صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره : اعلام صلاحیت مدیران جراید عطف به شماره : 44480/324ـ 4/11/45

تاریخ سند: 10 بهمن 1345


درباره : اعلام صلاحیت مدیران جراید عطف به شماره : 44480/324ـ 4/11/45


متن سند:

از : اداره کل چهارم به : مدیریت کل اداره سوم 324 شماره : 17864 /403 بدین وسیله 3 برگ فتوکپی اسامی مدیران جراید به پیوست ایفاد خواهشمند است دستور فرمایید در مورد ردیف 17 آقای دکتر علی اکبر حکیم شوشتری مدیر روزنامه خاک و نفت1 [خاک و خون] و ردیف 20 آقای علی حافظی مدیر روزنامه دنیای جدید2 و ردیف 27 آقای عباس شاهنده3 مدیر روزنامه فرمان و ردیف 30 آقای خلیل اسعد رزم آرا مدیر روزنامه مرد مبارز و ردیف 34 آقای نجفقلی پسیان مدیر روزنامه ندای ایران4 و ردیف 39 آقای علی اکبر صفی پور5 مدیر روزنامه امید ایران6 و ردیف 40 آقای دکتر باقر شریعت مدیر روزنامه اکونومیست و ردیف 43 آقای مهندس عبداله والا7 مدیر روزنامه مجله تهران مصور و ردیف 48 آقای دکتر امیرهوشنگ عسکری مدیر روزنامه خوشه8 و ردیف 61 آقای حسن عرب9 مدیر روزنامه پرچم خاورمیانه که تیمسار ریاست معظم ساواک اسامی فوق را علامت مشخص فرموده اند مجددا سوابق آنان را در مورد رسیدگی دقیق قرار داده و صلاحیت آنان درثانی اعلام نمایند.
مدیرکل اداره چهارم ـ سرتیپ زالتاش رونوشت برابر اصل است

توضیحات سند:

1ـ روزنامه خاک و خون ارگان حزب پان ایرانیسم به رهبری محسن پزشکپور بود.
که پس از کودتای 28 مرداد 1332 منتشر شد و پزشکپور با انتشار این روزنامه همکاری با رژیم کودتا را گسترش داد.
دکتر علی امینی به روایت اسناد ساواک، تهران : مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ص 673 و 674.
2ـ مجله دنیای جدید در سال 1333 با مدیر مسوولی علی حافظی به صورت هفتگی در تهران شروع به فعالیت های مطبوعاتی نمود.
فهرست روزنامه های موجود در کتابخانه ملی ایران تهیه و تنظیم از : بیژن سرتیپ زاده با همکاری کبری خداپرست.
همان منبع ص 101 3ـ عباس شاهنده فرزند صفاءالسلطان در سال 1292 ه ش در تهران به دنیا آمد.
تحصیلات ابتدائی را در تهران گذراند و پس از آن به دانشسرا رفت و بعد از اتمام دوره مربوطه و گرفتن دیپلم به عنوان آموزگار در خدمت وزارت معارف قرار گرفت و به تدریس در دبیرستان های تهران مشغول گردید.
شاهنده از نخستین روزی که به استخدام دولت درآمد در اندیشه نزدیکی به محافل قدرت و دستیابی به شغل و منصب مهم دولتی بود.
از این رو زمانی که وزارت معارف رضاخان به اشاره و تقلید از انگلستان تشکیلات پیشاهنگی را سازمان داد، شاهنده به تکاپو برخاست و با سازماندهی اولین جوخه ها و گروه های پیشاهنگی شروع به خودنمائی کرد.
خدمات او در این عرصه آنقدر مورد توجه قرار گرفت که وزیر معارف وقت نامبرده را به عنوان اولین رئیس پیشاهنگی تهران منصوب نمود.
شاهنده در سال های اولیه پس از شهریور 1320 ظاهرا جانب مردم را گرفت و خود را طرفدار آزادی و حقوق انسانی جا زد و برای بهره برداری از این وضعیت جدید به فعالیت مطبوعاتی رو کرد و روزنامه فرمان را انتشار داد.
اولین شماره فرمان در روز 15 خرداد 1322 روانه پیشخوان روزنامه فروشی ها شد.
با تشکیل حزب توده و نفوذ روزافزون این حزب و گسترش آن در شهرها و مناطق کارگری عباس شاهنده که سودای نزدیکی به مرکز قدرت را در سر داشت و روسیه را حاکم درجه یک سیاست ایران می دانست جانب حزب توده را گرفت و روزنامه فرمان را کاملاً در اختیار جریان کمونیستی ایران گذاشت.
ولیکن این حمایت از حزب توده مدت زیادی طول نکشید و درست زمانی که قوام السلطنه بر مسند وزارت تکیه زد دست از پشتیبانی حزب توده برداشت و این تغییر خط مشی را در 24 دی ماه 1324 علنی کرد و به صف حامیان قوام و محمدرضا پهلوی پیوست.
زمانی که حزب دمکرات تشکیل شد عباس شاهنده سردستگی اراذل و اوباش هوادار قوام را بر عهده داشت و گروهی را بنام گارد احترام و تشریفات حزب دمکرات بوجود آورد.
پس از جدائی شاهنده از حزب توده، قوام السلطنه او را مورد عنایت و توجه قرار داد و در اسفند 1324 طی فرمانی ویژه وی را از وزارت فرهنگ به نخست وزیری منتقل و مأمور سازماندهی اتحادیه سندیکاهای کارگری ایران کرد و او با بهره گیری از این مقام در آذرماه 1325 نام روزنامه فرمان را به فرمان کارگران تغییر داد.
پس از ختم غائله آذربایجان و کردستان، شاهنده از نخست وزیری به تشکیلات شهرداری تهران انتقال یافت و در سال 1326 به سمت مدیر کل خواربار شهر تهران منصوب گردید.
شاهنده پس از برکناری از مقام مدیریت خواربار شهر تهران به مقام مدیریت کل بازرسی شهرداری رسید و در زمان نخست وزیری حاجیعلی رزم آرا با حفظ سمت به مقام معاونت شهرداری تهران نیز دست یافت.
وی مدعی بود که در جریان کودتای 28 مرداد 1332 جزء اولین کسانی بوده است که به همراه سرهنگ پهلوان، مهدی میراشرافی و احمد فرامرزی و گروهی از اراذل و اوباش نظیر شعبان بی مخ و هفت کچلان به فرستنده رادیو تهران حمله کرده و پس از تصرف آن سقوط حکومت دکتر مصدق را اعلام داشته است.
او در اکثر سفرهای خارجی محمدرضا پهلوی و همسرش ثریا و مسافرت های حسین علاء و منوچهر اقبال به عنوان عضو ثابت و اکثرا به عنوان رئیس هیأت مطبوعاتی به همراه آنان بود.
یکی از مهمترین سفرهای شاهنده سفر به کشور عراق در آبان 1334 به منظور شرکت در کنفرانس بغداد بود.
این کنفرانس منتج به امضای پیمان بغداد میان کشورهای ایران و عراق و ترکیه و پاکستان و انگلستان گردید.
سمت شاهنده در این کنفرانس ریاست هیأت مطبوعاتی همراه حسین علاء نخست وزیر وقت بود.
او پیمان بغداد را متمم کودتای 28 مرداد 1332 معرفی کرد.
وی هم چنین در شهریور 1335 سفری به اسرائیل داشت و در سفرنامه خود اهمیت اسرائیل برای توازن روابط سیاسی ایران و اعراب را بر شمرده است.
شاهنده که همیشه سودای نمایندگی در سر داشت پس از برکناری اقبال و روی کار آمدن شریف امامی سعی کرد تا خود را کاندیدای بیجار نماید ولی موفق نشد.
در سال 1342 وقتی محمدرضا پهلوی در جریان مراسم سلام نوروزی از طولانی بودن صف روزنامه نگاران گله کرد، جهانگیر تفضلی مدیر روزنامه ایران ما و وزیر مشاور و سرپرست انتشارات دولت تصمیم به کاستن از تعداد روزنامه ها و مطبوعات گرفت و امتیاز 71 نشریه و روزنامه را لغو نمود که روزنامه فرمان نیز یکی از آنان بود.
امّا شاهنده در شمار روزنامه نگاران معمولی نبود که به آسانی تسلیم شود و تلاش برای راه اندازی مجدد روزنامه فرمان را رها نکرد تا اینکه سرانجام موفق شد دوباره امتیاز لغو شده اش را پس بگیرد و در تاریخ 29 تیر 1344 مجددا روزنامه فرمان را انتشار داد و از آنجا که روزنامه ی او تنها روزنامه ای بود که پس از لغو دوباره امتیاز گرفت می توان به نفوذ شاهنده در هرم حاکمیت محمدرضا شاهی پی برد.
در طول مدتی که روزنامه فرمان تعطیل بود عباس شاهنده بیکار ننشست و موافقت مقامات مسوول را برای نامزدی در انتخابات دوره ی بیست و یکم مجلس شورای ملی کسب کرد در این انتخابات که در تاریخ 26 شهریور 1342 برگزار گردید شاهنده با تعداد 8707 رای به عنوان نماینده شهرستان بیجار انتخاب گردید امّا به دلایلی نامشخص اعتبارنامه او در صحن عمومی مجلس تصویب نشد و او این بار هم نتوانست بر کرسی نمایندگی مجلس تکیه بزند.
شاهنده در مراسم تاجگذاری و نیز در جشن های دوهزار و پانصد ساله تمام توان و قدرت خود را در خدمت دربار گذاشت و به همین سبب در اسفند ماه 1350 بخاطر خدماتش در جریان برگزاری این جشن ها نشان «جشن شاهنشاهی» را دریافت کرد.
همچنین او عضویت شاخه مطبوعاتی حزب ایران نوین را نیز دارا بود و در آذرماه سال 1351 به عنوان نایب رئیس انجمن های شهر استان مرکزی برگزیده شد.
و بالاخره زمانی که امیرعباس هویدا برای زمینه سازی حزب رستاخیز تعداد 64 نشریه را تعطیل کرد روزنامه فرمان هم جزء آنها بود و از اول شهریور 1353 تعطیل گردید و اینبار او هیچ تلاشی برای راه اندازی مجدد این نشریه نداشت.
عباس شاهنده به هنگام اوج گیری انقلاب اسلامی فعال شد و کوشید تا با فریبکاری و نیرنگ یکبار دیگر خود را در عرصه مطبوعات ایران جای دهد و در آخر 1357 مجددا فرمان را منتشر نمود و با فریب مردم انتقادات خود را متوجه هویدا نمود تا بلکه بتواند شاه را از زیر ضربات رها سازد لکن هوشیاری امام (ره) و مردم تمامی این ترفندها را نقش بر آب کرد.
با پیروزی انقلاب شاهنده کوشید از عملکرد ضد کمونیستی خود سود جوید و به این طریق خود را به حاکمیت و رهبران ج.
ا.
نزدیک سازد از این رو به چاپ خاطرات خود و چگونگی نفوذ در دستگاه پیشه وری و نقش خود در غائله آذربایجان و کردستان پرداخت و پس از آن به مسأله ملی شدن نفت اشاره کرده و دوروئی در پیش می گیرد و از فدائیان اسلام اینگونه یاد می کند «فدائیان اسلام با ترور هژیر و رزم آرا کمر دو ابرقدرت جهان را شکستند» و این در حالی است که او در زمان نخست وزیری رزم آرا معاون شهرداری و از نزدیکترین افراد و یاران او بود.
! ساواک در سند بیوگرافی وی آورده است : مشارالیه فردی زیرک، موقع شناس، پشتکاردار، فعال و پول پرست، رشوه گیر، کلاش، بند و بست چی می باشد و نفوذ وی در اشخاص خوب است، وی استعداد زیادی در متشکل کردن دسته های کارگری و تشکیلات حزبی دارد.
ـ ر.ک روزنامه کیهان از تاریخ 12 /9 /77 الی 19 /9 /77 ـ پرونده انفرادی ساواک 4ـ روزنامه ندای ایران نوین با روش سیاسی و خبری به صاحب امتیازی و مدیر مسوولی محمدعلی رشتی و سردبیری نجفقلی پسیان از سال 1342 تا 1354 به صورت روزانه در تهران منتشر می شد.
این روزنامه وابسته به حزب ایران نوین بود.
راهنمای مطبوعات ایران (1304 تا 1357) سید محمد صدری طباطبایی نائینی ج اول ص 690) 5ـ علی اکبر صفی پور فرزند ابوالفضل در سال 1299 ه ش در شهرستان نهاوند به دنیا آمد.
تحصیلات ابتدائی را در دبستان بدر نهاوند و دبیرستان در شهرهای نهاوند، همدان و کرمانشاه سپری کرد.
وی که در دبیرستان نظام نیز تحصیل کرده و سپس استعفا داده بود در دانشکده حقوق ادامه تحصیل داد و لیسانس گرفت.
علی اکبر صفی پور که یک دوره روزنامه نگاری را در دانشگاه تهران طی کرده بود، و در زمان سپهبد رزم آرا در دخانیات شاغل بود و با وی همکاری نزدیک داشت و محرم اسرار او بود، پس از سردبیری مجله بدیع و نویسندگی در مجله خواندنی ها، امتیاز مجله امید ایران را در سال 1328 اخذ کرد.
در جریانات سال 1332 تعدادی مقالات مجله وی گرایش کمونیستی یافت و مجله وی چند بار مورد توقیف قرار گرفت.
در سال 1335 از طرف وابسته مطبوعاتی سفارت شوروی در ایران، برای سفر یک ماهه به آن کشور دعوت شد.
مشارالیه در سال 1339 به عضویت حزب ملیون در آمد و در اردیبهشت سال 1340، طی نامه ای به نعمت اللّه نصیری که در آن زمان ریاست شهربانی کل کشور را به عهده داشت، خود را فردی نویسنده که جز خدا و شاه پشتیبانی ندارد، معرفی کرد و از او تقاضا نمود در انتخابات مجلس شورای ملی، در مقابل ظفرالسلطان، از او حمایت کند تا با راهیابی به مجلس قلم به دست گرفته و در مدح دستگاه قلم فرسائی و انجام وظیفه نماید.
صفی پور که مجله ی خود را تریبون سوءاستفاده های خود قرارداده بود، در قبال عدم تمکین مسؤولین محلی و غیر محلی از تقاضاهای وی، مجله را صحنه شانتاژ علیه آنها می کرد که از آن جمله است : الف : حمله به مسؤولین بانک کارگران در آذر ماه سال 1340 به علت عدم موافقت با وام درخواستی ب : حمله به فرماندار نهاوند در بهمن ماه سال 1340 به علت اینکه، فرد مورد نظر وی را به عنوان شهردار انتخاب نکرده است.
علی اکبر صفی پور که بالاخره در سال 1342 با زد و بندهایی، به نمایندگی نهاوند در مجلس شورای اسلامی منصوب گردیده بود، بعد از حزب مردم به عضویت حزب ایران نوین در آمد و در سال 1345، در عزل و نصب مقامات دولتی حوزه انتخابی خود به حدی دخالت کرد، که شایع شد.
مشارالیه از راه فروش این مقامات، ثروت کلانی بدست آورده است.
مشارالیه که یکی از مروجین ابتذال در مجله ی خود بود، تحت عنوان، دنیای هرزگان، به اشاعه زننده ترین مسائل غیر اخلاقی، مشغول بود.
وی در شماره بهمن ماه سال 45 تصاویری را انتشار داد که به علت شباهت یکی از تصاویر با محمدرضا پهلوی، نارضایتی او را در برداشت و مشارالیه برای جبران این مسئله در نطق قبل از دستور مورخه 25 /11 /45 به تعریف و تمجید از شاه و خدمات وی! پرداخت و با دادن رشوه به خبرنگاران به چاپ خبر آن مبادرت کرد و در همان ایام، مراسم نیایش برای شاه را در مسجد جوانان نهاوند، ترتیب داد.
مشارالیه که با منوچهر اقبال، سرو سری داشت و به همراه او، بنابر دعوت شرکت پان آمریکن به آمریکا سفر کرده بود، مورد شفاعت اقبال در نزد شاه قرار گرفت و مسئله منتفی شد و در سال 46 به عنوان دبیر کمیته و عضو هیأت امنای دانشگاه صنعتی، انتخاب گردید.
او که عضویت باشگاه شاهنشاهی را داشت و دبیر کمیته جشن های تاجگذاری در شهرستان ها بود، به علت اینکه به عضویت شورای مرکزی حزب ایران نوین، انتخاب نشده بود، برای کمک به ارتقا بادنیس راس سفیر انگلیس در ایران، تماس گرفت.
مشارالیه در ارزیابی های ساواک، فردی علاقمند به اساس رژیم و کشور، طرفدار غرب، نویسنده و زرنگ، اهل زد و بند، غیر قابل اعتماد و اهل سیگار و مشروب معرفی شده است.
علی اکبر صفی پور با نام مستعار صفائی با ساواک همکاری داشته است.
6ـ امید ایران مجله سیاسی ـ اجتماعی که دو دوره انتشار داشته است.
دوره ی اول انتشار آن با صاحب امتیازی و مدیر مسؤولی علی اکبر صفی پور و سر دبیری امیر ناصر خدایار، مهدی فشنگچی و حسین سرفراز در سال 1328 شروع به نشر کرد و تا سال 1353 در تهران به طور هفتگی چاپ می شد و در سال 1330 با استفاده از امتیاز آن هفته نامه ورزشی منتشر می شد و در ضمن سالنامه هم منتشر کرده است.
دوره ی دوم انتشار آن در سال 1357 شروع شد و همچون دوره ی قبلی یک مجله سیاسی، اجتماعی و انتقادی بود در این دوره صاحب امتیاز آن علی اکبر صفی پور، مدیر مسؤول آن مهدی فشنگچی و علی اکبر صفی پور و سردبیر علیرضا نوری زاده بود.
7ـ عبداللّه والا فرزند حسین ظهیرالسلطان ملاک و پیشکار احمدشاه بود که در سال 1301 در قریه شال خلخال به دنیا آمد.
وی فارغ التحصیل هنرسرای عالی رشته شیمی در سال 1322 و لیسانسیه حقوق از دانشگاه تهران در سال 1324 و مسلط به زبان های فرانسه و انگلیسی بود.
نامبرده در سال 1321 با ثریا شقاقی از متمولین تهران ازدواج نمود و دارای تنها یک فرزند به نام کاران در سال 1333 گردید.
وی کار مطبوعاتی خود را در سال 1321 با عنوان مدیر مسؤولی نشریه تهران مصور آغاز نمود و در ادامه با توجه به نزدیکیش به دهقان توانست به عنوان رابط نشریه با ارتش در زمینه چاپ در چاپخانه ارتش و همچنین تنظیم مطالب تحت عنوان زیر ذره بین ایفای نقش بنماید.
پس از درگیر شدن احمد دهقان با رزم آرا به خاطر چاپ مقاله «من جاسوس شوروی در ایران بودم» و نهایتا قتل احمد دهقان، عبداللّه والا با کمک رزم آرا توانست دو سال به تاریخ تولدش در شناسنامه بیافزاید و از سال 1301 به 1299 تغییر دهد و با این روش صاحب امتیازی نشریه تهران مصور را که می بایست برطبق قانون مطبوعات حداقل سی سال سن داشته باشد، بدست آورد و به عنوان جانشین احمد دهقان امور نشریه را به دست گرفت و منویات مورد نظر خود را رأسا جامعه عمل بپوشاند.
نامبرده در دوره های 20 و 21 مجلس شورای ملی از خلخال نمایندگی مردم را به عهده داشته است.
8ـ مجله خوشه با روش اجتماعی، ادبی، هنری و سیاسی به صاحب امتیازی امیر هوشنگ عسکری و سردبیری احمد شاملو و حسین سرفراز از سال 1336 به صورت هفتگی در تهران منتشر می شد.
راهنمای مطبوعات ایران، (1304 ش تا 1357 ش)، مؤلف: سیدمحمد صدری طباطبایی نائینی، ج اول، ص 295) 9ـ حسن عرب فرزند اکبر در سال 1301 ه ش در تهران در خانواده ای لبنانی الاصل به دنیا آمد و درباره تحصیلات وی در اسناد موجود مطلبی ثبت نشده است.
نامبرده یکی از مخالفان حزب توده بود که چندین بار توسط عناصر آن حزب مضروب شد و از طرفداران رژیم طاغوت بود که در مخالفت با مصدق در سال 32 در بیروت با روزنامه های لبنانی مصاحبه داشت.
مشارالیه از عوامل انگلیس بود که با شرکت افسران انگلیسی و به منظور طرح نقشه و ایجاد تحریکاتی علیه مستشاران امریکائی در منزلش جلسه تشکیل می داد و در سال 1330 پس از دستگیری ناوارا جاسوس انگلیسی مدتی به کشور عراق فرار کرد.
حسن عرب مدیر روزنامه پرچم خاورمیانه که بعدا به نشریه سیاسی خوزستان تغییر نامه داد بود و در سال 36 فروشگاه مطبوعاتی بین المللی توسط نامبرده در شیراز تأسیس شد.
نامبرده با ساواک همکاری داشت.
و در باند قاچاق حمیدرضا پهلوی و نعمت اللّه کلان کارمند شهربانی و تقی علوی کیا، برادر تیمسار علوی کیا، و ایادی مسؤول توزیع هروئین در شهرستانها بود.
مشارالیه دارای چند کاباره و مرکز فساد در تهران و آبادان بود و در تجارت زنان بدنام از اروپا و کشورهای عربی و ایران دست داشت و هتل هایش در آبادان مرکز جاسوسی برای انگلیس و سرویس های اطلاعاتی بود و در سال 54 سکینه سادات خواهر انورسادات را جهت تفریح به ایران آورد.
حسن عرب با دربار پهلوی ارتباط نزدیک داشت و در این زمینه مکاتبات زیادی به مناسبت های مختلف با شاه و فرح داشت و از طرف آنها از وی تشکر شده است و نامبرده نیز با سوءاستفاده از این ارتباطات از مردم باج می گرفت.
وی از طرف شاه نشان درجه 1 رستاخیز دریافت نمود و رحمت اتابکی سفیر ایران در لبنان وی را مستحق تقدیر معرفی کرد.

منبع:

کتاب مطبوعات عصر پهلوی - روزنامه مرد مبارز به روایت اسناد ساواک صفحه 198

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.