گزارش
متن سند:
ساعت 12 دیروز به مسجد باقرآباد رفتم خادم مسجد برایم گفت امروز در
منزل آقای سید محمد جعفر طاهری بوده است و مطالب زیر [را] بازگو کرد آقای
سید محمود علوی با آقای سید محمد جعفر طاهری طبق قرار قبلی با هم
ملاقات ولی این قرار پیش از رسیدن خبر قتل کندی1 بوده است سید محمود
علوی گفت پس از رفتن آقای شیخ محمود شریعت به سازمان تا حدی فعالیتها
کم شده ولی چون سرتیپ حریری به تهران رفته و شاید برنگردد بهتر است
فعالیتها را بیشتر و وسیع تر کنیم سید محمد جعفر طاهری گفت این رفت
دیگری می آید نوکر نوکر است ما باید راههای درستی را در نظر بگیریم و با
یکدیگر متحدتر و نزدیکتر باشیم نه یک مرتبه همه فعالیت ها را کنار بگذاریم که
سازمان یکی از ماها را چند دقیقه آنجا برده البته سرنیزه و قدرت همه کار خواهد
کرد روحانیت قیام کرد و عده ای زیاد کشته شدند دنباله این اقدامات باید آورده
شود آقای سید محمود علوی گفت آقای مجدالدین امروز صبح به من تلفن کرد و
قتل کندی را اطلاع داد و گفت در این چند روزه بیشتر مواظب باشید شیاطین
اطرافتان نباشند و بیشتر از پیش مواظب سخنان خود باشید که ممکن است باعث
دردسر شود جلو [همه ]همه چیز را نگوئید آقای سید محمد جعفر طاهری گفت
یعنی می گویند قتل کندی توسط روحانیان ایران صورت گرفته است آقای علوی
گفت نه آقا چون این
موضوع در تمام محافل و مجالس پیش می آید و اطراف آن صحبتهایی می شود
که برای ایران وجود کندی خوب بود یا بد برای دستگاه حاکمه خوب بود یا بد از
این رو مطالبی پیش می آید که باید کاملاً مواظب باشیم آقای طاهری گفت بنا شد
آقای شیخ بهاءالدین محلاتی با آقای سید عبدالحسین دستغیب در قصرالدشت
بروند تا عده ایکه از آنان دیدن کرده اند بازدید کنند ولی برای اینکه سروصدا
نشود راه حلی برای آن می خواهند بیابند آقای علوی گفت قبلاً آقای مجدالدین
محلاتی گفت شبی را قرار می دهیم که به منزل آقای شیخ جمال الدین
صاحب الامری عالم و پیشنماز مسجد بردی برویم و امروز که به من تلفن کرد
گفت بنا شده امروز کسی را نزد آقای صاحب الامری بفرستند و اگر بشود همانجا
شاید با هم صحبت کنیم آقای طاهری گفت اگر صلاح دانستند امشب آقایان به
مسجد بردی بروند من را هم خبر دهید تا برویم به دنبال خبر بالا در صدد بودم
راهی پیدا کنم تا شب یا روز اول اذان صبح به یکی از مسجدهای مسجد بردی
بروم تا شاید از مجلس منزل آقای صاحب الامری را اطلاع یابم تصادفا یکی از
دوستان خود را که در مسجد بردی سکونت دارد ملاقات کردم پس از تعارف بنا
شد شب به منزلش بروم و گفتم ساعت217 شب خواهم آمد بنا به قرار بالا دیشب
ساعت2117 به قصرالدشت رفتم و در یکی از مسجدها مشغول نماز شدم تا شاید
یکی از رفقای معمم خود را ملاقات کنم ولی خبری نشد و چون راهی برای
تحقیق و کنجکاوی شایسته به نظر نرسید به خانه دوستم رفتم ولی ساعت 2123
که به اطاق خواب رفتم به نوکر خانه گفتم که اذان صبح مرا بیدار کند تا پس از نماز
برای هواخوری از خانه بیرون
بروم پیش از اذان بیدار شدم از ...
.
دوستم اجازه بیرون رفتن را گرفتم و...
به مسجد رفتم.
آقای شیخ جمال الدین صاحب الامری مشغول نماز جماعت بود ولی طوری که مرا نبیند گوشه ای به نماز
ایستادم و گوش به این طرف و آن طرف داشتم آقای صاحب الامری پس از ختم نماز کسی را صدا کرد و
گفت برو نزد فلان کس و بگو شیر مورد لزوم نیست و خود شما مصرف کنید هر وقت لازم شد خبر می دهم
از این جمله دریافت کردم که بنا بوده دیشب علماء به منزل او بروند ولی نرفته اند آقای صاحب الامری از
مسجد بیرون شد بنده هم کمی پشت سرش به راه افتادم عبا را به سر کشیده بود و می رفت کمی نزدیک
خانه دوستم شیخ را ول کرده به خانه رفتم پس از صرف صبحانه بیرون شدم و به مدرسه مکتبی رفتم با
چند نفر از آموزگاران که آشنا و دوست بودم ملاقات کردم و پس از نیم ساعتی خداحافظی کردم کمی قدم
زدم و ساعت 219 به شهر آمدم.
اتابکی
توضیحات سند:
1ـ رئیس جمهوری آمریکا که
در سال 1917 میلادی متولد و
به سال 1963 میلادی در
گذشت.
کندی، جوانترین رئیس
جمهوری تاریخ آمریکا و
نخستین کاتولیک آمریکایی
است که به چنین مقامی رسید.
او
از محبوبترین و ماجراجوترین
رؤسای آمریکا بود که در زمان
وی سیاست «جهانگستری»
آمریکا دامن گرفت.
او آمریکا
را درگیر جنگ ویتنام کرد و به
سازمان جاسوسی «سیا» پرو
بال داد.
با محاصره دریایی
«باکو» حمله ای را جهت
سرنگونی رژیم «کاسترو» آغاز
کرد که به شکست مهاجمان و
فاجعه ای برای سیاست آمریکا
منتهی گردید که به «فاجعه خلیج
خوکها» معروف است.
از جمله
اقدامات او اختصاص بودجه ای
هنگفت برای احراز
برتری موشکی آمریکا بر
شوروی بود.
در سال 1963 با
یک گلوله ترور شد ولی تا
امروز با وجود کمیسیونهای
پلیسی و قضایی متعددی که
تشکیل گردیده، قاتل واقعی او
شناخته نشده است.
ر.ک: سیمای نامداران، حسام
الدین امامی، صص 315 ـ 314
منبع:
کتاب
شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب به روایت اسناد ساواک صفحه 189

