موضوع: شیخ محمد صدوقی
موضوع: شیخ محمد صدوقی
متن سند:
از: ۲۶/ ه تاریخ: ۲/۶/۳۷به: ۳۱۲
موضوع: شیخ محمد صدوقی
سید محمد حسینی ضمن تماس با نامبرده فوق اظهار داشت: پریشب یکی از بچه‌ها را گرفتند و آوردند یزد و صبح هم رفتند یک نفر را از بهاباد بگیرند. گمان می‌کنم شیخ احمد سعادتی۱ باشد صدوقی گفت: مشکل بتواند بگیرند چون جمعیت نمی‌گذارد مگر این که عده شان زیاد باشد، حسینی اظهار نمود درجه دارها زیاد رفتند مسلسل هم داشتند و ما دیر فهمیدیم و گرنه بهش خبر می‌دادیم صدوقی گفت آن بچه را ژاندارم گرفته یا پاسبان، حسینی گفت: پاسبان و فرستادند یزد و قبلاً اعلامیه پخش می‌کرده و الان چیزی ازش نگرفتند.
نظریه سه شنبه: جوان دستگیر شده اصغر حبیبیان فرزند حسین می‌باشد که چگونگی در شماره ۴۰۱۹/۲۶/ه - ۲/۶/۳۷ به عرض رسیده و نتیجه متعاقباً اعلام خواهد شد ضمناً به ژاندارمری یزد اعلام شده چنان چه مدارکی در مورد فعالیت‌های ضد‌امنیتی شیخ احمد سعادتی در دست می‌باشد و نوار اظهارات خلاف وی تهیه شد نسبت به دستگیری نامبرده اقدام نمایند. نظریه ۲۶/ ه: نظریه سه شنبه مورد تائید است. ۲/۶
توضیحات سند:
١- شنود تلفنی شیخ احمد سعادتی با شهید صدوقی:آقای صدوقی: آقا سید محمد منتظر شما بود.
سعادتی: احوالپرسی سعادتی: ما هم منتظر ایشان بودیم می‌خواستیم برویم یک ساعت دیگر خانه آقای صدوقی: حالا برید منزلشان
سعادتی: خوب حالا برنامه چی می‌شد آقا ؟
آقای صدوقی: برنامه را هر جور میلتان است برقرار کنید
سعادتی: آقا سید محمد با ما می‌آید آن جا یا نه ؟
آقای صدوقی: حالا یا می‌آید یا اگر نیاید ترتیب صحیحی خواهد داد پس ملاقاتی بفرمایید و اگر که بتوانید ماه مبارک بمانید خیلی خوب است.
سعادتی: حتما خواهیم ماند
آقای صدوقی: شما آنجا یک صحنه‌ای پیش آوردید که مردم تا ابد فراموش نمی‌کنند. تحولی بوده؛ شما در آنجا ایجاد کردید.
سعادتی: خواهش می‌کنم این وظیفه هر فردی است. از آنها که خانه بود هستش ما یک مقدار ببریم؟
آقای صدوقی: اعلامیه شاید باشد.
سعادتی: آن نامه خودتان هم.
آقای صدوقی: آن نامه پنج صفحه‌ای نمی‌دانم.
سعادتی: الان ما یک چیز آوردیم مال این اربابی؛ نمی‌دانیم دیدید یا نه؟
آقای صدوقی: اربابی نه. ندیدم.
سعادتی: یک جزوه جالبی است که اگر تکثیر کنید خیلی عالی است ما می‌آوریم خدمتتان. خیلی عالی است.
آقای صدوقی: اگر چیز خوبی است تکثیر می‌کنیم.
سعادتی: یکی دیگر هم هست مال گروه انبیا ما حالا بعد از ظهر می‌آییم خدمتتان و این‌ها را می‌آوریم.
آقای صدوقی: حدود ۴ بیایید. ۴ قدیم.
سعادتی: چون قرار است اگر بخواهیم بریم و حدود ۳/۵ حرکت می‌کنیم.
آقای صدوقی: پس ۳ هم بیایید طوری نیست.
سعادتی: مزاحمت نیست.
آقای صدوقی: بی خوابی می‌کشیم ولی چاره‌ای نیست.
پایان مکالمه