تاریخ سند: 29 اردیبهشت 1352
موضوع: براتمحمد جعفری اردغانی آموزگار دبستان میامی1 از توابع شاهرود
متن سند:
از: 14/ ﻫ تاریخ: 29 /2 /1352
به: 324 شماره: 1414/ ﻫ
موضوع: براتمحمد جعفری اردغانی آموزگار دبستان میامی1 از توابع شاهرود
چندی پیش براتمحمد جعفری اردغانی آموزگار دبستان سینا واقع در بخش میامی از توابع شاهرود، هنگام زنگ تفریح در دفتر دبستان در حضور سایر همکاران، ضمن تعریف و تمجید از دکتر علی شریعتی2 اظهار داشت: دکتر شریعتی شخصی روشنفکر و مبارز میباشد، بهطوری که متن سخنرانیها و کنفرانسهای وی در حسینیه ارشاد3 توسط دانشجویان پلیکپی و منتشر میشود. سپس ضمن اشاره به چند جلد از جزوات دکتر شریعتی از جمله «یک جلویش بینهایت صفر». «آری این چنین بود برادر» ، «شهادت» و «پدر، مادر ما متهمیم»، اظهار داشت که این جزوات را من دارم، اگر مشتاق مطالعه هستید به شما نیز بدهم؛ که چند روز بعد جزوات مزبور را جهت مطالعه به دو نفر از دوستانش به نامهای محمود کارگر مدیر دبستان سینا و محمدرحیم حاجیزاده آموزگار دبستان مزبور داد.
نظریه یکشنبه ـ با توجه به اینکه کذب گزارشات منبع فوق تاکنون ثابت نشده، به نظر میرسد که خبر فوق مقرون به حقیقت باشد.
نظریه سهشنبه ـ از اعمال و رفتار نامبردگان مراقبت به عمل میآید. نتایج حاصله به موقع به استحضار خواهد رسید.
نظریه 14/ ﻫ ـ نظریه سهشنبه مورد تأیید است.
در ساعت 1300 روز 1 /3 /52 به بخش 312 واصل گردید. فیش بررسی و ارائه فرمایند.2 /3 /52
______________________
1. شهرستان میامی، از شهرهای استان سمنان و مرکز دهستانهای کلاته شرقی. فرومد و بخش کالپوش میباشد. این شهرستان در فاصله 73 کیلومتری شاهرود و در فاصله 252 کیلومتری سمنان قرار دارد.
2. دکتر على شریعتى در سال 1312 ش در دهکده مزینان از توابع سبزوار، به دنیا آمد. اوّلین معلّم او، پدرش، محمّدتقى شریعتى بود. شریعتى دوران دبستان را در مشهد گذراند و از سال نهم تحصیل، وارد دانشسراى مقدّماتى و پس از دو سال، فارغالتحصیل شد و در دهات اطراف مشهد، به آموزگارى پرداخت و در ضمن آن، طى 5 سال، موفّق به اخذ دیپلم و لیسانس گردید. شریعتى، در دبیرستان با جنبش نوین اسلامى، از طریق کانون نشر حقایق اسلامى آشنا شد و از همان سالها، فعّالیتها و مبارزات سیاسى و ضدّرژیم خود را با جدیّت آغاز کرد. دوران تحصیل او در دانشگاه، مصادف با اوج گیرى مبارزات ملّت مسلمان ایران با استعمار پیر انگلستان، به هنگام نخستوزیرى دکتر مصدّق بود که در آن زمان، او در خراسان از سران نهضت ملّى محسوب مىشد. پس از کودتاى 28 مرداد، شریعتى مبارزات مخفى خود را علیه رژیم شاه آغاز کرد. او در 1336، به همراه عدّه دیگرى دستگیر و به تهران منتقل شد. پس از آزادى از زندان، تحصیلاتش را ادامه داد و سرانجام در اوایل 1959 عازم فرانسه شد. در اروپا، مبارزات سرسختانه خود را علیه رژیم ادامه داد و با سازمان هاى انقلابى الجزایر همکارى کرد. شریعتى از بنیانگذاران نهضت آزادى ایران در خارج از کشور بود. فعّالیت هاى شریعتى در خارج از کشور فقط محدود به مسائل ایران نبود. او همکارى صمیمانهاى با نهضت هاى آزادیبخش و جنبش هاى آزادیخواهانه کشورهاى دیگرى چون کنگو، الجزایر و فلسطین داشت. وى حتّى در تظاهرات آنان، حضور مىیافت و به زندان سیته فرانسه افتاد. وى، مقالههاى زیادى علیه امپریالیسم و صهیونیسم نگاشت و حتّى در جمعآورى پول، جهت کمک هاى مالى به جبهه آزادیبخش فلسطین، حضورى فعّالانه یافت. شریعتى، طى اقامتش در فرانسه با نویسندگان بزرگى چون پروفسور لوئى ماسینیون ـ که استادش بود ـ شوارتزه، ژان پل سارتر، هانرى لوموز و کوکتر آشنا شد و فلسفه غرب و علم جامعهشناسى را آموخت. زندگیش در پاریس همراه با قناعت و فقر بود، چنانکه با همسر و سه فرزندش در یک اتاق مىزیست. پس از پایان تحصیلات و کسب دکترا در جامعهشناسى و تاریخ اسلام از دانشگاه سوربن، به میهن بازگشت. امّا در مرز ایران به جرم فعّالیتهایش علیه حکومت دستگیر شد و مدّت شش ماه به زندان افتاد. اقدامات سازنده شریعتى، از زمان استادى دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد شروع شد و سرانجام کارش به حسینیه ارشاد کشید و آوازه شهرتش، در میان عاشقان تحقیق و انقلاب پیچید. نتیجه درسهاى شریعتى در حسینیه ارشاد انتشار مىیافت و تهمتها و فحّاشیهاى رژیم شاه نسبت به وى سرازیر بود و سرانجام نیز حسینیه ارشاد تعطیل و شریعتى متوارى گردید. شریعتى به دنبال دستگیرى پدرش، ناگزیر خود را معرّفى کرد و 18 ماه مورد شکنجه و آزار قرار گرفت. وى سرانجام از زندان آزاد شد ولى همیشه تحت نظر بود. او در 26 اردیبهشت 1356، از ایران خارج شد و یک ماه بعد، در 29 خرداد همان سال بهطور نامعلومى در لندن درگذشت. جسدش را به سوریه حمل کردند و در 6 تیرماه 1356، در کنار حرم مطّهر حضرت زینب (س) دفن کردند. آثار شریعتى در تیراژهاى بسیار بالا به چاپ رسیده است. مجموعه آثارش 35 جلد است.
آموزههای شریعتی در فرانسه و تأثیرات اساتیدی چون لوئی ماسینیون بر او موجب شد تا در جریان طرح نظرات و دیدگاههای خود، با زاویههایی نسبت به دیدگاه اصیل اسلامی روبهرو شود که همین مسئله موجب اختلافات فکری او با آیتالله شهید مطهری(ره) و خروج شهید مطهری از حسینیه ارشاد گردید. همین تفکرات بود که در مسیر مبارزه نیز انحرافاتی را به دنبال داشت و رژیم پهلوی نیز با قرار گرفتن بر سرِ راه آن و دامن زدن به اختلافات، بهره برداریهای قابل توجهی از آن نمود. ر.ک: ساجدى، احمد: مشاهیر سیاسى قرن بیستم، انتشارات محراب قلم، تهران 1374، صفحه 274.
3. حسینیه ارشاد در منطقهای به نام چالهرز (در بین راه تهران به شمیران که اکنون در منطقهی شمال شرقی تهران واقع است) ساخته شد. در آغاز، که نام آن، «مؤسسه تعلیماتی و تحقیقاتی علمی و دینی حسینیه ارشاد» بود، آیتالله شهید مطهری(ره)، که به عنوان نایب رئیس هیئت مدیره بود، سخنران اصلی و در واقع مدیریت برنامه ریزیها و فعالیتهای فرهنگی آن را به عهده داشت. در سال 1346ش، که اولین کتاب حسینیه ارشاد تحت عنوان « محمد(ص) خاتم پیامبران» منتشر شد و وجود مقالههای شریعتی در آن، که بنا به دعوت و پیشنهاد شهید مطهری نوشته شده بود، موجب مناقشات و مجادلاتی گردید، شریعتی نیز به عنوان یکی از سخنرانان حسینیه ارشاد مطرح گردید. اظهار نظرهای دکترعلی شریعتی که دانش آموختهی دانشگاه سوربن فرانسه بود، اعتراضات گستردهای را به دنبال داشت که یکی از معترضین نیز، استاد شهید مطهری(ره) بود. در این موقع بود که شهید مطهری از حسینیه ارشاد فاصله گرفت و این مجموعه در اختیار شریعتی واقع شد. کار سخنرانیهای شریعتی به جایی رسید تا یکی از مسئولین اداره کل سوم ساواک درباره وی بنویسد: «دکترعلی شریعتی مزینانی در خانوادهای مذهبی تربیت شده و از ابتدا با اعتقاد مذهبی به مسائل سیاسی کشانده شده. چند سال اقامت در اروپا (پاریس) و مطالعه ادیان جهان که متخصص نیز شده، به این نتیجه رسیده که آنچه امروز آخوندها به نام مذهب پیروی و به خوردِ مردم میدهند، آمیخته به مقداری شبهات و خرافات است و شخصاً به سوسیالیزم اسلامی معتقد شده است. این نوآوری و نوجویی مذهب مورد توجه عده کثیری از روشنفکران مذهبی و بخصوص دانشجویان قرار گرفته، علت اختلاف نیز ناشی از همین موضوع است. بعضی از کمونیستها دکتر شریعتی را یک نفر مارکسیست مسلمان معرفی میکنند.» در این موقع، ظهور و بروز سازمان مجاهدین خلق در عرصهی مبارزاتی و دستگیری اعضای کادر مرکزی آن و اظهارنظرهایی که در بازجوییها از نظریات شریعتی و آموزههای آن داشتند، موجب شد تا ساواک را که فکر میکرد حضور شریعتی در این عرصه فرصت خوبی برای ضربه زدن به دین و قرآن میباشد را به واکنش واداشت تا پس از یک دوره کنترل و مراقبت به تعطیل حسینیه در آبان ماه سال 1351 منجر شد. حسینیه ارشاد به روایت اسناد ساواک. مرکز بررسی اسناد تاریخی و شریعتی به روایت اسناد ساواک. مرکز اسناد انقلاب اسلامی. ج2. ص 104
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان سمنان - کتاب 1 صفحه 286