تاریخ سند: 20 دی 1345
موضوع: شیخ غلامحسین جعفری
متن سند:
به: 316 شماره: 25160 /20 ﻫ 3
از: 20 / ﻫ 3
در تاریخ 17 /10 /45 شیخ غلامحسین جعفری در مسجد جامع مقابل جمعیت ایستاد و میکروفون را به دست گرفت چنین گفت:
آقایان تقاضا میکنم همیشه نظم را رعایت کنید و صلوات بیجا نفرستید و شعار داده نشود هر وقت که واجب باشد خود من نام حضرت آیتاله خمینی را میبرم و واقعاً نام ایشان باید ذکر شود ولی چه کنم شما ایشان را دوست دارید و من هم آقا را دوست دارم و چنانچه زیاد نام ایشان برده شود لطفی ندارد لذا با سنگینی و با احترام ادا شود خیلی بهتر است و ما هم در این جا منظور نداریم و همان طوری که در اوایل گفتم هر کس با روحانیت مخالفت کند من با او مخالفم و تا سر حد جانم مخالفت خواهم کرد.
بعد اضافه نمود چند نفر آمده بودند و به من ایراد گرفتند که چرا آن کاغذ پاره که مال 20 سال پیش است در مسجد خواندی آن کاغذ پاره ارزش و سندیتی ندارد و به درد نمیخورد من به آنها گفتم آخر به شما چه مربوط است هرکس خربزه میخورد پای لرزش مینشیند مگر عوضی خواندم خود شاه گفته بود که روحانیت باید مردم را هشیار کند باید مردم را بیدار کند حالا ما بگذاریم که مردم در خواب غفلت باشند.
بعد افزود انشاءاله در روزهای بعد اگر توفیق حاصل شد بار دیگر من آن مطالب را خواهم خواند بعد از مأمورین خواست مطالب را درست یادداشت کنند و بیاورند من ببینم و زیر آن را امضاء کنم اگر این حرفهای ما را به دست زمامداران مملکت برسانند خیلی خوب است ولی این کار را نمیکنند لذا از مأمورین میخواهم که حرفهایی که من میگویم یادداشت کنند و چیزی اضافه ننویسند چون گفتههای من در پرونده ما ضبط میشود مانند سال قبل که مرا گرفتند و پرونده ما را آوردند که بخوانیم دیدم یک مأمور که خدا عوضش بدهد نوشته بود که جعفری مردم را به سکوت و آرامش دعوت کرد و نگذاشت مردم شعار بدهند و شلوغ شود درست حقیقت را نوشته بود.
نظریه منبع : منظور جعفری از کاغذ پاره بیانات اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بود که در سال 1325 در مجله خواندنیها درج شده است و روز 21 ماه رمضان امسال جعفری آن را در مسجد قرائت نمود.
20 /10
تیمسار ریاست ساواک ـ اداره کل سوم 20 /10 /45
توضیحات سند:
* به : 316 ـ از : 20 ﻫ 3ـ شماره : 25144 /20 ﻫ 3 ـ تاریخ : 19 /10 /45 ـ موضوع : غلامحسین جعفری
ساعت 1245 روز 17 /10 /45 شیخ غلامحسین جعفری پس از خواندن نماز ظهر روبروی مردم ایستاد و گفت شما علاقمندید که من قدری حقایق را بگویم ولی باور کنید من کسالت دارم و نمیتوانم صحبت کنم از نظر این که وظیفه خود را انجام دهم تا اندازهای صحبت میکنم اگر چه بعضی از آقایان به من میگویند صحبت نکنید ولی نمیتوانم چون مسئول هستم بعد گفت به من میگویند آن کاغذ را از کجا آوردهاید بیاندازید دور بابا گفته شاه است و من وظیفه دارم که شما را از خواب بیدار کنم اقلاً بیش از این در خواب نباشید من نام حضرت آیتاله خمینی را به اندازه کافی میبرم و دعا میکنم و حاضرم برای دین جان خود را فدا کنم.
چنانچه جمعیت بیشتر شد من صحبت خواهم کرد و بعد علماء نجف اول خمینی بعد آیتاله حکیم ـ خوئی و شاهرودی را دعا نمود و به دشمنانش نفرین کرد و در پایان به مأمورین نیز حمله کرد.
19 /10
بخش 3ـ ممکن است خود مأمورین انتظامی شهربانی در آزاد گذاشتن غلامحسین جعفری در هتاکی به مقدسات ملی دست داشته باشند.
چون به تدریج توهین و هتاکی این شخص به مقامات عالیه هم رسیده و شهربانی هیچ اقدامی برای ساکت کردن او نمیکند.
15723
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 313