تاریخ سند: 31 تیر 1350
متن سند:
از: نوید
به: 315 شماره: 3142
در تاریخ 3 /7 /1971 نامه ای از حسین نظری دریافت نمودم که در آن تقاضای ملاقات نموده بود.
به این نامه فوراً پاسخ دادم و قرار گذاشتیم که او روز 7 /7 /71 به منزل ما بیاید در تاریخ مزبور نظری ساعت 19 به منزل ما آمد و مطالبی به شرح زیر اظهار نمود.
وی گفت که اخیراً به آلمان شرقی رفته بود و در آنجا با ایرج اسکندری و احسان طبری تماس گرفته بود آنها راجع به من با او صحبت نموده بودند و قرار شد که با یکدیگر همکاری نمائیم.
وی گفت قرار است نشریه ای به نام پیک ایران منتشر نمائیم که اخبار و انتشارات رادیوی پیک ایران را بین مردم منتشر می نماید.
این نشریه در هر دو هفته یکبار انتشار می یابد (تعداد آن را نگفت) و فعلاً مادرزن یکی از رفقا (اسم او را نگفت) هر روز ساعت شش و نیم بعد از ظهر اخبار رادیوی پیک ایران را روی نوار ضبط می نماید.
ما میخواهیم این نشریه را توسعه بدهیم و مطالب آن را بیشتر نمائیم.
البته این مسئله از بین ما نبایستی درز نماید.
من آمادگی خود را برای همکاری با او اظهار داشتم ولی به او پیشنهاد نمودم که خوب است در این جریان از وجود هاجر فیوضی استفاده گردد.
او گفت هاجر فیوضی آدم مطمئنی نیست و می خواهد به ایران بازگردد بهتر این است که با او در این باره صحبت نگردد.
از نظری سوال نمودم آیا می تواند کمکی به شوهر هاجر فیوضی حسن فولادوند بنماید.
نامبرده در رشته اقتصاد دکتر است و فعلاً در دانشکده صوفیه تدریس می نماید.
نظری جواب داد که امکان پیدا کردن کار برای حسن فولادوند خیلی ضعیف و شاید غیر ممکن است.
زیرا علی مستوفی هم که لیسانس اقتصاد است سالهاست در پاریس زندگی می نماید و بیکار است فقط سال گذشته کار مختصری با حقوق خیلی کمی به دست آورد متاسفانه در اواخر ژوئن به علت کمبود بودجه عذر او را خواستند و اکنون بیکار است به او گفتم اگر مستوفی مایل باشد که در تطبیق یک نسخه خطی با ماشین شده آن با هم همکاری نمائیم خیلی خوب است.
نظری به من قول داد که مستوفی را نزد من خواهد فرستاد.
مستوفی روز 9 /7 /1971 ساعت 21 به خانه نزد من آمد و قدری با هم در تطبیق این نسخه خطی کار نمود و قرار شد از اوایل سپتامبر دوباره شروع نمائیم.
نظری راجع به حسن فولادوند گفت می بایستی به رهبری حزب نوشت که امکان این نیست که در فرانسه برایش کار گیر آورد.
سپس نظری از من سوال نمود آیا حبیبی را می شناسی.
جواب دادم فقط یکبار او را دیده ام آنهم از دور نظری گفت حبیبی سال گذشته در استراسبورگ فارسی درس می داد و اخیراً به پاریس آمده است قرار است با او تماسهای زیادتری برای همکاری بیشتری برقرار نماید.
نظری سوال نمود آیا پرفسور لازار (استاد زبانهای شرقی در دانشکده السنه شرقی بند نموده و به آنها کار داد.
من گفتم در این باره تحقیق خواهم نمود.
در پایان مذاکرات نظری گفت که برای چند روز به استراحت خواهد رفت از اواسط ماه اوت با یکدیگر در انتشار مجله پیک ایران همکاری خواهیم نمود.
از نظری سوال نمودم از کجا می داند که من ماشین تحریر فارسی دارم.
گفت او به منزل تکمیل همایون رفته بود و ماشین فارسی را آنجا دیده بود.
حسن فولادوند گروهبان سابق ارتش از سال 1334 به بلغارستان آمد ابتدا در رشته اقتصاد به تحصیل پرداخت و دکترای خود را در این رشته گرفت و اکنون در دانشکده اقتصاد صوفیه درس می دهد و قرار است به پاریس بیاید و با خانمش هاجر فیوضی در پاریس زندگی نمایند.
علی مستوفی را من خوب نمی شناسم ولی می دانم که سالهاست در پاریس زندگی می نماید.
نظریه منبع.
1- حسین نظری از طرفداران رادمنش بود.
در اثر تغییراتی که در رهبری حزب به وجود آمده نظری مایل است پست مسئولیت خود را در فرانسه حفظ نماید بدین جهت اخیراً کوشش مینماید که نشریه پیک ایران را سر و صورت بدهد و ضمناً در پاریس فعالیت بیشتری از خود نشان داده عده ای از اعضاء حزب توده را بکار بگمارد.
2- تماس نظری با تکمیل همایون و حبیبی را این طور باید توجیه نمود که نظری کوشش می نماید با اعضاء جبهه ملی و حزب ملت ایران که در پاریس مقیم هستند وحدت فعالیت به وجود آورد.
منبع:
کتاب
چپ در ایران - حزب توده در آلمان شرقی به روایت اسناد ساواک صفحه 274