تاریخ سند: 6 دی 1348
موضوع : سیدحسین یعقوبی خلخالی
متن سند:
رونوشت گزارش خبر 17506 /20 ه 3 ـ
6 /10 /48 منبع 533
نامبرده بالا در ساعت 0800 روز 2 /10 /48
پس از خاتمه درس سیدابراهیم میلانی1
اظهار داشت من دیروز در قم بودم دولت یک
سینما در قم ساخته است به همین جهت
اختلاف عجیبی بین علما پیدا شده نجفی و
گلپایگانی درس را تعطیل کردند ولی
شریعتمداری درس را شروع کرده وای به حال
کسی که وجهه ملی خود را از دست بدهد الان
کارهای شریعتمداری درست با برنامه دولت
تطبیق می کند و کم کم معلوم شده است
دست نشانده دولت می باشد و به طرز مسلم
دولت با روحانیت و دین مخالف می باشد.
شاه
بی دین نمی خواهد دین یا آخوند باشد ولی هیچ کاری نمی تواند بکند پدرش رضاشاه2 چه ...
کرد که خودش بکند
نظریه منبع ـ نظری ندارد.
نظریه رهبر عملیات ـ رهبر عملیات نظری ندارد
نظریه 20 ه 3 ـ 20 ه 3 نظری ندارد
اصل در کلاسه 55669 بایگانی است در پرونده آیت الله نجفی بایگانی شود [ناخوانا] 28 /11
توضیحات سند:
1ـ سیدابراهیم میلانی پسر حاج سید آقا میلانی سال 1284 ه ش در تبریز به دنیا آمد.
تحصیلات خود را نزد اساتید بزرگی چون آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، آیت الله حاج میرزا محمد
علی شاه آبادی گذراند.
مدتی در تبریز اقامت نمود سپس به نجف اشرف رفت و در دروس مراجع نجف حاضر
شد.
سپس به زادگاه خود بازگشت و در مسجد حاج ابراهیم ایپکچی به تدریس و تعلیم پرداخت.
آقای سیدابراهیم میلانی در جریان نهضت ملی شدن نفت در صحنه سیاسی حاضر و در دوره هفدهم وارد
مجلس شورای ملی شد.
سپس به مشهد رفت و در اواخر به تهران آمد.
به دلیل عدم دقت در مسائل سیاسی
اجتماعی نتوانست منشأ خیر باشد، او با مرحوم آیت الله سیدمحمدهادی میلانی، برای این فقیه عظیم الشأن
لطمات اجتماعی را در پی داشت.
2ـ رضاخان پهلوی فرزند عباسقلی خان سوادکوهی مشهور به دادش بیک در 24 اسفند 1256 / 14 مارس
1878، در آلاشت از توابع سوادکوه مازندران به دنیا آمد.
رضاخان در 22 سالگی وارد بریگاد قزاق شد و تا درجه میرپنجی پیش رفت.
سپس در 1299، به کمک
انگلیسها و نیروهای مستقر آنها در ایران، به اتفاق سیّدضیاءالدین طباطبائی ـ که مدیر روزنامه رعد بود «علیه
سلطنت احمدشاه» که در آن زمان در خارج از کشور به سر می برد اقدام به کودتا کرد.
رضاخان، در 1304، عملاً به رغم مخالفت جمعی از رجال آزاده ایران و روحانیان آگاه چون آیت الله سیدحسن
مدرس و با حمایت دولت استعمارگر و تزویرپیشه انگلستان، قدرت مطلق را در دست گرفت و حکومت قاجاریه
را رسما منقرض کرد.
وی، در اردیبهشت سال 1305، در تهران تاجگذاری کرد و از این تاریخ، خدمت سربازی
را در ایران اجباری نمود.
او ـ که مجری قلدر سیاستهای استعماری انگلیس و فراماسونهایی چون محمّدعلی
فروغی و کمیسیونی از غربزدگان مورد حمایت انگلیس بود، از هیچ جنایت و خیانتی علیه ملت، رویگردان نبود
و طی 17 سالی که در ایران سلطنت کرد، به شدت با مذهب و روحانیون مبارزه نمود.
او، که برای ادامه سلطنت
و سلطه خود بر مردم مسلمان ایران چاره یی جز اطاعت از دستورات غرب نداشت، همانند آتاترک در کشور
ترکیه، مبارزه وسیعی با حجاب اسلامی زنان ایران آغاز کرد.
رضاخان، در سال 1305، تاجگذاری نمود و از این تاریخ، شاه ایران خوانده شد.
پیش از آن، به نام سردار سپه از
او یاد می شد.
در شهریور 1320، زمانی که جنگ دوم جهانی به اوج خود رسیده بود، رضاخان، به توصیه
انگلیس و در ظاهر برای ممانعت از مداخله شوروی سابق در ایران ـ که در آن زمان، با آلمان نازی متحد بود ـ به
دولتهای محور و به ویژه به آلمان نازی تمایل نشان داد.
او، اگر چه ظاهرا موضع بی طرفی اتخاذ کرده بود، لیکن
عملاً به صدها مستشار آلمانی و انگلیسی به طور همزمان اجازه فعالیت در ایران داده بود.
با وجود بستن
قرارداد استعماری صدور نفت به انگلیس، متفقین، او را ـ که در نزد عموم مردم، منفور بود ـ در 25 شهریور
1320، از مقام خود برکنار کردند.
رضاخان، به ناچار از طریق بندرعباس، با یک کشتی انگلیسی به جزیره سن موریس در آبهای شرق ماداگاسکار
تبعید شد و انگلیسها، محموله جواهرات همراه او را ضبط کردند.
او، سپس از آنجا به بندر دوربان در غرب
آفریقای جنوبی و پس از آن، به ژوهانسبورگ، پایتخت آن کشور تبعید گردید.
رضاخان، سه سال بعد، پس از
طی یک دوره طولانی بیماریهای سخت جسمانی و روانی، در چهارم مرداد 1323 در تبعید درگذشت.
گفته
می شود: او، هنگام مرگ، تنها 35 کیلو وزن داشته است.
جنازه رضاخان، به مصر برده شد و 6 سال در آن کشور
نگاه داشته شد.
در آن زمان، به علت نفرت شدید مردم ایران از رضاخان، امکان انتقال جسد وی به ایران، وجود
نداشت.
جنازه او، در 1328، به تهران انتقال داده شد.
رضاخان، در تمام طول حکومتش، فقط یک بار به خارج از کشور سفر کرد و آن هم به ترکیه و دیدارش با آتاترک
بود.
در حالی که او در زمان رسیدن به قدرت چیزی نداشت، دارایی او هنگام تبعید عبارت بود از چند هزار
پارچه آبادی، 360 میلیون دلار پول نقد در بانکهای خارج، 68 میلیون تومان سپرده داخلی، و مراکزی چون
کارخانه حریربافی چالوس و چندین کارخانه برنج پاک کنی، پنبه پاک کنی، کارخانجات سنگبری، کارخانه
پارچه بافی علی آباد، هتلهای آبعلی، گچسر، رامسر، دربند شمیران، فردوسی و مجتمع ویلایی مبارک آباد و
غیره.
یکی از نمایندگان مجلس انگلیس که از نزدیک با رضاخان آشنا بود، نوشته بود: «رضاخان راههای ایران را
از دزدان و راهزنان پاک کرد و مردم ایران را آگاه ساخت که از این پس در ایران فقط یک راهزن وجود دارد!».
این
پادشاه قبل از اینکه سر کار بیاید دیناری نداشت و وقتی که از مملکت ایران، بدست اربابانش به خارج تبعید
شد، غیر از پولهایی که در بانک لندن ودیعه گذارده بود 58 میلیون تومان پول به دست پسرش داد.
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 505