صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : سید موسی صدر رئیس شورای عالی شیعیان لبنان

تاریخ سند: 19 اردیبهشت 1353


موضوع : سید موسی صدر رئیس شورای عالی شیعیان لبنان


متن سند:

به : 334 از : 221 شماره : 33631 /221 1ـ اخیرا با نامبرده بالا در مرکز شورای عالی شیعیان لبنان ملاقاتی صورت گرفته و مذاکرات وی روی نوار ضبط شده است، در مذاکرات مذکور سید موسی صدر مطالب زیر را بیان داشته است : «بنده آقا به شما عرض کنم من ایمان دارم به این که تشیع باید تقویت پیدا کند و ایمان دارم به این که تشیع تنها وسیله ای است که می تواند کشورهای عربی را نجات دهد برای این که پیغمبر صادق است و کلامش باطل نیست که می گوید «مثل اهل بیتی کمثل سفینه نوح من رکبها نجی و من تخلف عنها غرق» عرب بی اهل بیت غرق شده به ذلت افتاده و راهنمایشان تمسک به اهل بیت است و لذا ما در بازگشت مجدد عظمت اسلام نقش تاریخی داریم، این ایمان من است، من دارم می میرم روی این کار،1 عرض کرده ام من ساعت 21 8 صبح می آیم پایین، یک و نیم از نیمه شب می روم بالا زندگی این طور است مثل دیوانه ها کار می کنم کار من کار عاقلانه نیست.
از آن طرف اگر من در ایران بودم یعنی یک آخوند ایرانی بودم ممکن بود روش دیگری داشتم.
ممکن است روابطی نداشتم با دولت برای شیعیان، در تاریخ با دولتیها خوب نبودند ولی من اینجا هستم من نماینده شیعه یک دوست هستم من نماینده شیعیان لبنان در درجه اول هستم و در نقش شیعیان جهانم و برای این کار اگر دیوانه باشم ممکن است از قدرتی شبیه قدرت ایران صرف نظر کنم یک آدمی که یک کشور عظیمی که در خاورمیانه پشت ها را می لرزاند، پولش زیاد، سلاحش زیاد و دوستش زیاد، مخابراتش زیاد سیاستش هم خوبه، خوب عقلم کمه که با ایران طرف شم و می دانم که ایران قدرتی است که باید تشیع در سایه آن رفعت پیدا کند و اما اگر این دولت بخواهد بنده با فلان کس...
دولت می گوید مثلاً در مونیخ شما شرکت کرده اید نماینده قذافی بودید، من به لیبی هم خواهم رفت و با قذافی هم ملاقات خواهم کرد، به شما برمی خوره، بنده این کارم است، بنده اگر قذافی از من دعوت کند بروم لیبی، می روم اما اگر بگه به شاه فحش بده تو دهنش می زنم...
2ـ ضمنا نامبرده از دولت شاهنشاهی ایران که معتقد است در پیشبرد مقاصد و اهداف شیعیان عالم نقش بسیار مؤثر و ذیقیمتی دارد درخواستهایی نموده است که ذیلاً درج می گردد : الف ـ از طریق غیررسمی حضور اعلیحضرت شاهنشاه آریامهر شرفیاب شده و اراده سنیه ملوکانه تحقق یابد که دولت ایران به نظرات ایشان توجه نماید : ب ـ از سفیر شاهنشاه آریامهر در لبنان اظهار گله مندی نموده که درب سفارت را به روی همگان بسته و برای ایرانیان و مراجعین تضییقاتی فراهم کرده و مدعی هستند در مورد اعلامیه اول ایشان که مربوط به خلیج فارس بوده مفاد آن را سفارت ایران در لبنان تحریف کرده است و تقاضا داشتند اگر از طریق مقامات ذیصلاح این موضوع بررسی شود معلوم می گردد که چگونه در این مدت کوتاه ایشان تولید نارضایتی نموده اند و همچنین از آقای دکتر آزمون گله داشتند که چند نفر آخوند غیرمعروف را از لبنان به ایران دعوت کرده و در جراید اعلام می نمایند پیشوایان شیعیان لبنان به تهران آمدند و توجه ندارند که در این منطقه به غیر از من کسی که رسما و مطابق قانون مقام پیشوایی شیعیان را داراست وجود ندارد و از این نظر درخواست دارند که چنین اشکالاتی مرتفع شده و از بروز نظایر آن جلوگیری گردد.
ج ـ چون شیعیان در رقابت سخت با مذاهب دیگر هستند برای این که سطح زندگی و تربیتی شیعیان بالا برده شود و همگی در زیر پرچم تشیع باشند باید از طریق ایجاد دانشگاه علی الخصوص در آفریقا اثرات مؤثر و خوبی گذاشته شود البته تأسیس یک بیمارستان در لبنان بسیار ضروری است و هزینه ایجاد آن به وسیله مهندسین لبنانی 50 تا 70 میلیون تومان برای 250 تختخواب برآورده شد و چون وابستگی عمیق شیعیان لبنان نسبت به ایران قابل تردید نیست و هنوز سنی ها و مسیحی ها شیعیان لبنان را به دوستی با ایران ذکر می کنند و از این که لبنانی ها به طورکلی تاجر هستند از راه ایجاد بیمارستان و دانشگاه به طور مؤثر می توان ابتکار عمل را به دست گرفت.
د ـ با مرگ عبدالناصر و ضعف فداییان وی و بحران سیاسی متراکم در خاورمیانه و ضعف عمومی نفوذ کشورهای بزرگ در لبنان احتمال می رود که دولت ایران بتواند تا سرحد رهبری سیاسی در خاورمیانه پیش رود و برای این کار بیروت بهترین مکان است و اگر ایران در این زمینه کمک و تلاش نماید شیعیان لبنان می توانند یک سنگر و سوژه داشته باشند دشمنان ایران مثل عراق که مشکلات زیادی هم در خلیج فارس ایجاد می کنند بهترین راه محاصره آنها در لبنان است و چون روابط حافظ اسد با شیعیان لبنان بسیار خوب می باشد اگر ایران راجع به جنوب لبنان که مرکز تشیع است با [به ]اسرائیل اعتراض کنند و نسبت به ایجاد دانشگاه و بیمارستان در این منطقه اقدام نماید ما می توانیم که راجع به ایران با دست آویز صحبت کنیم و اگر همکاری صمیمانه باشد من (موسی صدر) در اجرای نیازمندیهای ایران اقدامات مؤثری می توانم انجام دهم.
نظریه اداره کل دوم : توضیح اداره کل دوم : 1ـ صحت و تأیید این که، مطالبی به شرح فوق وسیله منشأ به منبع گفته شده باشد تا به حال ثابت نشده است و چنان چه مطالب مذکور تأیید گردد به نظر می رسد در بیان اظهارات شیخ [سید] موسی صدر آن طوری که در مصاحبه هایی که انجام می دهد و در جراید عربی از قول وی مطالبی بر ضد و خلاف مصالح کشور شاهنشاهی نوشته می شود با مطالبی که در ملاقات مذکور بیان داشته و در بند یک درج گردیده تفاوت فاحش موجود است و ظاهر و باطن این شخص با هم اختلاف دارد.
2ـ گزارش مذکور از عرض تیمسار ریاست ساواک گذشته است.
محترما به استحضار می رسد: اخیرا با دو نفر از منابع که به ترتیبی مستقیما با موسی صدر ارتباط دارند ملاقات و آنان نیز به طورکلی مسئله اختلاف با ایران را فقط مسئله اختلافات با سفیر شاهنشاه آریامهر را عنوان و حتما این موضوع به محض انتخاب سفیر از طرف موسی صدر عنوان و رفتار نموده بود که با آمدن آقای قدر روابط ما با دولت شاهنشاهی رو به تیرگی خواهد گذاشت.
کاظم زادگان 21 /2 /53 ملاحظه شد...
.
23 /2 /53 محترما به عرض می رساند.
آقای زالتاش روی سابقه ضمیمه نمایید 26 /2 /53

توضیحات سند:

1ـ آیت الله مجدالدین محلاتی در نامه مفید شماره 16 ص 60 و 61 (در خصوص پرکاری امام موسی صدر و فعالیتهای طاقت فرسای ایشان می گوید:) آخرین سفری که به لبنان داشتم در سال 1354 بود حدود پنج روز میهمان ایشان بودم در همان طبقه بالای ساختمان مجلس اعلای اسلامی شیعه! یادم نمی رود که اتاق خوابش فرش نداشت و موزائیک بود! کف اتاق یخ بود! گفتم آقا موسی! چرا این جور می کنی! گفت می خواهم خوابم نبرد! اگر اتاق سرد باشد خوابم نمی برد! ایشان در همان سفر یک مصاحبه خیلی قوی با مطبوعات لبنان داشت که به نظر من یکی از جالبترین صحنه های آقا موسی بود.
اسرائیل و دشمنان ناراضی بودند که ایشان با طوائف و ادیان مختلف روابط حسنه ای دارد.
لبنان نمونه ای از همزیستی موفق ادیان مختلف در کنار یکدیگر بود.
شیعه، سنی، مسیحی و دروزی همه در کنار هم زندگی می کردند.
اسرائیل می خواست این همزیستی را بر هم زند! آقا موسی هم در این بین، مجلس اعلای اسلامی شیعه و حرکت المحرومین را راه انداخته بود و حسابی قوی شده بود.
من عکسی دیده بودم که بیش از صد هزار نفر در اطراف ایشان جمع شده اند و همگی در حال قسم خوردن هستند! انسان دقیقا به یاد تظاهرات اول انقلاب ایران می افتاد! عده ای در لبنان تصور می کردند که حالا که ایشان به اوج قدرت و محبوبیت رسیده است، حتما لبنان را فقط برای شیعیان می خواهد! یا این که لبنانی ها همه باید شیعه شوند! خبرنگاران جمع شدند و از ایشان پرسیدند، شما آینده لبنان را چگونه می خواهید؟ ایشان هم جواب داده بودند : «اللبنان کما کان!».
خدا شاهد است که این جواب مثل بمب در لبنان ترکید! اللبنان کما کان! یعنی ما به هیچ وجه نمی خواهیم طائفه خاصی حاکم باشد! این طرز فکر سیاسی ایشان بود! این که من می گویم دیگران ذوق ایشان را نداشتند، دقیقا به همین جهت است!

منبع:

کتاب امام موسی صدر به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 190



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.