درباره: محمد حسینی بهشتی
متن سند:
از: مرکز تاریخ: ۱/۳/۴۶
به: جناب آقای کهن شماره: ۲۱۲۷۵/۳۱۵
درباره: محمد حسینی بهشتی
عطف به شماره ۶۷- ۱۸/۱/۴۶
محترماً به طوری که در خلاصه سوابق وی ضمیمه شماره ۱۳۲۶۷/۳۱۵ ۔ ۲۹/۱/۴۶ منعکس میباشد آقای مهندس شریف امامی وی را برای انجام امور شرعیه مسلمانان هامبورگ از طرف آیتالله خوانساری انتخاب نموده۱ و بنابراین با مساعدتی که از طرف مقامات در ایران به وی شده۲ بایستی فعالیت وی صرفاً در جهت تأمین امور دینی مسلمانان بوده و بنفع کشور خود نیز فعالیت نماید. به طوری که مشاهده میگردد علاوه بر این که فعالیت وی در جهت مصالح کشور نمیباشد بلکه بعضاً اقدامات وی به نفع ایرانیان منحرف بوده و از مسجد مسلمانان برای انعقاد مجالس مخالفین استفاده میشود.۳
مرکز سوابقی از وی در خارج از کشور غیر از آنچه که از طریق نمایندگی واصل گردیده ندارد بنابراین به علت عدم امکان دسترسی به وی نمیتواند وضع وی را مشخص نماید ولی چنان چه نمایندگی صلاح میداند به علت امکان دسترسی با مشارالیه تماس و وضع وی مورد برردی قرار گیرد.
رهبر عملیات: آیرملو ۲۸/۲/۴۶
رئیس بخش ۳۱۵ - قرائی
رئیس اداره یکم عملیات و بررسی - ثابتی
۳۰/۲/۴۶
توضیحات سند:
۱- باز شایعهای است به این که مسافرت من برای فعالیتهای اسلامی در آلمان را به عنوان کسی که از طرف شاه و رژیم به عنوان نماینده مذهبی به آنجا رفته شایع کردهاند یک دورغ است و همه کسانی که در جریان این برنامه بودهاند در داخل و خارج دروغ بودن این را میدانند من در آن موقع برای این که بتوانم گذرنامه بگیرم با دشواریهای بسیار زیاد روبرو شدم و بالاخره با اقدام مراجع من توانستم گذرنامهای بگیرم و اصولاً به هر حال مسافرت من به آلمان از طرف مراجع دینی صورت گرفته و هیچ گونه رابطهای با رژیم نداشته. (ر.ک: او به تنهایی یک امت بود. دفتر اول)
۲- بعد از پیروزی انقلاب دشمنان انقلاب از جمله افشاگریهایی که علیه دکتر بهشتی نمودند همین مسئله پا در میانی شریف امامی برای گرفتن گذرنامه برای دکتر بهشتی بود ایشان خود در پاسخ این سئوال میگوید: ... مرحوم آیتالله میلانی در پی مراجعه مسلمانان مقیم هامبورگ و آلمان دعوت کرده بودند که من به عنوان عالم دینی به آنجا بروم در سال ۱۳۴۳ من در آن موقع به دلیل فعالیتهای مؤثری که در ایران داشتم خودم نمیخواستم از ایران بروم هر چند در همان موقع خطرات زیادی مرا تهدید میکرد اما گفته شد که یک وظیفه است... و اگر ارتباط نمیگرفتند از طریق برخی دولتهای آن موقع اقدام نمیکردند از جمله کسانی که در آن موقع، آیتالله خوانساری از طریق او این اقدامات را طی کردند آقای شریف امامی بود. ایشان به او گفته بود که من باید برای اداره امور مسجد... از طرف روحانیت بروم، گذرنامه به من نمیدهند اقدام کند که گذرنامه بگیرد و چون حساسیت رژیم روی من زیاد بود شریف امامی حتی خودش جرأت نکرده بود مستقیماً این کار را بکند با این که یک کار سادهای بود رفته بود با شاه مخلوع معدوم در میان گذاشته بود. جرأت نکرده بود به شهربانی بگوید که به من گذرنامه بدهند حتی در نامهاش نوشته ایست که من به شاه گفتهام و شاه گفته است عیبی ندارد و در حقیقت آنها در رو در بایستی که با آیتالله خوانساری در آن موقع داشتند موافقت کردند. (ر. ک: بهشتی سید مظلوم امت ص. ۷۹۰)
۳- «او از مسجد و مرکز اسلامی هامبورگ تندر مبارزات اسلامی علیه استبکار جهانی را همراه با برق روشنگر تعالیم اسلام به سر تا سر اروپا فرستاد. او بارها و بارها پوزه شاه را که به آسمان میرفت و عاجزانه تقاضای دیدار از مرکز اسلامی هامبورگ را مینمود به خاک مالید. یک بار بالاخره شاه که به کمک پلیس فاشیست آلمان به مرکز اسلامی هامبورگ رفت تا او خودش را مسلمان جلوه دهد و ثانیاً بهشتی را لکه دار کند ولی وقتی به آنجا رفت شنید که بهشتی برای آن که چشمش به چهره نحس او نیفتد و نقشهاش را نقش بر آب کند به شهر دیگری رفته است.» (ر. ک: او به تنهایی یک امت بود ص. ۱۰۹)
منبع:
کتاب
شهید آیتالله دکتر سید محمد حسینی بهشتی صفحه 89
