صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

نخست وزیر کدخدای «ابیانه» شد.

نخست وزیر کدخدای «ابیانه» شد.


متن سند:

از طرف مردم و به طور افتخاری شنیدستم جناب صدر اعظم دلش بهر وطن در پیچ و تابست بحال زار مردم رحمت آورد که بر ویرانه تابان آفتابست برای سرکشی شد سوی کاشان همان شهری که در آن قحط آبست نبود آنجا هوا مطبوع و دلکش بگفت اینجا نه جای خوردوخوابست بناگه جانب ابیانه رو کرد که آسایش به از رنج و عذاب است یکی از پیرمردان دل آگاه که رای و فکرش از روی حسابست بگفتا از برای کد خدایی بسی شایسته این عالیجنابست بدو گفت این قباانداز بر دوش که بر بگذشته ات نیکو حجاب است اگر خواهی کنی خدمت بملت اگر در سر تو را فکر ثوابست ز من بشنو بکش دست از صدارت که این شغل از برایت ناصوابست بر این مردم در این ده کدخدا باش خوراکت بعد از این جوجه کبابست پی آبادی این قریه میکوش که آنچه کرده ای نقش بر آبست چه خوش گفتند اگر آباد باشد دهی بهتر ز صد شهر خرابست جهت استاندار مازندران و کرمانشاهان نیز این نامه ارسال شده.

منبع:

کتاب امیر عباس هویدا به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 465

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.