تاریخ سند: 21 آبان 1341
جلسه دانشجویان وابسته به حزب ایران
متن سند:
شماره : 14094 / س ت
در ساعت 1800 روز یکشنبه 20 /8 /41 جلسه که با دانشجویان وابسته به
حزب ایران در خیابان استالین کوچه زرتشتیها.
شرکت هامون تشکیل شد.
اعضای حاضر عبارت بودند از 1ـ دکتر سعیدی کارمند بیمه های اجتماعی 2ـ
فقیهی دانشجوی حقوق و مسئول حوزه 3ـ محمدرضا روحانی دانشجوی سال
دوم حقوق 4ـ موسی محق
دانشجوی سال چهارم
حقوق رشته اقتصاد 5ـ
مهندس احمد صدیق
فارغ التحصیل دانشکده فنی
آبادان 6ـ مهندس مصطفی
ذوالنور فارغ التحصیل
دانشکده فنی و دانشجوی
فوق لیسانس دانشکده
حقوق 7ـ فرهمند دانشجوی
فارغ التحصیل دانشکده فنی
8ـ خانم اکرم میرحسینی
فارغ التحصیل دانشکده
حقوق 9ـ صدر دانشجوی
دانشکده علوم اداری
دانشکده حقوق 10ـ بهمن
مشفقی دانشجوی دانشکده پزشکی.
ضمنا آقای دکتر شاهپور بختیار به سمت
گویندگی در جلسه حاضر شدند.
و چون مقرر بود که جلسه در ساعت 1730 تشکیل گردد آقای بختیار بیان
داشتند البته امروز کاری برایم پیش آمده بود ولی از این پس باید جلسه مرتب و
منظم تشکیل گردد و مسئول اسامی شرکت کنندگان وقایعی را بررسی کند و من با
این که کار زیادی داشتم حاضر شدم که در این جلسه شرکت کنم و به عنوان یک
گوینده باشم البته این جلسه بایستی همانند عقاید و افکاری که در مغز چاکرتان
هست باشد.
سپس آقای موسی محقق به عنوان ناظم جلسه انتخاب شدند.
البته
قبل از آمدن افراد آقای سیاوش شیدایی دانشجوی دانشکده داروسازی دستور
بحث حزب ایران را آورده بود و آن گاه به یکی از افراد داد تا به دکتر سعیدی
مسترد گردد.
و نامبرده هم آنها را به افراد حاضر فروخت و آقای دکتر بختیار پس
از بررسی آنها گفت من فکر می کنم که در این جزوه ها جای مهمی برای آقایان
نباشد در هر صورت پس از قرائت اگر اشکالی دیدید سؤالی خواهید کرد آن گاه
بیان داشتند که امروزه موضوعی که مخالفین را عنوان می کند و مرتب به روی آن
تکیه می کند این است که
حزب ایران دارای
ایدئولوژی نیست.
در جواب
باید بگویم نداشتن
ایدئولوژی نمی تواند دشمن
باشد زیرا یک حزب سیاسی
عبارت از آن نیست که خود
را وابسته به افکار فلسفی
یک فیلسوف مثلاً افلاطون
با اسطوره سازد یک حزب
سیاسی دارای برنامه مترقی
می باشد و افراد حزبی دارای
یک هدف مشترک و عالی
می باشد که گرد هم جمع
می شوند وقتی که برای اولین
بار موضوع حزب در
انگلستان بوجود آمد آنها دارای ایدئولوژی نبودند ما حزب کنگره هند را در نظر
آوریم با حزب کارگر انگلستان که واقعا خدماتی برای مملکت خود انجام
داده اند اصولاً برای یک حزب سیاسی نیست که خود را محصور به یک افکار
فلسفی سازد بلی باید بگوییم که این امر تا اندازه از زمان مارکس بوجود آمد و
واقعا که مارکس دارای یک دید عالی و بلندنظری بود من تنها کسی را در جهان
می شناسم که بتواند به اندازه مارکس دارای مکالمات عمیق باشد مارکس وضع
کارگر و کارفرما را از ابتدای بشریت تا قرن 19 که متعلق به او بود تشریح کرد ولی
پیروان مکتب او برخلاف او رفتار کردند.
تنها لنین بود که در اکتبر 1917 گفت من
پیرو مکتب مارکس هستم و تا اندازه توانست موفق شود و بالاخره در سال
1924 با مرگ او رژیم لنین1 هم مرد و استالین آمد و یک رژیمی ساخت و گفت
این است رژیم مارکسیستی و بالاخره فعلاً می بینیم که خروشچف آمد و
جنازه هایش را گرفت و سوزانید حالا چه بلایی به سر خروشچف بیاید معلوم
نیست.
آقای بختیار بحث مفصلی در این خصوص کردند و گفتند اگر کسی از شما
خواست که ایدئولوژی حزب شما چیست شما بگویید که ایدئولوژی حزب
کنگره چیست.
در این وقت
چون ایشان از ساعت 1830
با اعضای کمیته سیاسی
دانشگاه جلسه داشتند گفتند
آقایان هر سؤالی راجع به
جبهه ملی یا غیره دارید
بفرمایید آقای بهمن مشفقی
دانشجوی دانشکده پزشکی
بیان داشتند که آقای علم در
مصاحبه مطبوعاتی خود
بیان داشتند که انتقادات
شروع خواهد شد نظر
جنابعالی چیست آقای
بختیار بیان داشتند که من
این «سخنرانی را نخوانده ام
ایشان چه گفته؟» جواب
داده شد که قرار است در اسفند ماه فرمان انتخابات صادر و در خرداد ماه شروع
شود آقای بختیار بیان داشتند لابد می خواهند دانشگاه تعطیل بشود و بعد
انتخابات را شروع کنند ولی چه عیبی دارد، دانشجویان یک سال امتحان ندهند
ولی باید بگوییم که انگیزه اصلی شروع انتخابات برای قرضه می باشد چنانچه از
طرف بانک بین المللی به آقای بهنیا گفته شد که ما به ...
یک دارای مجلس
نیست...
نمی دهیم و آقای دکتر خوشبین هم که به اتفاق ایشان بودند لابد
می خواستند آن اصل قانون اساسی را که قرض بدون تصویب مجلس انجام
نمی پذیرد تصریف نمایند و یا می گویند اگر هست در کشور ما نیست اصولاً باید
بگوییم که دولتها موقعی که بی پول می شوند به فکر مجلس می افتند و مرحوم
مظفرالدین شاه هم که بی پول شده بود به این فکر افتاده بود.
آقای ذوالقدر گفتند
در دانشگاه شایع بود که فردا جبهه ملی و علم با هم ملاقات دارند آقای بختیار
گفتند چنانچه بدانید چندی پیش ملاقاتی دست داد ولی ما سه درخواست
داشتیم که یکی عبارت بود از این که قانون اساسی حقوق سلطنت و دولت را
تعیین کرده بایستی به آن اصول رفتار شود دیگر این که بر طبق همین قانون
اساسی باید انتخابات هر چه
زودتر شروع شود و سوم این
که هر اقدامی که به اصطلاح
به نام قانون اساسی در کشور
صورت می گیرد باید با
تصویب مجلس باشد آقای
علم گفتند من هیچ کاره ام
باید این وضع را به عرض
شاهنشاه برسانم ولی چیزی
نشد تا این که اخیرا دوباره
واسطه ایشان آمد و آقای
صالح جریان راامروز صبح
در هیئت اجرائیه که صبح در
همین جا تشکیل شده بود
مطرح کردند و قرار شد که
در ملاقات این بار تمام
اعضاء اجرائیه با علم ملاقات کنند.
آقای بهمن مشفقی درباره دانشجویان دانشگاه سوالی کردند.
ایشان گفتند دو
دانشجویی را که مهندس ریاضی اخراج کرده بود بازگشتند و بقیه دانشجویان هم
که امروز به وسیله تلفن با آقای دکتر فرهاد تماس گرفته بودم گفتند به زودی
برخواهند گشت و من به ایشان گفتم از این که دانشجویان عکس العمل شدید
انجام نداده اند فقط به خاطر جنابعالی بوده است.
اداره کل سوم (2 نسخه)
توضیحات سند:
1ـ لنین ولادیمیرایلیچ نام
خانوادگی واقعی وی یولیانوو
بود اما هنگام شرکت در
فعالیت های محرمانه سیاسی در
سال 1901 نام مستعار لنین را
برگزید و از آن پس نیز همین نام
بر روی او باقی ماند.
او در 22
آوریل سال 1870 میلادی در
سیمبریک، که بعدا به افتخار او
یولیانووسک نام گرفت، به دنیا
آمد.
در سال 1887 برادر
بزرگش به اتهام شرکت در
توطئه قتل علیه تزار روسیه
دستگیر و اعدام شد.
در آن زمان
بنا به علل سیاسی و اختلاف
طبقاتی شدید و عدم وجود
حقوق اساسی برای شهروندان،
بیشتر مردم از حکومت وقت
ناراضی بودند و اعضای جوانتر
طبقه متوسط، که لنین هم جزو
آنها بود، با تشکیل گروه های
سیاسی سعی داشتند تغییراتی
در جامعه به وجود آورند.
لنین
خود به مطالعه دقیق آثار «کارل
مارکس»، یکی از بنیان گذاران
نظریه کمونیسم پرداخت.
مارکس معتقد بود که مردم نباید
دارای مغازه، کارخانه، زمین و
املاک دیگر به صورت شخصی
باشند و طبقه کارگر بایستی طی
انقلابی این دارایی ها را تصرف
کرده و در اختیار عموم مردم
قرار دهد.
لنین شدیدا تحت
تأثیر این افکار قرار گرفت و بر
آن شد که در روسیه انقلابی
کمونیستی به راه اندازد.
وی
ابتدا به عنوان وکیل مشغول به
کار شد.
سپس در 1893 به سن
پترزبورگ رفت و رهبری
انقلابیون را به دست گرفت.
او
دو سال بعد دستگیر و به سیبری
تبعید شد و در آنجا ازدواج کرد.
در سال 1900، پس از اتمام
دوران تبعیدش، به شهرهای
مختلف اروپایی، منجمله لندن
سفر کرد و در آنجا روزنامه ای
انقلابی به نام ISKRA(به
معنی جرقه) منتشر ساخت که به
طور مخفیانه به روسیه
می فرستاد.
سه سال بعد، یکی از
احزاب انقلابی روسیه موسوم به
حزب سوسیال دموکرات
کارگران روسیه در لندن
جلسه ای تشکیل داد که لنین
نقش بسیار مهمی در تشکیل و
روند آن به عهده گرفت.
این
حزب خود به دو شاخه تجزیه
شد: گروه اکثریت یا بلشویک به
رهبری لنین و گروه اقلیت یا
منشویک.
لنین در سال 1905
به علت بروز یک سری
شورشهای انقلابی در روسیه،
به کشورش بازگشت و
فعالیت های سیاسی خود را در
خفا از سرگرفت.
دو سال بعد به
کشور سوئیس گریخت و تا سال
1917 در خارج از کشور باقی
ماند، ولی به رهبری فعالیت های
انقلابی ادامه داد.
در فوریه
1917 که دولتهای روسیه و
آلمان در حال جنگ بودند
انقلاب در «سن پترزبورگ»،
مسکو و سایر شهرهای بزرگ
آغاز شد.
تزار از رأس قدرت
برکنار گشت و حکومتی موقت
بر روی کار آمد.
در این میان
لنین در آوریل 1917 با کمک
حکومت آلمان وارد روسیه شد
و بلافاصله رهبری مبارزات
برای دستیابی بلشویکها به
قدرت را به دست گرفت.
وی در
نوامبر همان سال به قدرت رسید
و رئیس حکومت جدید روسیه
شد، و بدین ترتیب اولین
حکومت کمونیستی در جهان به
وجود آمد.
لنین در سال 1924
چشم از جهان فرو بست و
جسدش جهت نگهداری
ر.ک : دائره المعارف بزرگ
زرین، ج 2، ص 1427 و
1428.
2ـ رجوع شود به کتاب: مردی
برای تمام فصول، سیری در
زندگی امیراسداله علم / جعفر
شاهدی / تهران / مؤسسه
مطالعات و پژوهش های سیاسی
مومیایی گردید و در مقبره ای
مرمرین در مسکو در معرض
نمایش گذاشته شد.
منبع:
کتاب
شاپور بختیار به روایت اسناد ساواک صفحه 220