متن سند:
به قرار اطلاع به دنبال حملات شدید آیت اله شیخ محمد خالصی زاده1 در
مراسم نماز روز جمعه (23 /6 /41) به شخص عبدالکریم قاسم و سیاست خشن
و روشن غیرانسانی او در شمال که منجر به برادرکشی شده و تعداد کثیری از
مسلمانان در زندانهای عراق بسر می برند، نامبرده یکشنبه شب (25 /6 /41)
وسیله مأمورین انتظامی عراق دستگیر و بازداشت شده است و از نظر احتیاط
مأمورین انتظامی با پشتیبانی زره پوشها و افراد دژبان در سر چهار راههای
کاظمین گمارده شده و منطقه کاظمین را در دست گرفته اند.
صبح روز دوشنبه
(26 /6 /41) مردم کاظمین
به عنوان اعتراض اعتصاب
کرده و بازار و دکاکین بسته
شده است.
روز سه شنبه (27 /6 /41)
طرفداران شیخ محمد
خالصی زاده در صحن مطهر
کاظمین و در پناه قرآن هائی
که روی دست داشتند به
طرف اعظمیه حرکت تا در
پل به کمک و پشتیبانی
حزب بعث که طرفدار شیخ
مزبور می باشند تظاهرات
بزرگی بعمل آورند.
در اوایل
پل کاظمیه مأمورین
انتظامی پس از دستگیری
تعدادی از متنفذین، آنها را متفرق و از عزیمت آنها به اعظمیه جلوگیری بعمل
آورده اند.
شیخ محمد خالصی زاده کماکان در بغداد بازداشت است و ضمن نماز با صدای
بلند عبدالکریم قاسم را نفرین و به او ناسزا می گوید.
ضمنا اخیرا اعلامیه ای از طرف هواخواهان و طرفداران شیخ محمد خالصی زاده
منتشر و در آن ضمن شرح خدمات او به اسلام و مبارزات چند ساله او با
کمونیست ها اهانتی را که مأمورین دولت در موقع دستگیری به او شده مذمت و به
حکومت عبدالکریم قاسم حمله کرده اند.
2
قرار بوده روز پنجشنبه گذشته (29 /6 /41) به مناسبت سالگرد اعدام طبق چلی
از طرف افراد حزب بعث در منطقه اعظمیه تظاهراتی بعمل آید و طرفداران
خالصی زاده نیز در این تظاهرات شرکت نمایند.
در این چند روزه عبدالکریم قاسم مرتبا و به عناوین مختلف در خیابانها ظاهر و
طبقات مختلف که اکثریت قریب به اتفاق آنها کمونیست هستند نسبت به او ابراز
احساسات کرده و با دادن شعار زنده باد عبدالکریم قاسم دمکرات او را در
دستگیری و بازداشت شیخ محمد خالصی زاده تأیید می کنند.
به فرموده دو نسخه از این خلاصه وسیله آقای راغفر جهت آقای فروتن معاون اداره کل انتشارات
و رادیو ارسال گردید و فعلاً اقدامی ندارد 5 /7 /41
در مورد روحانیون جناب سرهنگ نثری با جناب سرهنگ نشاط مذاکره و ترتیب کار را داده اند.
توضیحات سند:
1ـ خالصی زاده : وی فرزند
آیت الله شیخ محمدمهدی خالصی
از علماء برجسته عراق بود و در
زمستان 1301 به علت تشدید
مبارزات روحانیت عراق علیه
استعمار بریتانیا، خالصی زاده و
عده ای دیگر از علماء عراق به
ایران تبعید شدند.
او در ایران
نیز به مبارزات ضدانگلیسی
خود ادامه داد و در مسجد شاه
سخنرانیهایی علیه انگلیسها
ایراد می کرد.
خالصی زاده در
جریان بلوای جمهوریت
رضاخانی به همراه مدرس
رهبری مبارزه علیه این توطئه
را بدست گرفت که از مهم ترین
آنها مبارزه و تظاهرات 25
اسفند 1302 مردم تهران است
کتاب خاطرات کیانوری ـ ص
39...
2ـ متن اعلامیه مورد اشاره سند
به شرح زیر می باشد :
«حضرت آیت الله خالصی
پیوسته در مدرسه (جامعۀ مدینه
العلم) در کاظمین شب و روز به
تألیف و تحریر حقایق و رد
شبهات ملحدین و تجاوزات
آنها مشغول بوده و می باشند، و
پس از آنکه کشور عراق دچار
تجاوزات کمونیست ها و قتل و
غارت و هتک حرمت و ناموس
مردم و سوزاندن خانه آنها
گردید در ظرف مدت سه سال از
مدرسه خارج نشده به وظایف
دینی خود عمل می کرد، و چون
نخست وزیر عراق قانون احوال
شخصیه را امضاء نمود و
برخلاف قرآن مجید مرد و زن را
در مورد ارث یکسان نمود...
آیت الله نسخه ای از اعتراض
خود و باطل بودن این قانون را
ارسال داشت و عواقب وخیم
مخالفت با قرآن را...
گوشزد
نمود.
و نسخه هایی از اعتراض
خود به شورای حاکمیت و
وزارت دادگستری و کشور
ارسال و میان مسلمانان پخش
کرد.
آیت الله را مدت یکسال
خانه نشین کردند و او را از نماز
جماعت، جمعه و ایراد خطبه و
رفتن به مسجد در تاریخ
2 /12 /1959 منع کردند.
مدرسه او از طرف کمونیست ها
در تاریخ 5 /8 /1960 مورد
تعرض و حمله قرار گرفت.
با
وجود این حوادث آیت الله
همچنان در برابر آنها پایدار
بوده و در چنین روزهایی کتاب
جامعی در قوانین اقتصاد و
مقررات حکومت در جهان از
شرایع قدیم و جدید که شامل
قوانین اسلام در این باره بوده
تألیف و به رشته تحریر درآورد.
در موقع تشکیل کمیسیون
تهیه قانون اساسی جمهوری
عراق آیت الله از زمامداران
دولت خواست این کتاب را
مطالعه نموده و از اقتصاد صحیح
و مقررات حکومت صالح در
اسلام آگاه شوند.
ولی آنها او را
رد کردند و جشن ها و
شب نشینیها و رقاصه هائی که از
رومانی و بلغارستان آورده
بودند آنها را از این امر
بازداشت...
ناگفته نماند همان
بزمها و شادیها که تا صبح ادامه
داشت در شب وفات حضرت
رسول اکرم (ص) صورت گرفت
و بجای اینکه مسلمانان از
زندگی پیغمبر سرمشق گرفته
باشند بوسیله رادیو و تلویزیون
مناظر منافی عفت و صداهای
ناهنجار رقاصه ها را پخش
می کردند...
.
روز شنبه 15 /1 /62
(24 /6 /41) افراد پلیس و
تأمینات به جامعه مدینه العلم در
کاظمین حمله کرده آیت الله را به
سازمان امنیت بردند و او را
بازداشت کردند...
ـ اسناد ساواک، پرونده های
موضوعی
منبع:
کتاب
تحولات داخلی عراق و امنیت ملی ایران به روایت اسناد ساواک صفحه 249