رضای عزیز مهربانم
متن سند:
[2 اردیبهشت 1337]
رضای عزیز مهربانم شنبه1/MAY/ 1958
امیدوارم که انشاءاله سلامت [ناخوانا] و موفق باشی از احوال من خواسته باشید بد نیست امروز صبح نامه مورخه 17 /2 /37 تو را دریافت و از خبر سلامتی شماها بسیار خوشحال گردیدم
1ـ راجع به ملکی نوشته بودی نراقی چیزی نخواسته بود ولی چند روز قبل یعنی روز شنبه تلفناً با من صحبت کرد و گفت روز پنجشنبه 25 هزار فرانک ملکی حواله میکند و بقیه را باید از آن اعتبار استفاده نمائی ولی هنوز نه از پول خبری میباشد و نه از اعتبار و نامۀ [ای ] هم از نراقی ندارم.
2ـ راجع به سهم من نوشته بودی نراقی حاضر است بخرد نمیدانم منظور کدام سهم میباشد متوجه نشدم در این باب بنویس
3ـ راجع به کار ملکی من از آنها کاغذ دارم و نمیتوانند زیرش بزند فقط آنها قرار بر این بود که وقتی شرکت به آنها پول میپردازد آنها بپردازند و در حصارک ملکی قرار شد 25 دلار فوری به من بدهد که اینطوری از آب درآمد و آبروی ما را برد.
4ـ راجع به املاک نوشته بودی من از عواید املاک چیزی نمیخواهم و خوب است همه را به حساب خود پاپا بگذارند فقط پول جعفرآباد1 را به والاحضرت شهناز دادهاند حساب آن را مستقیماً هر کسی که مأمور است یا هرطوری صلاح است با خود ایشان عمل شود من دیگر صلاح نیست از عواید پاپا استفاده کنم و یا در ایران باید کار کنم و یا انشاءاله در خارج کار خواهم گرفت شاید به کره جنوبی بروم چون هم وارن آنجا است و هم مخارج ارزان فقط عجالتاً گرفتاری حامله بودن شهناز میباشد.
5ـ راجع به صورتحساب املاک و ملکی نوشته بودی او نه کاغذی به من نوشته و نه صورتحسابی فرستاد پرویز از او سئوال کرده بود و او هم صورت کاملی داده بود که نامه پرویز را برایت میفرستم
6ـ راجع به کاشیها اگر بیرون آورید تحقیق کنید کاشی عجالتاً دانهای چند است و چقدر کاشی داریم برای من بنویسی خوب است 5 تا 1 تومان به کردبچه انعام از طرف من بدهید
7ـ نمیدانم برای زمین اطاقهای حصارک مشماء شده یا نه اگر فکر میکنید صلاح است ممکن است با پرتوی و یا با مراد اریّه2 [تماس] بگیرید و بعد پولش را بدهیم اگر از مراد اریّه خواستید بگیرید با داداش بری هم صحبت کن.
8ـ من اگر پول برسد چند عدد مبل خریداری خواهم کرد اگر انشاءاله منزل حصارک را مبله کنید و انشاءاله اگر زودتر آمدنی شدیم منزل حاضر باشد بمانیم آنجا زندگی کنیم چون هم به صلاح شماست و هم اگر زود بیائیم قصر والاحضرت حاضر نیست.3
9ـ بهرحال به مجرد اجازه دکتر انشاءاله حرکت خواهیم کرد.
1ـ نطق سناتور آمریکائی را نوشته بودی ولی متأسفانه نخواندهام و نمیدانم چه نوشته
هر وقت بخواهیم به طهران بیائیم قبلاً تو را مطلع خواهم کرد از دور روی تو را میبوسم قربان تو
اردشیر
توضیحات سند:
1. هر کدام از اعضای خانوادهی پهلوی مالک زمینهای مرغوب فراوان و چندین روستا در مناطق مختلف کشور بودند، در اسناد حمیدرضا، اشرف، شمس و … به این روستاها اشاره شده است. رضاخان نیز املاک زیادی داشت و به گفتهی بسیاری، مرغوبترین مناطق کشور را با روستاهای آن تصاحب کرده بود.
2. مراد اریه، فرزند رفائیل در سال 1288 ﻫ ش در کاشان متولد شد. وی از یک خانواده خاخام یهودی کاشان بود. اریه به دلیل دودستگی بین این جامعه اغلب در کارهای مذهبی و دعوی بین سران قوم یهود دخالت و سوء استفاده میکرد. خانواده اریه در زمان جنگ جهانی اول شهرت زیادی نداشتند. زمانی که روسها شمال ایران را اشغال کردند، این خانواده در رشت سکونت داشت و با آنها همکاری میکرد. بعد از رفتن روسها به تهران آمده و در اثر ورود در جلسات دربار و تماس با ملکه مادر و اشرف پهلوی صاحب اسم و رسمی شد.
نامبرده در دوره حکومت دکتر مصدق در اروپا بود و کمک مالی قابل توجهی به ملکه مادر و اشرف پهلوی کرد. وی علاوه بر اینکه برای غالب رجال پهلوی در سال کفش و سایر پوشاک عالی از اروپا هدیه میکرد، هر سال بیش از 50 هزار تومان به جمال امامی و در حدود همین مبلغ به علی دشتی کمک مالی میکرد. در سال 1332 در زمانی که محمدرضا پهلوی در ایتالیا بود، نزد وی رفته و یک دستگاه کادیلاک آخرین سیستم و چکی به مبلغ 150 هزار دلار به او داد. براساس اسناد وی جهت وکیل شدن در مجلس نیز مبلغ 450 هزار تومان به سپهبد علوی مقدم داده است. اریه در دوره بیستم مجلس شورای ملی با حمایت مستقیم دربار پهلوی به نمایندگی رسید درحالی که یهودیان او را نماینده واقعی خود نمیدانستند و میانه خوبی با وی نداشتند و معتقد بودند که نامبرده از سوی دربار به آنان تحمیل شده است. اریه طرفدار سیاست غرب و به ویژه انگلیس بود و پسرش اسکندر اریه که به همراه پدر، کارخانه ایرانا را اداره میکرد از قماربازان معروف بینالمللی بود. طی مکالماتی که ساواک کنترل کرده قرار مسافرت و عزیمت خانواده اریه به اسرائیل مطرح شده است، لیکن مورد تائید قرار نگرفته است.
3. راجع به خانهی حصارک در خاطرات فردوست به تفصیل صحبت شده است، این خانه یکی از محلهای قمار و سایر کارهای غیراخلاقی اردشیر و تعدادی از همپالگیهایش بوده است. ر.ک: خاطرات فردوست، جلد 1، ص 211
منبع:
کتاب
زنان دربار به روایت اسناد ساواک - شهناز پهلوی صفحه 24