متن تلگراف
متن سند:
متن تلگراف
آقای مهندس شریفامامی
با اینکه راهپیمائی و ابراز احساسات مذهبی مسلمین در نقاط مختلف ایران پس از اداء نماز عید فطر، که به نقل جراید تا پنج میلیون نفر تخمین زدهاند، بدون کوچکترین برخورد سوئی پایان یافته و حتی به سربازان و نظامیانی که با آنان برخورد نمودهاند گل نثار شده، که این عمل نشانه صلحجوئی میباشد؛ ولی شما طبق وعده و نویدهائی که برای جلب رضایت عمومی عنوان نمودید، میبایستی از این صلح جوئی استفاده و در مقام استمالت برآئید؛ متأسفانه علیرغم قول و قرارهائی که در بادی امر عنوان نمودید، به تشکیل حکومت نظامی در شهرهای بزرگ مبادرت و به بهانه تشکیل اجتماعات، به روی مردم مسلمان بیپناه رگبار آتش گشوده و جمع کثیری از زن و مرد و حتی اطفال بیگناه را به خاک و خون کشید[ید]. این عمل غیرانسانی نه تنها جامعه مسلمین را عزادار کرد، بلکه جامعه انسانیت را در هر مرام و مسلکی غمناک ساخته است؛ لذا جامعه روحانیت و مردم مسلمان شهرستان سمنان، مراتب انزجار و تنفر خود را از این عمل وحشیانه و غیرانسانی، که حکومت نظامی دولت شما مرتکب شده و بر تمدن ادعائی ایران خط بطلان کشیده و تاریخ کشور را ننگین ساخته، شدیداً اعلام و نسبت به برقراری حکومت نظامی1 در شهرهای ایران، که مانع انجام فرایض دینی است، اعتراض مینمایند.
توضیحات سند:
_
1. امام خمینی(ره) در تاریخ «ششم شوال 1398» اعلامیهای «راجع به حکومت نظامی و کشتار تهران و شهرستانهای مهم ایران» صادر نمودند که در بخشی از آن آمده است: «ملت شریف و شجاع ایران، بار دیگر شاه با دستور حکومت نظامى در تهران و سایر شهرستانهای مهم ایران، ثابت کرد که پایگاهى در میان ملت ندارد. اعلام حکومت نظامى در محیطى آرام که به اقرار رادیو و مطبوعات ایران راهپیمایى با کمال آرامش در آن انجام مىگرفت، نه تنها قانونى نیست بلکه جرم است و دستور دهنده آن مجرم. شاه براى به رگبار بستن مردم بىدفاع و مظلوم هیچ بهانهاى را بهتر از حکومت نظامى ندید. روزهاى اخیر، تهران و سایر شهرستانهای مهم ایران براى اظهار مظلومیت و مخالفت با مجرمى که 35 سال بر مقدرات آنان سلطه دارد و جنایات و خیانتهای او در کشور و مخالفتهای او با قانون اساسى واضح است، شاهد راهپیماییهای آرام بود. اظهار مخالفت با مجرمى که تمام هستى ملت را به باد داده است، از طرف کسانى بود که در حد عالى شعور سیاسى و دینى بودند؛ به طورى که حاضر شدند ارتش را گلباران کنند ولى دولت آشتى ملى، آنان را به عنوان شعار بر خلاف قانون اساسى، محکوم نمود؛ و حال آنکه شعار آنان بر ضد قانون اساسى شکن بوده. شعار بر ضد رژیم تحمیلى و غیر قانونى بوده، اظهار مظلومیت بوده ولى واقعیت این است که شاه مىخواهد انتقام خود را از ملت بىدفاع بگیرد، و با صحنهسازیهای مبتذل، ملت بىدفاع را به مسلسل ببندد و نفسها را به خیال باطل خودش در سینه خفه گرداند ولى دیگر دیر شده است و ملت مظلوم و بیدار ایران آگاه گردیده است. من هنوز اطلاع دقیقى از کشتگان و مجروحان در سراسر ایران ندارم؛ ولى خبرگزاریها تعداد کشتگان را به صدها نفر گزارش دادهاند و خبرهایى از ایران، این تعداد را بیش از هزار نفر مىگویند. اکنون بر ملت شجاع ایران است که به هر ترتیبى که ممکن است به مجروحین بی شمار خود، خون، دوا و غذا برسانند و از هرگونه کمک مالى دریغ ننمایند. چهره ایران امروز گلگون است و دلاورى و نشاط در تمام اماکن به چشم مىخورد. آرى این چنین است راه امیر مؤمنان (على علیه السلام) و سرور شهیدان (امام حسین علیه السلام ). اى کاش خمینى در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع براى خداى تعالى کشته مىشد...» انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک. ج 4. سند شماره: 151 /155 /2 /2 /3 - 25 /6 /1357
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان سمنان - کتاب 3 صفحه 308