صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : سازمان اطلاعات و امنیت کشور

تاریخ سند: 5 شهریور 1340


موضوع : سازمان اطلاعات و امنیت کشور


متن سند:

شماره : 1811 / م رونوشت خلاصه ای از اظهارات آقای سیدمحمود طالقانی واعظ جهت استحضار به ضمیمه ایفاد می گردد.
از طرف وزیر کشور فعلاً بایگانی شود 13 /6 /40 21 /6 ـ 3 روز 20 /5 /40 آقای سیدمحمود طالقانی واعظ در مجلس سوگواری صنف قهوه چیها واقع در میدان بهارستان ضمن سخنرانی مذهبی خود اظهار داشت سیاست و دین پیوستگی ناگسستنی دارند متأسفانه مفسده جویان و متصدیان تفسیر و تعبیر عدم وابستگی به آن داده و می گویند دین از سیاست جداست و روی همین اصل راهنمایان دین فقط به ذکر مطالب و دستورهای دین در مورد نماز و غیره می پردازند و هرگز راه عمل و اقدام نشان نمی دهند بهشت و جهنم برای مردمان زنده است بدین معنی کسی که در عذاب و ناراحتی عمر خود را می گذارند در جهنم بسر می برد و عکس آن بهشت را ایجاد می نماید لذا آن مرد دزد و خائن که با داشتن ثروت فراوان نمی تواند بخوابد و نمی تواند آرامش خاطر داشته باشد در واقع در جهنم بسر می برد زندان برای مردان باارزش بهشت است رفیق عزیزمان صاحب مجلس هنوز زندانی است من با مشهدی اسمعیل پدر این مرد دوست صمیمی بودم و با خود او نیز دوست هستم آقای نخست وزیری که به گوشه ماشین می لمد و دور از مردم زندگی می کند از درد این مردم چه اطلاعی دارد جوانهای بااستعداد این مملکت در خیابانها سرگردان و در مساجد عده ای با گردن کج مشغول تکدی هستند عجیب است علاوه بر اینکه درد مردم این مملکت را دوا نمی کنند گردن کلفتی نیز می نمایند ملاحظه بفرمائید متصدیان ما چگونه در حال تکدی کلفتی می نمایند چرا باید آقای کریم آبادی زندان باشد پدر این مرد در حالی که یک مرد عادی و بی سواد بود در ردیف مدرس بشمار می رفت سواد شرط انسانیت نیست این همه دکتر و غیره که در مجلس ملی راه می یابند نظری ندارند به جز اینکه چندین برابر چهارصد هزار تومانی را که برای وکیل شدن داده اند دربیاورند ـ بگذارید کریم آبادی در زندان بماند اگر با ماندن کریم آبادی در زندان و دستگیری مردمان شریف و پاکدامن در روز سی تیر و روانه کردن آنها به زندانها این مملکت از بدبختی و فلاکت نجات خواهد یافت ما حرفی نداریم بگذارید زندانی بکنند و برای این مشروطیت جشن اجباری بگیرند در صورتی که باید برای مشروطیت عزا گرفت بگذارید دولت تمام قوه و قدرت خود را بکار ببندد و سازمان امنیت موجبات خفه کردن مردم را فراهم نماید من از تمام رجال درستکار خواهش می کنم کنار بروند خودم هم اگر مردم بگذارند می روم در دهات و چوپانی می کنم زندگی با مشتی مردم پست و فرومایه سخت و ناگوار است ولی چون آقای کریم آبادی از دوستانم بود و صنف قهوه چی صنف متشکلی است نتوانستم دعوت آنها را نپذیرم حرف را باید کنار گذاشت و وارد مرحله عمل شد بر تمام مردم واجب است متحد شوند و علیه این همه لجام گسیختگی و بی بندوباری قیام نمایند.
آفرین بر دولتی که ششصد ملیون دلار را با طرز سهل و ساده ای حیف ومیل کرده و حالا گدایی می کند و برای این مردم پریشان حال نیز گردن کلفتی می نماید) و همچنین در روز 21 /5 /40 در همان مجلس اظهار نموده دولت برای تأمین آتیه راهی را می رود که بازگشت ندارد و مجبور دستور اربابان خود را بدون چون وچرا اجرا نماید در حال حاضر بازاریها را به نام کمونیست بودن بدون گناه زندانی می نمایند و خود جشنها می گیرند من به شما می گویم نه در جشنها شرکت نمائید و نه از زندان و شکنجه های دولت ترس و هراسی داشته باشد متحد شوید صف متشکلی تشکیل دهید نگذارید بیش از این اجحاف و حق کشی بشود شاه این مملکت باید در دل تمام ایرانیها جا داشته باشد شاه به تعدادی کافه چی و عرق فروش تعلق ندارد چرا تمام مردم نباید به او در صورت لزوم تبریک عرض نمایند.
رونوشت برابر رونوشت است.

منبع:

کتاب آیت‌الله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 87




صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.