منزل خادمى
تاریخ سند: 18 مرداد 1357
منزل خادمى
متن سند:
منزل خادمى 13570518ساعت 2109 روز 18 /5 /37
1ـ شخص ناشناس تلفن زد و با پسر آقاى خادمى صحبت کرد و گفت آقاى خادمى هستند گفت در حال استراحت هستند.
ناشناس: با دقت گوش کن و به حاجى آقا بگو یک دسته از افسران شهربانى دور خانه را گرفته‌اند و امشب مى‌خواهند [تحصُن را] از هم بپاشند و به حاجى آقابگو هر تصمیمى که مى‌خواهند بگیرند زیرا این خبر درست است و من از یک قاضى گرفته‌ام که در دادگاه نظامى است و یکى از افسران شهربانى.1
ساعت 2123
2ـ خانمى تلفن زد و مى‌خواست با آقاى خادمى صحبت کنند خانمى که در منزل آقاى خادمى گوشى را برداشته بود گفت ایشان اطرافشان شلوغ است و نمى‌توانند صحبت کنند.
زن ناشناس ـ شب مى‌توانم صحبت کنم
منزل خادمى ـ نه
زن ناشناس ـ روز مى‌توانم
منزل خادمى ـ نه روز و نه شب و مکالمه قطع شد.
3ـ در ساعت 2128 مرد ناشناسى تلفن زد و گفت تازه چه خبر
پسر خادمى ـ هنوز هیچ خبر هنوز آنهائى که صبح رفته‌اند نیامده‌اند.
ناشناس در سطح شهر خبرهایى مى‌شود و در هتل شاه عباس بمب گذاشته‌اند و نمى‌خواهم در سطحى باشیم که رهبرى کارى را گذاشته باشیم که از آن خبرى نداریم.
پسر خادمى ـ از گفته ایشان تعجب کرد و پرسید اینجا نمى‌آیید.
ناشناس ـ لازم است.
پسر خادمى ـ بله تشریف بیاورید (احتمالاً شخص ناشناس بدرى، محمودى یا محبوبى بود)
4ـ در ساعت 2131 ناشناسى تلفن زد و به پسر خادمى گفت از ارتش و پلیس آماده هستند براى آنجا و تا نیم ساعت یا یک ساعت دیگر ممکن است حمله کنند و هر کارى باید بکنید، بکنید چون کوچه بن بست است و مى‌خواهند همه را دستگیر کنند وظیفه من بود که خبر به دست آمده را بدهم و مکالمه قطع شد.