تاریخ سند: 4 شهریور 1350
موضوع : اظهارات دکتر سعید حکمت1
متن سند:
به : 325
از : 20 ه 24 شماره : 41372 /20 ه 24
در باغ تیمسار سرلشگر حمیدی معاون
شهربانی کل کشور آقای دکتر سعید حکمت
در حضور آقایان دکتر بهتاش.
علی سپهر مدیر
روزنامه دیپلمات.
علی حافظی2 مدیر روزنامه
دنیای امروز.
آقای خسرو اقبال3 اظهار
می دارد وضع بدی شده و آقای اردشیر
زاهدی4 وزیر امور خارجه به شرف عرض
ملوکانه رسانده که خیانت آقای هویدا دست
کمی از مصدق5 ندارد و دولت ایشان برای
کشور خطر دارد وی افزود البته تغییراتی در
پیش است و شایع شده که آقای دکتر اقبال
سرپرست ولیعهد خواهد شد.
نظریه شنبه : نظری ندارد
نظریه یکشنبه : امکان دارد نامبرده چنین مطلبی گفته باشد هرگونه اقدام مستقیم بعید نیست
به حفاظت منبع لطمه بزند.
نظریه چهارشنبه : نظریه یکشنبه مورد تایید است.
اسفند
در پرونده کلاسه 62423 نخست وزیر بایگانی شود
13 /7 /50
توضیحات سند:
1ـ سعید حکمت فرزند باقر در سال 1292 در تبریز به دنیا آمد.
تحصیلاتش را تا کسب تخصص در پزشکی قانونی و
زهرشناسی از دانشگاه ژنو ادامه داد.
ریاست پزشکی قانونی تهران را به عهده داشت و در چهار دوره نماینده مجلس
شورای ملی بود.
برابر مدارک موجود نمایندگی وی با دخل و تصرف مسئولین امر د ر شهرستان اهر میسر شده و مردم
شدیدا به نمایندگی وی اعتراض کردند تا جایی که نیروهایی از تبریز جهت مقابله با مردم به اهر اعزام گردید.
وی از
عوامل فعال کودتای 28 مرداد 1332 بوده و نشانهای مختلفی از جمله نشان رستاخیز 28 مرداد را از دربار دریافت
ضمن به دست آوردن مناصب مهم، ثروت هنگفتی را به چنگ آورد.
همچنین در اسناد از عضویت وی در لژ بزرگ ایران،
از لژهای فراماسونری یاد شده است.
وی همچنین طرفدار سیاست انگلیس، و فردی عیاش و اهل زد و بند معرفی
شده است.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی
2ـ علی حافظی در سال 1301 متولد شد.
فعالیت مطبوعاتی را از سال 1322 آغاز کرد.
وی مدتی مسئول مجله کار و نیز
مدیر و بنیانگذار مجله ترقی و سردبیر مجله روشنفکر و صاحب امتیاز مجله دنیای جدید بود.
رژیم پهلوی به او
نشانهای اصلاحات ارضی و تاجگذاری داد.
علی حافظی دارای لیسانس حقوق و فوق لیسانس علوم قضایی بود و
کتابهای عروس نیویورک و سازمان بین المللی کار از تألیفاتش محسوب می شود.
مشارالیه از وابستگان به تشکیلات
فراماسونری از جمله لژ وفا نیز بود.
3ـ خسرو اقبال سومین فرزند پسر مقبل السلطنه و برادر کوچکتر دکتر منوچهر اقبال بود.
آنها اهل خراسان و
زادگاهشان شهر کاشمر می باشد او همزمان با کارهای سیاسی جزو سهامداران شرکتهای تجاری نیز بود و در کارهای
بازرگانی خارجی حضور فعالی داشت.
در سال 1320 ه ش قبل از شروع جنگ جهانی دوم خسرو اقبال با کمک
جهانگیر تفضلی حزب پیکار را تأسیس کرد.
حزب پیکار طرفدار آلمانها و مخالف متفقین بود کمیته مرکزی حزب مرکب
از خسرو اقبال، جلال شادمان، حسین مهری، جهانگیر تفضلی و رضا آذرخشی بود.
او ابتدا روزنامه «بهار» را به عنوان
ارگان حزب پیکار منتشر کرد ولی بعد از اشغال ایران توسط متفقین در سال 1321 روزنامه نبرد را به سردبیری جهانگیر
تفضلی منتشر ساخت.
متفقین که کشور را در اشغال داشتند ابتدا توجهی به این روزنامه و حزب این چند جوان
نداشتند ولی وقتی دیدند یک روزنامه فاشیستی توانسته تیراژی داشته باشد و در بین مردم نفوذ کند از دولت ایران
خواستند که روزنامه نبرد را توقیف کند.
آنها روزنامه دیگری بنام «ایران ما» را منتشر کردند متفقین سرانجام آنها را
دستگیر کردند و خسرو اقبال را به اراک بردند و در آنجا زندانی کردند خسرو اقبال بعد از چند ماه آزاد شد و سپس به
قوام السلطنه تمایل یافت و در حزب دمکرات ایران به فعالیت پرداخت.
او با برخی از کشورهای اروپایی از جمله
انگلستان هم روابط تجاری داشت کالایی وارد میکرد وبه بازار می فرستاد و می فروخت.
گاهی در لندن دیده میشد و
گاهی سروکله اش را در تهران می دیدند تا اینکه تدریجا برای همیشه از ایران رخت به دیار خارج بست و دیگر کسی از او
نام و نشانی در دست نداشت.
4ـ اردشیر زاهدی فرزند فضل اله، در مهرماه 1307 در تهران بدنیا آمد.
او پس از تحصیلات ابتدایی در تهران و اصفهان،
تحصیلات متوسطه را در سال 1325 در دبیرستان اسلامیه بیروت به پایان برد و راهی آمریکا شد.
وی در سال 1328
گواهینامه کشاورزی را از کالج کشاورزی ایالت «یوتا» آمریکا دریافت داشت که این مدرک توسط وزارت فرهنگ وقت به
عنوان «معادل لیسانس» ارزیابی شد.
اردشیر احتمالاً از سال های تحصیل در بیروت با کرمیت روزولت آشنایی یافت و با
سرویس اطلاعاتی نوپای آمریکا در ارتباط قرار گرفت.
در بازگشت به ایران دارای روابط دوستانه با آمریکاییان مقیم
تهران بود.
او در اردیبهشت 1331 به همراه مرتضی امیر ارجمند (کارشناس ساختمان های روستایی) به استخدام
وزارت کشاورزی درآمد و در پست معاونت و خزانه داری «کمیسیون مشترک ایران و آمریکا برای بهبود امور روستایی»
(اصل 4 ترومن) قرار گرفت.
اسناد موجود از روابط بسیار نزدیک اردشیر زاهدی با ویلیام وارن رئیس «اصل 4 ترومن»
خبر می دهد.
طبق این اسناد، اردشیر زاهدی ظاهرا در اسفند 1331 از طرف وزارت کشاورزی به مدت یک سال برای
آموزش به آمریکا اعزام شد.
خاطرات کرمیت روزولت حضور فعال اردشیر زاهدی را، با نام مستعار «مصطفی» و «ویسی»
در جریان عملیات کودتا در تهران نشان می دهد و مشخص می سازد که مأموریت آمریکایی زاهدی پوششی برای استتار
حضور وی در تهران و مشارکت در عملیات «سیا» بوده است.
اردشیر زاهدی به خاطر نقش فعال در کودتا به دریافت
نشان درجه یک رستاخیز نایل شد و در 3 آبان 1332 آجودان کشوری شاه گردید.
اردشیر در آبان 1336 با شهناز پهلوی ازدواج کرد.
این ازدواج در سال 1343 به متارکه انجامید و حاصل آن یک دختر
بنام مهناز بود.
پس از این طلاق مدتها شایعاتی پیرامون ازدواج شهناز با برادر شاه مراکش و سپس با پسر محمود زنگنه
مطرح بود تا بالاخره وی با خسرو جهانبانی، از اعضای خانواده درباری جهانبانی ها، ازدواج کرد.
محمدرضا پهلوی در سال 1338 اردشیر زاهدی را به عنوان نماینده خود برای تماس با دانشجویان ایرانی در اروپا اعزام
داشت.
مدت کوتاهی بعد در اسفند 1338 اردشیر زاهدی سفیر شاه در واشنگتن شد.
در این زمان اردشیر می کوشید تا
با دانشجویان ناراضی ایران در آمریکا ارتباط برقرار کند.
در دولت اسداللّه علم، اردشیر زاهدی در شهریور 1341 به
عنوان سفیر کبیر ایران عازم لندن شد و تا آذر 1345 در این سمت بود.
وی در بهمن ماه 1345 در دولت امیرعباس هویدا
وزیر امور خارجه گردید.
اسناد ساواک نشان می دهد که در سالهای 1346 ـ 1348 اردشیر زاهدی به شدت در تلاش
برای احراز پست نخست وزیری بوده است.
اردشیر زاهدی نه تنها به صدارت نرسید، بلکه تحرّکات جاه طلبانه او به
برکناری وی از وزارت خارجه در شهریور 1350 انجامید.
در اسفند ماه 1351 محمدرضا پهلوی داماد سابق خود را به
سفارت در واشنگتن اعزام داشت تا به عیاشی هایش ادامه دهد و جوّ داخلی دربار را آشفته نسازد.
اردشیر زاهدی تا زمان دولت شاهپور بختیار سفیر ایران در آمریکا بود و در دی ماه 1357 از این سمت برکنار شد.
اردشیر زاهدی یکی از هرزه ترین عناصر سیاسی و دولتمردان رژیم محمدرضا پهلوی بود و به این صفت نه تنها در میان
خواص ،بلکه در سطح جامعه نیز شهرت کافی داشت و در مدت اقامتش در لندن و امریکا مطبوعات آنجا بارها و بارها
تصاویر و گزارشهایی از ریخت و پاش ها و مفاسد اخلاقی وی درج نمودند.
فساد اخلاقی اردشیر زاهدی و مراودت نامشروع وی با زنان و عدم تقید وی به ارزشهای خانوادگی و مصرف هروئین
زمینه ساز اختلاف او با شهناز پهلوی شد و سرانجام به متارکه و طلاق در سال 1343 انجامید.
اردشیر زاهدی نقش
عمده ای در خریدهای نظامی ایران از امریکا ایفا کرد و مهره دست بسته و تحت سیطره و نفوذ کامل امریکائیها بود.
وی
تا بهمن ماه 1357 و پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان سفیر ایران در امریکا مشغول به کار بود.
اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی
5ـ محمد مصدّق در 29 /2 /1261 ش.
، در تهران متولّد شد.
پدرش میرزا هدایت، وزیر دفتر و مادرش نجم السّلطنه،
خواهر فرمانفرما، از شاهزادگان قاجار بود.
در سن 14 سالگی، به جای پدر، مستوفی خراسان شد و لقب مصدّق السّلطنه
گرفت.
در دوره اوّل مشروطه (1286 ش.) در 25 سالگی، از اصفهان به مجلس راه یافت.
در سال 1288، راهی سوئیس و
فرانسه، برای ادامه تحصیل شد.
در سال 1292، با دکترای حقوق به ایران بازگشت.
مدّتی والی فارس، بعد از کودتا زمانی
وزیر مالیه، عدلیه و خارجه بود و اندک مدّتی، والی آذربایجان شد.
در دوره های پنجم و ششم مجلس راه یافت.
در ابتدا
مدافع رضاخان، سپس مورد غضب قرار گرفت.
در سال 1320، بار دیگر به صحنه سیاست راه یافت.
در مجلس، علیه
سیّدضیا به مخالفت برخاست.
در سال 1328، به همراه جمعی از سیاسیّون و ملّیون، جبهه ملّی را بنا نهاد.
با کمک مردم،
به نخست وزیری رسید.
در دوران تصدّی وی، با یاری و هدایت علما، نهضت نفت به پیروزی رسید.
موفقیت مصدق در
جریان نهضت ملی شدن نفت، مرهون حمایت ها و پشتیبانی های روحانیون و نیروهای مذهبی که در رأس آنها آیت الله
کاشانی قرار داشت بود.
پس از کودتای 28 مرداد، دستگیر و پس از مدّتی بازداشت، تبعید شد و در سال 1345،
درگذشت.
مصدّق، با تفکّر لیبرالیستی و ملّی گرائی، همواره مدافع جدائی دین از سیاست بود.
به همین دلیل، در دوره
حکومتش، فدائیان اسلام دستگیر شدند و با روحانیّت نتوانست همکاری کند.
نگرشهای غربگرایانه وی، باعث سلطه
امریکا بر ایران شد، در صورتی که مردم، علیه استعمار انگلیس مبارزه کرده بودند.
منبع:
کتاب
امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 167