صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

جناب آقای معینیان1 ریاست محترم دفتر مخصوص شاهنشاهی

تاریخ سند: 3 بهمن 1356


جناب آقای معینیان1 ریاست محترم دفتر مخصوص شاهنشاهی


متن سند:

شماره: 7648 تاریخ: 3 /11 /2536[1356]
دربار شاهنشاهی

خیلی فوری محرمانه مستقیم
جناب آقای معینیان1 ریاست محترم دفتر مخصوص شاهنشاهی
محترماً به استحضار می‌رساند.
روز شنبه 29 دی ماه جاری عده‌ای بر حسب تحریک آقای سیدمحمد رئیسی یکی از روحانیون گرگان که صبح ساعت 8 با پدر خود به طرف مسجد جامع حرکت می‌کرده به موجب اعلامیه به پیوست که در شهر تعداد زیادی منتشر کرده بودند در نظر داشته است مجلس چهلم درگذشتگان وقایع اخیر قم را برگزار نماید و قبلاً نیز مراتب را به شهربانی اطلاع نمی‌دهد و این شخص نماینده آقای آیت‌الله سیدکاظم شریعتمداری مقیم هم در گرگان است که هر موقع مشارالیه به مشهد می‌رود در منزل او وارد و سکنا می‌نماید.
در نتیجه اقدامات اساسی شهربانی از ورود او به مسجد و برگزاری مراسمی که مطمئنا حوادث سوئی در پیش داشت جلوگیری می‌نمایند حتی برحسب تحریک این شخص عده‌ای در سایر مساجد گرگان هم خیال داشته‌اند مراسم مذکور را برپا کنند که شهربانی مانع تجمع و ازدحام می‌شود و چون با سرعت این عمل اقدام گردید پیش‌آمد سوئی رخ نداد.
ضمناً در ایام سوگواری در گنبد نیز شیخی به نام علی بهاءالدینی که به دعوت شخصی به نام حاجی نوروزی به گنبد می‌آید مردم را به نفع خمینی تحریک می‌کند که منجر به تظاهرات خیابانی می‌شود و دویست نفر در خیابان‌ها شروع به تظاهرات و شعار دادن می‌نمایند در این مورد نیز شهربانی با سرعت عمل نموده و جلو تظاهرات را گرفته و هشت نفر محرک واقعی را زندانی نموده‌اند ولی محرک حقیقی که شیخ مزبور بالا بوده است و شهربانی او را تحویل به آقای تحصیلدوست دادستان گنبد می‌کند تا از او تحقیقات لازم نماید مشارالیه از قبول او خودداری می‌نماید و بایستی صریحاً به استحضار برسانم که تحصیلدوست عنصری است ناراحت و ناصالح و در مقام دادستان گنبد صلاح نیست باقی بماند علیهذا متمنی است مراتب به شرف عرض برسد ولی در هر صورت شیخ مذکور بایستی تحت پیگرد درآید. در ضمن برحسب اطلاع در سایر شهرهای مازندران از جمله بابل و بابلسر و آمل در ایام 28 و 26 نیز تظاهرات خیابانی انجام شده که جلوگیری نموده‌اند و عده‌ای هم بازداشت شده‌اند اینک لازم می‌دانم در تعقیب عرایض خود که همیشه مانند یک جان نثار شاهنشاه به شرف عرض مبارکشان رسانیده‌ام و بزرگترین افتخارم در زندگی اینست که عرایضم مورد توجه خاص شاهنشاه بزرگ و عادل ایران قرار می‌گیرد موضوع مهم به شرح زیر را به شرف عرض برسانم.
اعلیحضرت رضاشاه کبیر کاملا تشخیص داده بودند که آخوندها را بایستی مهار کرد و عموماً جز اغفال و عوام‌فریبی به نفع شخصی کار دیگری ندارند و اینها هستند که سعی می‌کنند مردم را به همان حال بی‌اطلاعی و نادانی و جهل و بدبختی نگاه دارند تا بتوانند مانند زالو خون آنها را بمکند و عملیات و اقدامات آنها است که نمی‌گذارد کشور رو به ترقی و تعالی برود کما اینکه اعلیحضرت رضا شاه کبیر مقرر فرمودند بساط چادر و روبنده و نقاب و تعزیه‌خوانی و قمه‌زدن و سینه‌زنی و زنجیر‌زنی و شبیه‌سازی به کلی موقوف شود ولی مجدداً آخوندها این بساط را تجدید کرده‌اند و من به خوبی یاد دارم در اواخر سلطنت این پادشاه بزرگ دیگر یک آخوند در خیابان دیده نمی‌شد و وقتی که کسی آخوندی را می‌دید با تعجب به ریخت و هیکل او نگاه می‌کرد امّا اکنون کار را به جایی رسانیده‌اند که همان وضع عوام‌فریبی و چادر سرکردن و زنجیرزدن مرسوم شده است و من خودم در سال جاری بود که موقعی که از تهران به گرگان می‌آمدم مشاهده کردم در رشت اطفال 15 ساله مدارس را وادار به زنجیر زدن و سینه‌زدن نموده بودند که از پشت بعضی از آنها خون جاری بود این اعمال بدون تردید برخلاف نیات عالی شاهنشاه آریامهر و رسیدن به تمدن بزرگ می‌باشد حتی متاسفانه تلویزیون هم اخیراً بساط زنجیرزنی و غیره را که در زمان اعلیحضرت رضا شاه کبیر به کلی ممنوع شده بود رسماً نمایش می‌دهند که این اعمال باز همان عوام‌فریبی سابق را تجدید می‌کند و ناگزیرم به عرض برسانم که در گرگان شخصاً در دانشسرا که محل تربیت معلم است دختران با چادر نماز و بعضی‌ها هم با پیچه حاضر می‌شوند که معلوم نیست این آموزگاران چگونه جوانان آینده این کشور را تربیت خواهند نمود ـ بنابراین در تعقیب عرایض بالا صریحاً معروض می‌دارم.
به خدای لایزال قسم این آخوندها محال امکان است بگذارند نیات عالی شاهنشاه به نتیجه برسد بنابراین از پیشگاه مبارکشان استدعا می‌کنم امر فرمایند آنها را مانند زمان اعلیحضرت رضاشاه کبیر مهار کنند که از مردم ساده‌لوح سوء‌استفاده ننمایند و اینها هستند که باعث قتل صدها مردم می‌شوند آن وقت برای این ساده‌لوح‌ها بساط عزاداری و اربعین برپا می‌کنند ضمناً برحسب اطلاع آقای سیدکاظم شریعتمداری هم آذربایجانی است و بدون تردید قضایای تبریز را هم بایستی در لابلای عمامه این آقا کشف نمود و بایستی یک موضوع مهمی را هم به شرف عرض برسانم که اکثر از کارمندان دادگستری به طوری که خود من در مدت 16 سال در این منطقه بررسی نموده‌ام عناصر ناصالحی هستند که با این افکار موافق می‌باشند و حتی‌الامکان سعی دارند عمل خیانت‌کاران را نادیده گرفته و اغماض نمایند که در نتیجه این پیش‌آمدها رخ می‌دهد.
این است عرایض من به پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاه بزرگ ایران. ن
احترامات لازم را تقدیم می‌دارم
نماینده مخصوص اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر
در گرگان و دشت و گنبد و بجنورد ـ سرلشگر مزین

توضیحات سند:

1. نصرت‌الله معینیان در سال 1304 ه‍ ش در اصفهان به دنیا آمد و تحصیلات ابتدایى خود را در آنجا گذراند. سپس براى ادامه‌ی تحصیلات به تهران عزیمت کرد و از هنرستان راه‌آهن فارغ‌التحصیل شد. اولین سمتى که معینیان رسما در ادارات دولتى به دست آورد، کارمندى راه‌آهن بود و با توجه به علاقه و ذوقى که در نویسندگى داشت، به خدمت مطبوعات درآمد و طى سال‌هاى متمادى سردبیرى چند روزنامه و مجله را به عهده داشت. در این زمان وى براى آزمایش ذوق نویسندگى به خدمت در اداره رادیو درآمد و معاونت اداره کل انتشارات را قبول کرد. در سال 1332 کفالت اداره کل انتشارات را عهده‌دار شد، تا اینکه در سال 1334 به مدیر کلى انتشارات و رادیو رسید. در سال 1337 در کابینه‌ی دکتر اقبال به سمت معاونت نخست‌وزیر و سرپرستى اداره کل انتشارات و رادیو برگزیده شد و این سمت را در کابینه‌ی شریف‌امامى، امینى و اسدالله علم براى خود حفظ کرد. در کابینه‌ی علم که در تاریخ 30 تیر 1341 به محمدرضا پهلوى معرفى شد با سمت وزیر راه به عضویت دولت درآمد و در کابینه‌ی سوم علم، سمت وزیر مشاور و سرپرستى انتشارات و رادیو را عهده‌دار بود. وى در دولت حسنعلى منصور به وزارت جدیدالتأسیس اطلاعات رسید که وزارت او تا 7 بهمن 1343 ادامه داشت. نصرت‌الله‌ معینیان که تدریجاً توجه شاه و اسدالله‌ علم را به خود جلب کرده بود، به دربار راه یافت و رئیس دفتر مخصوص شاه شد که این شغل را تا اوایل انقلاب در اختیار داشت. معینیان به نخوت و تکبر و برخوردهاى زننده با اشخاص مشهور بود. وی پس از انقلاب اسلامی در خدمت رضا پهلوی فرزند محمدرضا قرار گرفت.
ر.ک: رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، نصرت‌الله معینیان، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1384

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گلستان- کتاب2 صفحه 226



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.