهیم علی زاده6 و
اتحادیه زحمتکشان ایران به رهبری دکتر سلام اللّه جاوید7 تشکیل و پس از
چهار ماه همه آنها را جمع آوری و به نام اتحادیه تبدیل به شورای متحده مرکزی
گردید و در همین جا بود که به پنج نفر مؤسسین اولی اعتمادی داشتند و با متحد
نمودن [این] اتحادیه ها اشخاص مورد اعتماد خود را از قبیل رضا روستا،
آراداشس آوانسیان8، ابراهیم علی زاده، بی ریا، مهدی کی مرام و عده[ای ]دیگر
وارد شورا نموده و با خاطر جمعی به فعالیت خود ادامه می دادند تا اینکه در اواخر
سال 24 مبارزه بنده با روستا و آراداشس منجر به انشعاب و کناره گیری من و
کلیه رفقایم گردید.
اصل مامور 27
توضیحات سند:
1 ـ منظور روزنامه مردم است
که امتیاز آن در 27 /10 /1320
به نام صفرعلی نوعی صادر شد
و پس از مرگ او در دی ماه
1321 امتیاز روزنامه «نامه
مردم» در تاریخ 11 /12 /21
به نام دکتر رضا رادمنش صادر
شد.
2 ـ صفر علی نوعی (آقازاده) :
برخلاف گفته کیانوری که وی را
کارگری قدیمی و فقیر دانسته
است (ص 91)، اسناد و مدارک
در مورد او آگاهیهای بیشتری
در اختیار ما می گذراند.
میرزا
صفر آقازاده مشهور به نوعی
یکی از کمونیستهای قدیمی بود
که در 1300 شمسی، که قوای
اشغالگر شوروی در مناطق
شمالی و تحت اشغال خود
کمیته های انقلابی ایجاد کرده
بودند او منشی کمیته انقلاب
آستارا بود.
به هنگام خروج
نیروهای شوروی از ایران، به
رشت و انزلی رفت و مدتی در
اداره گمرکات به کار پرداخت و
در تشکیل اتحادیه کارگران
بندر انزلی نقشی بسزا داشت،
خود وی نیز ریاست اتحادیه
باربران را برعهده داشت، اما
پس از مدتی به علت حیف و
میل پول کارگران از آنجا فرار
کرده به آستارا بازگشت و به
معلمی پرداخت.
در 1305 ش،
به علت «فعالیتهای مضره»
همراه با میرایوب شکیبا از
خدمت معارف اخراج شد.
اندکی بعد فرقه اجتماعیون
عامیون را در آستارا تشکیل داد
و در همین دوران با سلیمان
میرزا اسکندری ارتباط پیدا
کرد.
در آبان 1309 به علت
«عملیات سوء» و تحریک
رعایا و دهقانان دستگیر و تا
شهریور 1320 زندانی
بود.
پس از تشکیل حزب توده
به آن پیوست و در
27 /10 /1320 امتیاز
روزنامه مردم را بدست آورد
که پس از مرگ او در دی ماه
1321 امتیاز روزنامه «نامه
مردم» در 11 /12 /1321 به
نام دکتر رادمنش صادر شد.
کاوه بیات : فعالیتهای کمونیستی
در دوره رضاشاه، سازمان اسناد
ملی، تهران 1370 غلام رضا
سلامی، محسن روستائی اسناد
مطبوعات ایران (32 ـ 1320)
3 ـ سلیمان میرزا (محسن)
اسکندری : وی حدود سال
1255 ش.
/1877 م.
در تهران
متولد شد.
پدر او محسن میرزا
کفیل الدوله پسر محمد طاهر
میرزا پسر اسکندر میرزا پسر
ششم عباس میرزا ولیعهد
فتحعلی شاه قاجار بود.
در سال
1322 ق.
/ 1904 م.
سن 27
سالگی بهمراه برادرش یحیی
میرزا (پدر ایرج اسکندری) در
جامع آدمیت به رهبری عباسقلی
خان آدمیت عضویت داشت.
در
سال 1325 ق.
/1907 م.
شاخه
جامع آدمیت را در کرمانشاهان
تشکیل داد.
ولی در اواخر این
سال به انجمن حقوق، که در
ضدیت با آدمیت تأسیس شده
بود، پیوست و بهمراه یحیی
میرزا نشریه حقوق، ارگان این
انجمن را منتشر کرد.
در سال
1327 ق.
/ 1909 م پس از
فوت یحیی میرزا به جای او
نماینده مجلس دوم شد.
در
مجلس دوم، ابتدا عضو
فراکسیون فرقه دمکرات بود و
سپس، پس از قتل سید عبداللّه
بهبهانی، به جای تقی زاده لیدر
این فراکسیون شد.
در سال
1291 ش.
/1912 م.
بهمراه
عده ای دیگر توسط
ناصرالملک قراگوزلو (نایب
السلطنه) به قم تبعید شد.
در سال
1293 ش.
/1914 م.
به عنوان
نماینده اصفهان به مجلس سوم
راه یافت و لیدر فراکسیون
دمکرات بود.
در جریان جنگ
اول جهانی به علت ضدیت با
روسیه تزاری و استعمار بریتانیا
بسان برخی از رجال آن دوران به
آلمان گرایش یافت.
در آبان
1294 ش.
/1915 م.
به علت
حرکت نیروهای روسیه به سمت
تهران به همراه سایر نمایندگان و
رجال ملّی به قم رفت و در آذرماه
ریاست کمیته دفاع ملی را به
دست گرفت.
سپس بهمراه
سایرین راهی کرمانشاه شد و با
دولت نظام السلطنه مافی
همکاری کرد.
در بهمن 1296
ش.
/ فوریه 1918 م.
هنگامی
که در میان ایل سنجابی بود
توسط ارتش بریتانیا دستگیر و
در هندوستان زندانی و تبعید
شد.
پس از کودتای 3 حوت
1299 /21 فوریه 1921 از
هندوستان مخفیانه به همدان آمد
و پس از عزل سید ضیاء
طباطبایی بطور علنی راهی
تهران شد.
در سال 1300 ش.
به
نمایندگی مردم تهران در مجلس
چهارم انتخاب شد و به اتفاق سید
محمد صادق طباطبایی حزب
سوسیالیست را تشکیل داد.
در
این دوران، سلیمان میرزا از
سوی دولت شوروی به عنوان
رهبر نیروهای چپ ایران شناخته
می شد و مورد اعتماد آنان بود.
او
در سال 1301 با دولت
قوام السلطنه به مخالفت برخاست
و بهمراه محمد صادق طباطبایی
به تلاش در راه تحکیم قدرت
رضاخان پرداخت.
سلیمان میرزا
در شهریور 1302/ صفر 1342
ق /.
بهمراه میرزا کریم خان
رشتی، محمد صادق طباطبایی و
امیر لشکر خدایارخان یک پیمان
مخفی اتحاد با رضاخان امضاء
کرد و به عضویت کمیته مخفی
درآمد که با جلسات آن در خانه
رضاخان برگزار می شد.
در آبان
1302 در اولین کابینه رضاخان
وزیر معارف شد.
در بهمن
1302 از تهران به مجلس پنجم
راه یافت.
در 27 مرداد 1303 با
استیضاح دولت رضاخان توسط
مدرس و 12 نماینده دیگر
مخالفت کرد.
در آبان 1304 به
خلع سلسله قاجاریه رأی مثبت
داد، معهذا در آذر همان سال در
مجلس مؤسسان به انتقال سلطنت
به سلسله پهلوی رأی ممتنع داد.
او در نخستین سالهای سلطنت
رضاشاه، که هنوز روابط شاه
جدید با دولت شوروی حسنه
بود، بهمراه میرزا شهاب راوری
کرمانی (پدر دکتر مظفر بقایی
کرمانی) هدایت حزب
سوسیالیست را به عهده داشت و
در سال 1306 بهمراه فرخی
یزدی برای شرکت در جشن
دهمین سال انقلاب اکتبر به مسکو
رفت.
سلیمان میرزا از آن پس تا
سقوط رضاشاه خانه نشین و به
دور از فعالیت سیاسی بود.
وی
در مهرماه 1320 به تأسیس
حزب توده پرداخت و سرانجام
در 16 دی ماه 1322 در تهران
درگذشت (ملک الشعرای بهار.
تاریخ مختصر احزاب سیاسی
ایران.
تهران : امیرکبیر، 1363،
ج 2 ؛ حسین ملکی.
تاریخ بیست
ساله ایران.
تهران : نشر ناشر،
1362، ج 3 ؛ اسماعیل رائین.
فراموشخانه و فراماسونری در
ایران.
تهران : امیرکبیر، 1357،
ج 1 ؛ مؤسسه مطالعات و
پژوهشهای سیاسی.
ظهور و
سقوط سلطنت پهلوی.
تهران :
اطلاعات، 1369، ج 2 ؛ محمد
صدر هاشمی.
تاریخ جراید و
مجلات ایران.
اصفهان : کمال،
1363، ج 1 ؛ نادر رستگار،
«مجلس مؤسسان 1304»،
آینده، سال شانزدهم، شماره های
9 ـ 12 آذر ـ اسفند 1369 ؛
زین العابدین قیامی،
«یادداشت ها و خاطراتی درباره
سلیمان محسن اسکندری»، دنیا،
سال یازدهم، شماره 2، تابستان
1349)
4 ـ عباس اسکندری : از فعالین
سیاسی قدیمی و دایی ایرج
اسکندری، او در دوران پس از
کودتای رضاخان با مدرس و
فراکسیون اقلیت مجلس در تماس
بود و در فاصله سالهای 1303 ـ
1300 شمسی روزنامه سیاست
را منتشر کرد، در ماجرای
دستگیری گروه 53 نفر برای
مدتی زندانی شد و در نشست
مؤسسان حزب توده شرکت
داشت.
در 18 بهمن 1320 با
انتشار دوباره روزنامه سیاست
به مدیریت او موافقت شد و از آن
پس این روزنامه به عنوان ارگان
رسمی حزب توده انتشار یافت.
اسکندری در کنفرانس ایالتی
تهران (مهر 1321) از حزب توده
اخراج شد اما همچنان ارتباط
خود را با حزب حفظ کرد و در
ماجرای پیشه وری و فرقه
دمکرات آذربایجان رابط حزب
توده و احمد قوام بود، در 1326
برای مدتی استاندار تهران بود و
در انتخابات مجلس پانزدهم
(1327) با حمایت احمد قوام به
مجلس راه یافت، اما به علت
مخالفت های بیش از حد او با
کابینه ها و طرح های مختلف
مجلس به وی مرخصی داد و او
عازم پاریس شد، پس از آن
مدتی در صنعت بیمه به کار
پرداخت و از سهامداران عمده
بانک ایران و سوئیس بشمار
می رفت.
*
1 ـ نورالدین کیانوری، خاطرات،
تهران نشر دیدگاه، 1372، خاطرات
ایرج اسکندری، موسسه مطالعات و
پژوهشهای سیاسی، تهران 1372.
کاوه بیات فعالیتهای کمونیستی در
دوره رضاشاه اسناد ساواک.
غلامرضا
سلامی و محسن روستایی، اسناد
مطبوعاتی ایران (1332 ـ 1320)
1 ـ حسین جهانی : وی یکی از
بنیانگذاران حزب توده، فرزند
پیشه ور ماهری بنام استاد علی
بود و در 1283 در تهران به دنیا
آمد، در نخستین سالهای
تحصیلات ابتدایی به سبب
درگذشت پدرش دبستان را رها
کرد و نزد نجاری به شاگردی
پرداخت و شبها به تحصیل خود
ادامه می داد.
در 1304 به حزب
سوسیالیست سلیمان میرزا
اسکندری پیوست و در 1307
اتحادیه نجاران روزمزد را
سازمان داد.
او از بنیانگذاران
حزب توده و یکی از رهبران
شورای متحده مرکزی بود.
در
انتخابات دوره چهاردهم
(1322) نامزد انتخاباتی مشترک
حزب توده و شورای متحده بود
که در رده چهل و هشتم رای
آورد.
در نخستین کنگره حزب
(خرداد 1323) به نمایندگی از
ساوه شرکت داشت.
در 1324
یکی از دبیران کمیته تبلیغات
حزب بود و تا خرداد 1327 در
هیئت اجرائیه شورای متحده
مرکزی عضویت داشت.
*
2 ـ ابراهیم محضری : نک به
پی نوشت سند شماره 47
3 ـ محرم هاشم : وی از اعضای
قدیمی حزب توده و از
بنیانگذاران شورای متحده
مرکزی بود که در تشکیل فرقه
دمکرات زنجان و اتحادیه
کارگری آنجا نقش بسزایی
داشت.
او عضو کمیسیون
بازرسی اتحادیه های کارگری
حزب توده بود و در برخی موارد
از نام مستعار علی رضازاده
استفاده می کرد.
در کنگره دوم
حزب توده (1327) حضور
داشت و پس از بهمن 1327
برای مدتی دستگیر شد.
*
1 ـ اتحادیه های کارگری و
خودکامگی در ایران، حبیب
لاجوردی.
2 ـ برگرفته از اسناد ساواک.
سرهنگ
زیبایی، سیر کمونیزم در ایران
4 ـ علی محمد ناتوانی : نام
درست وی محمد علی ناتوانی
است که از اعضای قدیمی حزب
توده بود و در کنگره اول حزب
(1323) به نمایندگی از اردبیل
شرکت داشت و پس از تشکیل
فرقه دمکرات آذربایجان به
پیشه وری پیوست.
5 ـ به گمان بسیار این سند برگی
از بازجوییهای یوسف افتخاری
است زیرا او در کشمکش با رضا
روستا نه تنها از حزب توده جدا
شد بلکه این اختلافها به جایی
رسید که هواداران رضا روستا به
دفاتر اتحادیه افتخاری یورش
برده و برای مدتی او را زندانی
کردند، برای آگاهی بیشتر نک،
یوسف افتخاری، خاطرات دوران
سپری شده، به کوشش کاوه بیات
و مجید تفرشی و حبیب
لاجوردی، اتحادیه های کارگری
و خودکامگی در ایران، ترجمه
ضیاء صدقی.
6 ـ ابراهیم علی زاده (رهبر ثانی):
وی حدود سال 1282 ش در
تبریز زاده شد.
از زندگی او تا
پیش از دوره پهلوی آگاهی
چندانی نداریم.
علی زاده از جمله کسانی است که
با نام مستعار قنادزاده در کوتو
تحصیل کرد و عضو کمیته مرکزی
حزب کمونیست ایران بود و
تشکیلات کمونیستی تبریز را
سازماندهی کرد و اتحادیه
کارگری این شهر را بوجود آورد.
در کنفرانس ایالتی تهران
(1309) حضور داشت و در
29 /2 /1310 به علت فعالیتهای
کمونیستی دستگیر و پنج ماه بعد
با قید کفالت آزاد شد.
در 1312
شرح فعالیتها و ارتباطات
پیشه وری در شوروی و محل
سکونت او در تهران را به
شهربانی تبریز گزارش داده است
و در 1313 برای خروج از کشور
تقاضای گذرنامه کرده که با آن
موافقت شده است.
از این تاریخ
تا 1320 اطلاعی از او در دست
نیست.
پس از شهریور 1320 به
همراه یوسف افتخاری، عزت اللّه
عتیقه چی و خلیل انقلاب (آذر)
هیئات مرکزی اتحادیه های
کارگران و برزگران ایران را
بنیانگذاری کرد، اما این
همکاری دیری نپایید و مدتی
بعد با تحریک رضا روستا،
علیزاده از آنان جدا شد و به
شورای متحده مرکزی پیوست و
مسئولیت سازماندهی متحده
ایالتی در مازندران ـ آذربایجان
و زنجان را برعهده گرفت و به
هنگام آغاز ماجرای پیشه وری و
غائله آذربایجان وی بطور
همزمان ریاست فرقه دمکرات
زنجان و شورای متحده ایالتی
این شهر را برعهده داشت و عضو
کنگره ملی آذربایجان بود.
پس از
شکست فرقه دمکرات و فرار
سران آن به شوروی، علیزاده نیز
به دوشنبه (تاجیکستان) رفت و
در آنجا از هواداران جدی غلام
یحیی دانشیان به شمار می آمد.
*
1 ـ کاوه بیات، فعالیتهای کمونیستی در
دوره رضاشاه (1310 ـ 1300)
سازمان اسناد ملی ایران، تهران، 1370
احسان طبری، کژراهه، تهران،
امیرکبیر، 1373، حبیب لاجوردی،
اتحادیه های کارگری و خودکامگی در
ایران، تهران، نشر نو، 1369، سرهنگ
علی زیبایی، سیر کمونیزم در ایران
تهران، 1343.
7 ـ دکتر سلام اللّه جاوید (ثابت ـ
مددزاده خلخالی) : وی از فعالین
قدیمی جنبش کمونیستی ایران
بود که در خلخال بدنیا آمد، در
مدرسه اتحاد ایرانیان باکو
تحصیل کرد و برای مدتی در
همان مدرسه به تدریس اشتغال
داشت و از بنیانگذاران صندوق
متعلمین این مدرسه بود (حدود
1293 ش) چندی نیز مسئولیت
آن مدرسه را برعهده داشت.
او
هنگام اقامت در باکو به عضویت
حزب عدالت درآمد و در اولین
کنفرانس این حزب شرکت داشت،
آشنایی وی با پیشه وری هم در
همین زمان بود.
در 1299 ش به
تبریز بازگشت و در قیام لاهوتی
شرکت کرد اندکی پیش از
کودتای 1299 دستگیر و زندانی
شد، پس از آزادی از زندان
اتحادیه محصلین آذربایجان در
تهران را تشکیل داد (1300) و
اندکی بعد به باکو گریخت
(1301) و همزمان با کار حزبی
در رشته پزشکی تحصیل کرد و
مدرسه حزبی (کوتو) را پشت سر
گذاشت در 1306 ش برای
شرکت در کنگره دوم حزب
کمونیست به ایران بازگشت و به
عضویت کمیته مرکزی حزب
درآمد و تا زمان دستگیری وی
در 1309 که تا 1320 ادامه
یافت، جلسات هیئت سیاسی
حزب در خانه او برگزار می شد.
پس از شهریور 1320 از زندان
آزاد شد و در نشست مؤسسان
حزب توده شرکت کرد، اما
عضویت در حزب را نپذیرفت.
وی به همراه پیشه وری، کاویان و
شبستری از بنیانگذران فرقه
دمکرات آذربایجان بود که پس
از اعلام خودمختاری (شهریور
1324) وزارت کشور جمهوری
خودمختار را برعهده گرفت و در
جریان مذاکرات فرقه با دولت
قوام با پیشنهاد پیشه وری، دکتر
سلام اللّه جاوید به استانداری
آذربایجان رسید و مسئولیت
پی گیری گفتگوهای فرقه
دمکرات و دولت را برعهده
داشت.
پس از خروج قوای
شوروی از ایران (اردیبهشت
1325) او از مخالفان جدی
مقاومت فدائیان فرقه در برابر
ارتش بود.
در 20 آذر 1325 از
مقام استانداری خلع و سپس
دستگیر شد و پس از تحمل دو
سال زندان به کاشان تبعید شد.
بعد از این دوران اگر چه با بخش
فرهنگی سفارت شوروی ارتباط
داشت، اما رسما از فعالیت
سیاسی کناره گرفت و در تهران به
طبابت پرداخت و انجمن فرهنگی
آذربایجان را تشکیل داد.
وی در
1359 خاطرات خود را به زبان
آذری با عنوان «ایران سوسیال
دمکرات فرقه سین حقینده خاطره
لریم» (خاطره هایم در حق فرقه
سوسیال دمکرات ایران) منتشر
کرد و در 1368 درگذشت.
8 ـ آراداشس آوانسیان :
(اردشیر آوانسیان)
به سال 1284 ش در رشت و در
خانواده ای از ارامنه سلماس
بدنیا آمد.
در مدرسه ارامنه
رشت درس خواند و پس از آن
دو سال در مدرسه آمریکایی این
شهر تحصیل کرد.
در فاصله
سالهای 1303 ـ 1298 در
داروخانه مرکزی رشت که
صاحب آن یک آنارشیست ـ
کمونیست روسی بود.
مشغول به
کار شد و در همین دوران بود که
با انجمن فرهنگ رشت همکاری
داشت.
در 1301 عضو حزب
کمونیست شد و در 1304 برای
تحصیل داروسازی به شوروی
رفت، بیش از یکسال در آنجا بود
و پس از بازگشت به ایران ابتدا
در شرکت پرس آز نفت شوروی
در مشهد مشغول به کار شد و
مدتی بعد برای سرکشی به
حوزه های حزبی و سازماندهی
واحدهای حزب کمونیست به
شهرهای مختلف مسافرت کرد و
در یکی از همین ماموریت های
حزبی بود که برای نخستین بار در
تهران دستگیر شد (1307)، بار
دیگر به سال 1310 بود که در
تبریز زندانی شد و پس از انتقال
به تهران تا آبان 1320 در زندان
به سر برد، با تشکیل حزب توده
آوانسیان از بنیانگذاران حزب
بود و از همان ابتدا به عضویت
کمیته مرکزی و تشکیلات مخفی
حزب توده که به مرکز مخفی
کمونیستی شهرت داشت انتخاب
شد.
در انتخابات مجلس
چهاردهم (1322) به نمایندگی
از ارامنه شمال به مجلس راه
یافت.
در 1325، پیش از
شکست فرقه دمکرات آذربایجان
با تصمیم کمیته مرکزی حزب توده
به شوروی گریخت.
در آنجا در
رشته تاریخ به تحصیل پرداخت و
در 1333 رساله دکتری خود را با
عنوان نهضت آزادی بخش ملی
و دمکراسی در آذربایجان ایران
نوشت سپس در دانشگاههای
لنینگراد، مسکو، ایروان و
چکسلواکی به تدریس تاریخ
ایران پرداخت.
آوانسیان از بدو تاسیس حزب
توده تا واپسین روزهای حیات
آن همواره از اعضای کمیته
مرکزی و هیت اجرائیه حزب بود
و مدت نه سال نمایندگی حزب
در مجله «صلح و سوسیالیزم» را
برعهده داشت و در ایجاد و
سازماندهی تشکیلات مخفی و
سازمان نظامی حزب توده نقش
بسیار داشت وی به سال 1369
در ایروان درگذشت.
برای
آگاهی بیشتر از شرح آثار و
سرگذشت او می توان به کتاب
خاطرات وی مراجعه کرد که در
1376 منتشر شده است.
*
1 ـ برگرفته از پرونده اردشیر
آوانسیان در اسناد ساواک و کتاب
خاطرات اردشیر آوانسیان / تهران /
نگره /
منبع:
کتاب
چپ در ایران - رضا روستا به روایت اسناد ساواک صفحه 88